اختلاف اصولیون بر سر مسأله «ولایت فقیه»
سپس اصولیون -بنا به اختلاف در رکن دوم امامت که آن هم جایز نبودن حکمرانی و حکومت از جانب غیر معصوم است، بعد از آنکه جمهور در رکن اول کوتاهی نمودند- به دو دسته تقسیم شدند:
الف- دستهای قائل به «ولایت فقیه» بودند و برای غیر معصوم که فقیه است، جایز میدانستند که حکومت را به دست بگیرد و صلاحیتهای معصوم را به او میدادند تا در رکن دوم هم همانند رکن اول کوتاهی کنند و از آن عدول نمایند.
ب- و دسته دیگر قائل به «ولایت فقیه» نبودند.
ما نمیدانیم که سخن امام جعفر صادق در میان این معما چیست و موضع گیری اش در قبال این مسائل مهم و حساسی که اختلافات جزئی بیشماری در مسائل فقهی بر آن بنا میشود، کدام است؟
و نمیدانیم که کدام یک از این اختلاف کنندگان، به مذهب امام جعفر اصابت نموده و درست مطابق مذهب او عمل کرده است؟
وکلٌ یدَّعی وصلاً بجعفر
وجعفرُ لا یُقِرُّ لهم بذاکا
«هر گروه ادعای پیروی از جعفر دارد، در حالی که جعفر هیچ کدام را قبول ندارد». پس امام جعفر، امامی و اخباری و اصولی و خمینی و نراقی نبوده که قائل به «ولایت فقیه» باشد همان طور «خوئی» نبوده که قائل به «ولایت فقیه» نباشد. بلکه حتی «جعفری» هم نبوده است و بر هر کسی که ادعا میکند امام جعفر چنان بوده و در نتیجه یکی از این رویکردها و گرایشهای مختلف را به او نسبت داده، محال است که ادعایش را با دلیلی معتبر اثبات نماید و آنچه میگوید ادعایی بیش نیست.