مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالـمین، والصلاة والسلام علی إمام الـمتقین وسید العالـمین محمد وعلی آله وأصحابه وأتباعه أجمعین.
اما بعد:
مفاهیمیکه در بین اقشار متوسط مسلمانان شایع است، اطلاق عنوان «جعفری» بر شیعه امامیه است به جهت اینکه آنان در فقه تابع مذهب امام جعفر صادق /هستند و فقه آنان به امام جعفر صادق نسبت داده شده است. اما وقتی به آثار و لوازم این عنوان به دقت نگاه میکنیم به جایی نمیرسیم! زیرا پیروان مذهب جعفری در حقیقت:
• تابع فقه مشهور امام جعفر صادق نیستند.
• یا تابع فقیهی نیستند که فقه جعفر را برایشان نقل کند.
• یا تابع فقهی نیستند که بر اساس نظریات امام جعفر پایهگذاری شده باشد.
• یا -حداقل- تابع فقهایی نیستند که در اغلب مسائل فقهی اتفاق نظر داشته باشند.
به جای تبعیت از فقهی معلوم و مشخص که نسبت آن به امام جعفر مشهور باشد، میبینی که آنان عملاً در مسأله امامت نظرات مختلفی دارند و از چند فقیه با نظرات متفاوت تقلید میکنند. و میدانند که هر فقیهی مذهب خاص خودش را دارد. از نظر آنان هر کس از یکی از آنها تقلید نمود جایز نیست از مجتهدی دیگر تقلید نماید! و در میانشان اختلافاتی وجود دارد که علماء و دانشمندان شیعه قبل از عامه مردم از آن مینالند. ابوجعفر طوسی، شیخ الطائفه میگوید: «در آثار مکتوب خودم به نام «استبصار» و «تهذیب الأحکام» احادیث گوناگون امامان ‡ در رابطه به فقه ذکر کردهام که بالغ بر پنج هزار حدیث است و در اکثر احادیث توضیح دادهام که شیعه در عمل به آنها با هم اختلاف دارند. و این قابل پوشیدن نیست تا جایی که اگر در احکام فقهی بیندیشی میبینی اختلافشان با هم بیشتر از اختلاف ابوحنیفه و شافعی و مالکی است» [۱].
این اختلافات ضد و نقیض نشان میدهد منابعی که این احکام از آن استخراج و استنباط شدهاند، مختلفند، چون معقول نیست این مسائل مورد اختلاف و مسائلی دیگر که قابل شمارش نیستند به گونهای که در مذاهب چهارگانه اهل سنت هم مانندی ندارند، از سرچشمهای واحد با یک امام نشأت گرفته باشد! و بدان که بسیاری از این مسائل هر عاقلی را متوجه میسازد که از عالمی محترم مثل امام جعفر امکان ندارد چنین مسائلی صادر شده باشد. این از یک جهت.
از جهتی دیگر اهل تشیع در میانشان کتاب فقهی یا کتاب حدیثی که امام جعفر به دست خودش تألیف و نوشته باشد یا شاگردان نزدیک به او آن را جمعآوری کرده باشند، ندارند تا در موقع نیاز بدان مراجعه کنیم و مطمئن باشیم که مربوط به ایشان است. و هیچ مستندی که به آن فتوا دهند ندارند بجز روایاتی که صحتشان قطعی نیست، تازه به صراحت از آنها ایراد میگیرند و از آنها مشکوکاند!.
آیا باور داری که شریف مرتضی میگوید: «مستند اکثر احکام فقه خالی از افرادی که پیرو مذهب واقفیه هستند، نیست. آن افراد در روایت چه اصل باشند چه فرع، چه از کسی روایت کرده باشند و چه از آنها روایت شده باشد. و ماشاءالله «غلاة» و «خطابیه» و «مخمسه» و «اصحاب حلول» مثل فلان و فلان و افرادی که قابل شمارش نیستند، هم خیلی زیادند، و کسی مثل قمی مشبه مجبر -و در آخر میگوید- پس از کجا صحت خبری که روایت میکنند برایمان روشن میشود» [۲].
اهل تشیع به این جهت اسم خودشان را «امامیه» گذاشتهاند به این اعتبار که آنان -غیر از دیگر مسلمانان- در فقه و احکام مرجعشان امامان معصوم است. اما در واقع میبینیم که آنها در اموراتشان مقلد انسانهای عادی هستند مثل صدر، سیستانی و خمینی و... در نتیجه امام معصوم فقط اسمی است بی مسمی و عنوانی است بی محتوا! پس، از معنی «امامت» و خود را نسبت دادن به آن چه چیزی باقی میماند؟
و این چنین به این حقیقت میرسیم که: شیعه در واقع نه جعفری هستند و نه امامی!! اگر چنین نیست پس، آن امام معصومیکه در فقه از او فتوی میگیرند یا در احکام به او مراجعه میکنند مشخص نمایند. یا حداقل کتابی که امام جعفر تألیف کرده یا نوشته ارائه دهند. این در حالیست که میدان فقه و افتاء نزد آنان وسیع است و حکومتی دارند که به نام آنان اداره میشود پس امام معصومی وجود ندارد.
این رساله که یک سیر علمی است در بین حقایقی انکارناپذیر و دلایلی روشن و آشکار، آنچه را در این موضوع مهم ادعا میکنم، ثابت مینماید، آن را در شش قسمت خلاصه کرده ام. -که یکی از آنها برای مشخص شدن پایه های این مذهب که به سرور ما، جعفر بن محمد سمنتسب شده و برای بری بودن ایشان از آن، کافی است - این شش قسمت عبارتند از:
۱- موجود نبودن کتابی فقهی از امام جعفر صادق که شیعه در احکام فقهی شان بدان مراجعه نمایند.
۲- اختلافات شدید فقهی در بین فقهاء «مذهب جعفری».
۳- معتبر نبودن اسانید و روایات از امام جعفر.
۴- تکیه به قاعده «خذ ما خالف العامة» در ترجیح دادن میان احکام متعارض فقهی.
۵- تقیه.
۶- مضمون «فقه جعفری».
با علم به اینکه این موضوع مهم، لازم است کتابی علمی و آکادمیک در مورد آن نوشته شود و بر همگان پخش گردد تا مردم چهره حق از باطل را بشناسند. و با حقیقتی پاک و روشن در بین گرد و غبار ناروا و تقلبی که حالا وقت آن رسیده که از جلو چشم به خواب رفتهگان و از عقل خواب دیدگان برداریم، آشنا شوند.
والحمد لله رب العالـمین
شنبه
۱/۱/۱۴۲۵ﻫ.ق
۲۱/۲/۲۰۰۴ میلادی
[۱] العدۀ فی أصول الفقه: طوسی، ۱/۱۳۸. [۲] رسائل شریف مرتضی: ۳/۳۱۰. به نقل از کتاب «مدخل إلی فهم الإسلام»، تألیف یحیی محمد که شیعه دوازده امامی است، ص۳۹۳.