بنیان ایمان

فهرست کتاب

حالت دوم: پذیرش آن از سوی امت اسلامی.

حالت دوم: پذیرش آن از سوی امت اسلامی.

ابوبکر جصاص حنفی در این‌باره می‌گوید: هر گاه خبر واحد از سوی امت مورد تایید قرار گرفت و بدان عمل کردند، به جایگاه خبر متواتر می‌رسد و می‌توان نصوص قرآن را بدان تخصیص کرد [۴۰].

البته مقصود ایشان از پذیرش مردم، اجماع علما بر آن است؛ زیرا در ادامه می‌افزاید: تایید و پذیرش مردم به معنای عدم وجود مخالف نیست؛ بلکه مراد این است که سلف صالح آن‌را بدون رد و اعتراض به‌کار گرفته باشند، سپس اگر کسی پس از ایشان با آن مخالفت کند، شاذ و از درجه‌ی اعتبار ساقط است.

از دیگر بزرگان این گروه، ابو‌اسحاق شیرازی شافعی، نویسنده‌ی کتاب: «المهذب» -که امام نووی کتاب ارزشمند المجموع را شرحی بر آن نوشت- است.

ابن‌القیم در این زمینه می‌نویسد: ابو‌اسحاق شیرازی در کتاب‌های معتبرش هم‌چون: «التبصرة» و «شرح اللمع»، به این مطلب اشاره می‌کند. برای مثال در شرح اللمع می‌گوید: هر گاه حدیث واحد از سوی امت اسلامی تایید و پذیرفته شد -خواه همه‌ی مردم بدان عمل کنند یا برخی از ایشان-، یقینی بوده و عمل به آن نیز واجب می‌گردد.

پیروان امام شافعی بر این امر اتفاق نظر دارند. قاضی عبدالوهاب مالکی، دیدگاه مزبور را از گروهی از فقهای مالکی نقل کرده و حنفیان نیز در نوشته‌های خویش به یقینی بودن حدیث مستفیض تصریح نموده‌اند [۴۱].

ابن‌القیم نیز از استاد خویش ابن‌تیمیه نقل می‌کند که حدیث واحد از نظر جمهور مسلمانان قابل یقین هستند.

ابن تیمیه در ادامه می‌گوید: از میان علمای پس از قرن سوم، فقهای بزرگی هم‌چون: سرخسی و ابوبکر رازی حنفی، ابو‌حامد غزالی، ابو‌الطیب و ابو‌اسحاق اسفرایینی شافعی ، ابن‌خواز منداد و دیگر پیروان امام مالک، قاضی ابو‌یعلی، ابن‌ابی موسی، ابو‌الخطاب و برخی دیگر از حنبلیان و ابو‌اسحاق اسفرایینی، ابن‌فورک و ابو‌اسحاق نظام از متکلمین، به یقینی بودن خبر واحد اعتقاد دارند [۴۲].

محمد‌بن‌محمد‌بن‌ابی‌العز حنفی نیز طرفدار دیدگاه مزبور است. وی به اجماع علما در این زمینه اشاره کرده و می‌گوید: هرگاه خبر واحد از سوی امت تایید و بکار برده شد، موجب یقین‌ خواهد بود. چنین حدیثی جزو اخبار متواتر است و پیشینیان این امت نیز بر آن اتفاق نظر دارند [۴۳].

[۴۰] الفصول (۴۰۳) [۴۱] الصواعق المرسلة (۲/۴۷۵) [۴۲] ابن کثیر نیز در کتاب: مختصر علوم الحدیث (۳۵)ص مطالب بالا را از زبان ابن تیمیه نقل می‌کند. [۴۳] شرح الطحاویة (۳۹۹) لازم به ذکر است که خود طحاوی همین دیدگاه را داشته است.