از بین رفتن فقه امام جعفر صادق از نظر اهل سنت و شیعه
همانا دروغ و افترا به امام جعفر صادق زیاد بسته شده است. به همین خاطر علمای معتمد و بزرگوار از اکثریت روایت وی خودداری کردهاند، از این رو فقه امام جعفر صادق از بین رفته، و آنچه از اقوال و آرای فقهی او که امروزه در دست است و قابل اطمینان باشد، خیلی معدود و انگشت شمار است و یک مذهب را تشکیل نمیدهد. و اکثر اقوالی که به وی نسبت داده شده، همگی ساختگی و دروغ هستند و کتابهای معتبر از ذکر آنها خودداری کردهاند [۵۵].
کتابهای امامیه این حقیقت تلخ را روایت کردهاند. کشی از جعفر صادق روایت کرده که او گفت: «ما، اهل بیت راستگو هستیم و دروغگویان همیشه بر ما دروغ میبندند، در نتیجه صدق و راستی ما به سبب دروغهایی که بر ما بستهاند، از نظر مردم اعتبار و ارزش خود را از دست میدهد» [۵۶].
در جای دیگری میگوید: «همانا مردم ولع و شیفتگی خاصی دارند که بر ما دروغ ببندند» [۵۷].
باز در جای دیگری میگوید: «مغیره بن سعید عمداً بر پدرم دروغ میبست و کتابهای اصحاب پدرم را میگرفت. اصحاب مغیره خودشان را به اصحاب پدرم نزدیک میکردند و آن کتابها را به مغیره میدادند و او به طور پنهانی کفر و زندقه و نفاق را در آن جعل میکرد و بعد آنها را به پدرم نسبت میداد. سپس آنها را به اصحابش میداد و به آنان دستور میداد که آن مطالب را در میان شیعیان پخش کنند. پس تمامی غلو و افراطهایی که در کتابهای پدرم است، از جمله مطالبی است که مغیره بن سعید در کتابهایشان جعل کرده است» [۵۸].
غریفی میگوید: «همانا بسیاری از احادیث از ائمه صادر نشده بلکه افراد دروغگو آنها را وضع کرده و به ائمه نسبت دادهاند: یا از طریق جعل آن روایات در کتابهای ائمه و یا از راههای دیگر. طبعاً باید برای این روایات یا اکثرشان، اسناد صحیحی را وضع نمایند تا این روایاتی که جعل شدهاند، مورد قبول واقع شوند» [۵۹].
محمد حسین فضل الله گوید: «همانا همراه با احادیث وارده از ائمه، اقوال و روایات مجعول و دروغی وجود دارند که واضعان حدیث آنان را جعل کردهاند، کسانی که به نقل احادیث موضوع به طور مستقیم اکتفا نکردهاند بلکه در کتابهای اصحاب ثقه و معتمد ائمه مانند زراره، محمد بن مسلم و امثال آنان، روایاتی را به طور پنهانی جعل نمودهاند تا اینکه احادیث موضوع از طریق افراد ثقه و مورد اعتماد، به اذهان عموم امت اسلامینفوذ یابند، کسانی که به خاطر امانتداری و ثقه بودنشان در آنچه از ائمه نقل میکنند، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد» [۶۰].
[۵۵] سال ۲۰۰۲ میلادی در جلسه دفاعیه رساله دکترای دانشجوی شیعه ناصریه به نام محسن [نام پدرش یادم نیست] در دانشکده علوم اسلامی حضور داشتم. عنوان رساله، «امام جعفر صادق و تلاشهایش در تفسیر» بود. این دانشجو حدود ۳۶۰ روایت در این زمینه آورده بود. که این مقدار روایت حاصل تمام تواناییها و تلاشهایش بود که در منابع شیعه از امام جعفر در زمینه تفسیر آورده بود. - او علی رغم توجیه استاد گرامی، دکتر محسن عبدالحمید، مُصرّ بود که به غیر از منابع شیعه استناد نکرده است - او نتوانست بر اساس قواعد حدیث - حتی بر اساس قواعد حدیث از نظر امامیه - صحت سند روایاتی که آورده بود بجز ۱۱ روایت را ثابت نماید. پس رساله اش عبارت از مسخرهای بود که به امام جعفر صادق نسبت داده و در حق او بدی کرده بود. اگر برای عالمی ادعا گردد که او امام متبحر در تفسیر است در حالیکه جز ۱۱ روایت که آن هم برای تفسیر یک سوره قرآن کفایت نمیکند، دلیلی برای این ادعا نداشت. این ادعا به این شکل برای او نقص محسوب میشود حتی به فرض صحت تمامی این روایات باید گفت که همه روایات مذکور نمیتواند یک جزء قرآن را هم در برگیرد. پس چگونه اهل تشیع ادعا میکنند که جز از طریق سخنان امام معصوم نمیتوانند قرآن را بفهمند در حالی که جز این چند قول، اقوال صحیح دیگری از او روایت نشده است!! تا جایی که استاد، دکتر حامد عبدالستار دباغ، رئیس کمیته داوران به وی گفت: حقا که به امام جعفر صادق بدی کردی. و دکتر عبدالعظیم بکاء با وجود تلاشهای بسیار زیاد نتوانست از او دفاع کند و یا به گونهای برایش عذر بتراشد. سرانجام کمیته داوران ناچار شدند که آن رساله را رد کنند علی رغم توصیهای که از جهت بالا مبنی بر قبول آن شده بود. [۵۶] رجال کشی: ص۱۰۸. [۵۷] همان، ص۳۴۷. [۵۸] حرکیۀ العقل الاجتهادی: جعفر شاخوری، ص۱۸۶. [۵۹] قواعد التحدیث: غریفی، ص۱۳۵. [۶۰] مجلۀ الفکر: مقالهای از محمد حسین فضل الله ،ص۸.