احکام جنایز

فهرست کتاب

آنچه از عمل دیگران به میت می‌رسد

آنچه از عمل دیگران به میت می‌رسد

۱۱۴- میت در چند صورت از اعمال نیک دیگران بهره‏مند می‌شود که عبارتند از:

۱- دعای مسلمان در حق میت بشرط اینکه، شرایط قبولیت دعا فراهم شود. خداوند می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠[الحشر: ۱۰].

ترجمه: آنان که بعداً می‌آیند و می‌گویند: پروردگارا ما را و برادران دینی ما را که پیش از ما با ایمان رفته‌اند، مورد مغفرت قرار بده و در دل‌های ما هیچ نوع کدورتی نسبت به مومنین راه نده، پروردگارا تو رؤف و مهربانی.

روایات زیادی نیز، در این خصوص آمده است که در مباحث گذشته بیان گردید و بعضی دیگر در آینده و در مباحث زیارت قبور و دعای رسول الله جبرای آنان خواهد آمد. از جمله آن‌ها، این حدیث می‌باشد. که پیامبر جفرمود:

«دَعْوَةُ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ لأَِخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ مُسْتَجَابَةٌ عِنْدَ رَأْسِهِ مَلَكٌ مُوَكَّلٌ كُلَّمَا دَعَا لأَِخِيهِ بِخَيْرٍ قَالَ الْمَلَكُ الْمُوَكَّلُ بِهِ آمِينَ وَلَكَ بِمِثْلٍ». [۲٧۳]

ترجمه: دعای مسلمان در حق برادر مسلمان خویش و در غیاب او، یقیناً قبول می‌شود. فرشته‌ای نزد او حضور دارد، هرگاه در حق برادر مسلمانش دعای خیر می‌کند، آن فرشته می‌گوید: آمین (خداوندا استجابت کن) و در حق خودت نیز این دعا قبول شود.

نماز جنازه خود، بهترین دلیل برای این مدعا است. زیرا غالب نماز جنازه، دعاء و استغفار برای میت است.

۲- قضا آوردن روزه‌های نذری توسط ولی ّ میت:

در این باره چند حدیث وجود دارد، ‌از جمله:

الف)«عَنْ عَائِشَةَل أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ مَنْ مَاتَ وَعَلَيْهِ صِيَامٌ صَام َ عَنه وَليه» [۲٧۴]

هر کس در حالی بمیرد که روزه‌هایی بر ذمه‌اش باشد، ولی ّ او بجایش روزه بگیرد.

ب) ابن عباس می‌گوید: زنی سوار کشتی شد و نذر کرد که اگر خداوند او را نجات دهد، یک ماه روزه بگیرد. خداوند او را نجات داد و روزه نگرفت تا اینکه فوت کرد. یکی از نزدیکانش (دختر یا خواهرش) نزد رسول الله جآمد و جریان را به اطلاع رسول الله جرساند. آن‌حضرت فرمود: اگر او مقروض بود آیا قرض هایش را پرداختی؟ گفت بلی. رسول الله جفرمود: قرض و بدهی خداوند شایسته‌تر است که پرداخت شود. برو و از جانب مادرت روزه بگیر. [۲٧۵]

ج)«أَنَّ سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَس اسْتَفْتَى رَسُولَ اللَّهِ ج فَقَالَ إِنَّ أُمِّي مَاتَتْ وَعَلَيْهَا نَذْرٌ فَقَالَ اقْضِهِ عَنْهَا».

(سعد بن عباده از رسول الله جپرسید: مادرم در حالی فوت کرد که نذری بر ذمه‏اش بود؟ رسول الله جفرمود: تو نذر او را بجای آور).

این احادیث به صراحت بیانگر روزه گرفتن ولی میت بجای او در روزه‌های نذر می‌باشد. و حدیث اول بخاطر مطلق بودن شامل روزه‌های فرض نیز می‌شود. چنان‌که شافعی و ابن حزم بدلیل عام قرار دادن احادیث فوق، روزه فرض را نیز مشمول همین حکم دانسته‌اند. اما ابو داود می‌گوید: از امام احمد شنیدم که می‌گفت: بجای میت روزه نگیرید، مگر اینکه روزه نذری باشد.

