شیوه جایز اعلام خبر مرگ
۲۳- اعلام وفات مرگ اگر مانند شیوههای جاهلیت نباشد، جایز است. و حتی در برخی موارد که میت کسی را نداشته باشد که کار کفن و دفنش را انجام دهد، واجب میگردد در این خصوص احادیثی نیز وجود دارد:
۱- عن ابی هریره: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج نَعَى النَّجَاشِيَّ فِي الْيَوْمِ الَّذِي مَاتَ فِيهِ خَرَجَ إِلَى الْمُصَلَّى فَصَفَّ بِهِمْ وَكَبَّرَ أَرْبَعًا». [۶۳]
ترجمه: از ابوهریرهسروایت است که: رسول الله جخبر مرگ نجاشی (پادشاه حبشه) را که در سرزمین حبشه فوت کرده بود، اعلام نمود و به مصلی رفت و مسلمانان صف بستند و آنحضرت چهار تکبیر گفت.
۲- عن انسسقال: «قَالَ النَّبِيُّ ج أَخَذَ الرَّايَةَ زَيْدٌ فَأُصِيبَ ثُمَّ أَخَذَهَا جَعْفَرٌ فَأُصِيبَ ثُمَّ أَخَذَهَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ رَوَاحَةَ فَأُصِيبَ وَإِنَّ عَيْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ ج لَتَذْرِفَانِ ثُمَّ أَخَذَهَا خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ مِنْ غَيْرِ إِمْرَةٍ فَفُتِحَ لَهُ». [۶۴]
ترجمه: از انسسروایت است که: رسول الله ج(هنگام سخن گفتن از جنگ موته) در حالیکه از چشمانش اشک میریخت، فرمود: نخست پرچم را زید به دست گرفت و شهید شد. بعد جعفر آن را به دست گرفت و شهید شد. سپس، عبدالله بن رواحه آن را به دست گرفت و او نیز به شهادت رسید. در پایان، خالد بن ولید بدون اینکه بعنوان امیر لشکر تعیین گردد، پرچم را بدست گرفت و پیروز شد.
ابن حجر میگوید: از این حدیث معلوم میشود که اطلاع دادن از مرگ کسی، جزو «نعی» ممنوع بحساب نمیآید. زیرا آن نوعی رسم جاهلی بود که در بازارها و خیابانها خبر مرگ بعضی از انسانها را اعلام میکردند. بنده میگویم: آنچه امروز از بلند گوی مساجد اعلام میشود نیز همان «نعی» ممنوع است.
۲۴- برای کسی که خبر مرگ فردی را اعلام میکند، مستحب است، برای او از مردم طلب استغفار کند. در حدیث ابوقتادهسآمده است که رسول الله جلشکر موته را که دارای چند فرمانده بود، هنگام بدرقه چنین توصیه فرمود: فرمانده شما زید بن حارثه است. اگر او شهید شد، جعفر بن ابی طالب فرمانده شماست و اگر او نیز شهید گردید، عبدالله بن رواحه انصاری فرمانده شما است. جعفر از جای خود برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! پدر و مادرم فدای تو شوند. من از اینکه زید بن حارثه را فرمانده ما قرار دادهای نگرانم. رسول الله جفرمود: فرماندهی او را بپذیرید. زیرا نمیدانید که خیر در چه چیز است. سپس آنها براه افتادند و پس از مدتی رسول الله جبر منبر رفت و فرمود: بات خیر، ناب خیر او ثاب خیر، (یعنی خیر پیش آمده است) به هر حال راوی شک دارد که رسول الله جچه کلمهای را بکار برده است. بعد فرمود: آیا درباره لشکر موته شما را با خبر نسازم؟ آنان رفتند و با دشمن جنگیدند، زید بن حارثه شهید شد. برایش استغفار کنید. مردم برای زید استغفار کردند. سپس فرمود: بعد پرچم را جعفر بدست گرفت و بر دشمن یورش برد و به شهادت رسید من شهادت او را تایید میکنم. برای او نیز استغفار کنید. بعد پرچم را عبدالله بن رواحه بدست گرفت و مقاومت کرد تا به شهادت رسید. برای او نیز استغفار کنید، بعد پرچم را خالد بن ولید به دست گرفت. او از فرماندهان لشکر نبود. بلکه خودش خود را به عنوان فرمانده تعیین کرد. بعد رسول الله جدو انگشت مبارکش را بلند کرد و فرمود: پروردگار! او (خالد) شمشیری از شمشیرهای تو است. راوی میگوید: از آن روز به بعد خالد بن ولید، لقب سیف الله بخود گرفت. سپس رسول الله جفرمود: ای مردم! بسیج شوید و برادران تان را یاری کنید. هیچ کس تخلف نکند، چنانکه با وجود گرمای شدید، بعضی از مردم پیاده و برخی سواره براه افتادند. [۶۵]
همچنین از ابوهریره و دیگران روایت است، که وقتی رسول الله جخبر مرگ نجاشی را اعلام کرد، فرمود: «استغفروا لأخيكم»برای برادرتان طلب آمرزش کنید.
[۶۳] بخاری و مسلم. [۶۴] بخاری. [۶۵] احمد و سندش حسن است.