تلقین کسی که در حال مرگ است
الف – اطرافیان میت باید به نکات زیر توجه داشته باشند:
۱۳- کلمه شهادت «أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمد رسول الله»را برای بیمار بخوانند و به او تلقین کنند. رسول الله جمیفرماید:
«لَقِّنُوا مَوْتَاكُمْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ».
(کلمه را به کسانی که در حال جان کندن هستند تلقین کنید).
چرا که هر کس در واپسین لحظههای زندگی کلمه لا اله الا الله را بخواند و آخرین سخنش آن باشد، سرانجام وارد بهشت خواهد شد هر چند که عذاب ببیند.
رسول الله جمیفرماید:
«من مات و هو يعلم أنه لا اله الا الله دخل الجنة». [۲۲]
(هر کس در حالی بمیرد که معتقد باشد که جز الله معبودی وجود ندارد، وارد بهشت خواهد شد).
در روایتی دیگر آمده است:
«من مات و لا يشرك بالله شيئاً دخل الجنة».
(مسلم و جمله اضافه در روایت اول از ابن حبان است).
ب- برای بیمار در حضورش دعای خیر بکنند و سخن دیگری را بر زبان نیاورند. ام سلمه میگوید: رسول الله جفرمود:
«إِذَا حَضَرْتُمْ الْمَرِيضَ أَوْ الْمَيِّتَ فَقُولُوا خَيْرًا فَإِنَّ الْمَلاَئِكَةَ يُؤَمِّنُونَ عَلَى مَا تقولون». [۲۳]
(هرگاه نزد بیمار و میت حاضر شدید، سخن خیر بگوئید، همانا فرشتگان بر آنچه که شما میگویید آمین میگویند).
۱۴- تلقین، آنطور که بعضی میپندارند فقط خواندن کلمه شهادت در حضور بیمار نیست، بلکه تلقین تشویق نمودن بیمار به خواندن کلمه است، زیرا انس میگوید:
«ان رسول الله ج عاد رجلا من الأنصار، فقال يا خال! قل لا اله الا الله، فقال: أخير لي أن اقول: لا اله الا الله؟ فقال النبي ج نعم». [۲۴]
رسول الله جمردی از انصار را عیادت کرد و فرمود: ای دائی! لا اله الا الله بگو. مرد انصاری گفت: آیا گفتن لا اله الا الله برایم بهتر است؟ رسول الله جفرمود: آری.
۱۵- اما در مورد خواندن سوره «یاسین» و رو به قبله کردن بیمار، حدیث صحیحی وجود ندارد. حتی ابو سعید رو به قبله کردن بیمار را مکروه میدانست و میگفت: «اليس الميت امرءاً مسلماً؟!» مگر میت فرد مسلمانی نیست؟!
ابو زرعه میگوید: به عیادت سعید بن مسیب رفتم، ابو سلمه بن عبدالرحمن نزد ایشان بود. سعید بیهوش شد. ابوسلمه دستور داد تا رختخوابش را رو به قبله کنند. وقتی سعید بن مسیب به هوش آمد، گفت: رختخواب مرا جابجا کرده اید؟ گفتند: آری. به ابو سلمه نگاه کرد و گفت: شاید او چنین دستوری داده است. ابو سلمه گفت: بلی، من دستور دادم. سعید امر کرد تا رختخوابش را به حالت اول برگردانند. [۲۵]
۱۶- اگر مسلمانی هنگام وفات کافری، حضور داشت اسلام را به وی عرضه نماید، تا مسلمان شود. زیرا در حدیث انسسچنین آمده است:
«كَانَ يَخْدُمُ النَّبِيَّ ج فَمَرِضَ فَأَتَاهُ النَّبِيُّ ج يَعُودُهُ وَهُوَ بِالْمَوْتِ فَدَعَاهُ إِلَى الإِسْلاَمِ فَنَظَرَ الْغُلاَمُ إِلَى أَبِيهِ وَهُوَ عِنْدَ رَأْسِهِ فَقَالَ لَهُ أَبُوهُ أَطِعْ أَبَا الْقَاسِمِ فَأَسْلَمَ ثُمَّ مَاتَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ج مِنْ عِنْدِهِ وَهُوَ يَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْقَذَهُ بيمِنْ النَّارِ (فَلَمّا مَاتَ قال صَلُّوا عَلي صَاحِبِكُم)». [۲۶]
ترجمه: پسرکی یهودی برای رسول الله جخدمت میکرد. وقتی بیمار شد، رسول اللهجبه عیادتش رفت و بر بالینش نشست و فرمود: «مسلمان شو». آن پسر به سوی پدرش که آنجا نشسته بود، نگاه کرد. پدرش گفت: از ابوالقاسم اطاعت کن. (پسر مسلمان شد) رسول الله جدر حالی که از خانه خارج میشد، فرمود: سپاس خدائی را که این پسر را از دوزخ، رهایی بخشید آنگاه رسول الله جفرمود: بر او نماز بخوانید.
[۲۲] مسلم و ابن حبان. [۲۳] مسلم و بیهقی. [۲۴] امام احمد، سندش بر اساس شرط صحیح مسلم است. [۲۵] ابن ابی شیبه، در مصنف. [۲۶] بخاری، حاکم، بیهقی و احمد.