افسانه مذهب جعفری

فهرست کتاب

عدم تشخیص روایات ضعیف از روایات صحیح

عدم تشخیص روایات ضعیف از روایات صحیح

اگر سخن از مشخص کردن روایات ضعیف و جدا نمودن آن از روایات صحیح به میان آید، انسان ناتوان نمی‌ماند، چون می‏توان گفت: شیعه به روایات صحیح متمسک شده‌اند و روایات ضعیف را ترک نموده‌اند. اما به طور خلاصه آنان، این حکم ضعف به این مقدار زیاد از روایات، اطلاق می‏کنند بدون آنکه مقداری که همه بر آن متفق باشند، مشخص نمایند. انگار آنان کاری نکرده‌اند، زیرا هیچ کس نمی‏تواند از این حکم استفاده عملی برد تا زمانی که اتفاق آنان بر تمییز روایات صحیح از روایات ضعیف حاصل نشود. و گرنه احتمال ورود حدیث ضعیف بر هر یک از روایات این کتاب، کماکان پابرجاست. همانا تنها نتیجه‌ای که هر عاقلی از ماورای آن به دست می‏آورد، وجوب ترک تمامی‏روایات است تا مبادا دچار چیزهای باطل و ناپسند شود به ویژه در اصول و مسائل اختلافی، چون هر روایتی احتمال ضعف را دارد.

آیا عقل می‌پذیرد که یک دارو ساز در داروخانه اش شانزده هزار نوع دارو را گرد آورد که از این مقدار نه هزار داروی سمی‏در آن باشد بدون آنکه علامت و نشانه‌ای جهت تشخیص آن از بقیه داروها باشد، سپس این داروساز بر بیماران واجب گرداند که آنان دارویی غیر از داروهای موجود در داروخانه اش استعمال نکنند؟! همانا هر یک از این داروها احتمال دارد که سمی‏باشد و احتمال وجود سمّ در هر یک از داروها هست. پس تنها راه حل برای نجات از هلاک و نابودی، این است که از تمامی ‏آن داروها اجتناب شود. و گرنه بیمار خود را در معرض خطر مرگ قرار می‏دهد.

و آیا امکان دارد از کتابی استفاده کنی که شانزده هزار مسأله در آن وجود داشته باشد، نه هزار مسأله آن کاملاً غلط است در حالی که این تعداد مسائل غلط در کتاب پراکنده است بدون آنکه از مسائل صحیح جدا شده باشند؟ یا اینکه بعضی از اساتید در این موضوع تحقیق نمایند تا مسائل صحیح را از غیر صحیح جدا سازند، ولی عملشان از هیچ جهتی معتبر نباشد، و این کار برای دوستانش باقی می‌ماند و آنان هم در میان خودشان اختلاف نظر دارند!.

آیا از هر جهت علمی ‏امکان دارد که به چنین کتابی به عنوان برنامه درسی‌ای که دانشجویان بر اساس آن امتحان دهند و تنها این کتاب به عنوان کتاب درسی شان در نظر گرفته شود، اعتماد کرد؟! دانشجویان چگونه می‏توانند در امتحان موفق شوند در حالی که مسائل غلط از مسائل درست باز نمی‏شناسند؟! به راستی این عین همان کاری است که امامیه انجام می‏دهند بدانگاه که دیگران را به اکتفا به روایاتشان ملزم می‏کنند در حالی که منابعشان پر از روایات ضعیف است بدون آنکه از روایات صحیح جدا شده باشند.

اما از لحاظ راوی‌ای که این نوع و تعداد روایات را می‏آورد و ادعای صحت آنها را دارد، همانا مَثَل او به مانند پزشکی است که کتابی را در طب تألیف کرده و دانشجویان رشته پزشکی را ملزم به خواندن آن می‏کند. سپس معلوم می‏شود که سه چهارم کتاب، مخالف قواعد و اکتشافات معتبر علمی ‏است و همانا بسیاری از معلومات آن پزشک، منجر به بیماری و نابودی و تباهی شده است. آیا درست است که امثال چنین احمقی را پزشک نام نهاد؟! یا آیا معقول است که چنین کتابی به عنوان مرجع در علم پزشکی در نظر گرفته شود؟!.

اما مصیبت بزرگتر آن است که دانشجویان به جواب دادن بر اساس آن کتاب ملزم شوند و تصحیح جواب‌هایشان مطابق معلومات و یافته های معتبر جدید صورت گیرد در حالی که این یافته ها هیچ مطابقتی با آن کتاب عجیب و غریب ندارند. پس این دانشجویان چگونه و کی موفق می‏شوند؟!.

همانا امامیه تمام دینشان را بر اساس این کتاب و امثال آن بنا نهاده و پیروانشان را به آن ملزم می‏نمایند در همان وقتی که می‏گویند: همان سه چهارم آن کتاب، غلط است!! اما حساب «تصحیح جوابها» در نزد خداوند متعال، مطابق قرآن و سنت و دین صحیح و معتبری است که از جانب خداوند – جلّ و علا – آمده است، و مطابق محتویات کتاب «الکافی» نیست، کتابی که خود اصحاب کلینی اقرار می‏کنند که اکثر آن غلط می‏باشد. پس کسی که به آن متمسک و پایبند است، چگونه در نزد خداوند رستگار می‏شود؟!.