و پیروانش حدیث نخست عایشهلرا که مطلق بود، حمل بر روزه نذر کرده‌اند. بدلیل روایتی که از عمرۀ نقل شده که از عایشه در مورد روزه گرفتن بجای مادرش که مرده بود و بر ذمه‌اش روزه‌هایی از رمضان مانده بود، پرسید. عایشه گفت: روزه نگیر بلکه بجای هر روز، نصف صاع گندم صدقه کن. (طحاوی و ابن حزم)

همچنین روایت دیگری از ابن عباسبروایت شده که گفته است: اگر کسی بخاطر بیماری نتوانست ماه رمضان را روزه بگیرد و در همان حال مرد، وارثانش بجای هر روز، مسکینی را خوراک بدهند و اگر روزه نذری بر ذمه‌اش بود، بجای او روزه بگیرند. (ابوداود با سند صحیح و بشرط شیخین).

بنده می‌گویم: آنچه عائشه و ابن عباسببدان فتوا داده‌اند و امام احمد نیز معتقد بوده است صحیح به نظر می‌رسد. زیرا راوی حدیث، بهتر به محتوا و مصداق آن آگاهی دارد.

ابن قیم در اعلام الموقین بعد از بیان حدیث فوق و تصحیح آن می‌گوید: برخی محتوای این حدیث را کلی دانسته و روزه فرضی و نذری را شامل قرار داده‌اند. اما گروهی هیچکدام را قبول ندارند. و برخی قائل به تفصیل هستند. می‌گویند: ولی می‌تواند قضای روزه‌های نذز را بجا آورد، نه روزه‌های فرض را. و این سخن ابن عباس و پیروان او است. و همین رای، صائب به نظر می‌رسد. زیرا همانگونه که کسی نمی‌تواند بجای کسی دیگر نماز بخواند و مسلمان شود، نمی‌تواند که بجای او روزه بگیرد. البته روزه نذری مانند وامی است که کسی دیگر می‌تواند آن را بجا آورد. همانطور که می‌تواند وام او را پرداخت نماید.

بر این اساس است که توبه کسی دیگر بجای دیگری و اسلام و نماز خواندن دیگری بجای کسی دیگر پذیرفته نیست.

۳- پرداخت بدهی میت، توسط ولی یا غیر ولی: در این خصوص احادیث زیادی آمده است که بسیاری از آن‌ها در ضمن مساله شماره (۱٧) بیان گردید.

۴- در قبال اعمال نیک و شایسته‌ای که فرزند صالح میت، انجام می‌دهد به پدر و مادر او نیز، به همان اندازه اجر می‌رسد. بدون اینکه از اجر فرزند چیزی کاسته شود. زیرا فرزند از جمله کسب و اعمال والدین است. خداوند می‌فرماید:

﴿وَأَن لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ٣٩[النجم: ۳۲].

(برای انسان نیست، جز آنچه خود تلاش نموده باشد).

و رسول الله جمی‌فرماید:

«إِنَّ أَطْيَبَ مَا أَكَلَ الرَّجُلُ مِنْ كَسْبِهِ وَإِنَّ وَلَدَهُ مِنْ كَسْبِهِ». [۲٧۶]

(بهترین و پاک‌ترین روزی، آن است که انسان از دسترنج خود بخورد و فرزند انسان از جمله کسب و عمل او بحساب می‌آید).

احادیث بخصوصی در مورد انتفاع پدر از اعمال نیک فرزند از قبیل صدقه، روزه، آزاد نمودن برده و غیره وارد شده است که مفهوم آیه و احادیث فوق را تایید می‌نمایند. از جمله:

الف- عایشهلروایت می‌کند که مردی نزد رسول الله جآمد و گفت: مادرم بصورت ناگهانی فوت کرد و فرصت وصیت را نیافت، گمان می‌کنم اگر فرصت می‌داشت، وصیت به صدقه می‌کرد. اکنون اگر من از جانب او صدقه کنم، به او و همچنین به من اجر می‌رسد؟ رسول الله جفرمود: آری، برو و از جانب مادرت صدقه کن. [۲٧٧]

ب- عبدالله بن عباسبروایت می‌کند که مادر سعد بن عباده فوت کرد در حالی که سعد در مسافرت بود. (وقتی آمد) گفت: ‌ای پیامبر خدا ج! مادرم فوت کرده و من حضور نداشته‌ام. اگر از جانب او صدقه کنم به او نفعی خواهد رسید؟ رسول الله جفرمود: بلی. سعد گفت: ‌ای پیامبر خدا جتو گواه باش که من باغ پر میوه‌ام را برای مادرم صدقه کردم. [۲٧۸]

ج- ابوهریرهسروایت می‌کند که: شخصی از رسول الله جپرسید، پدرم که ثروت زیادی داشته فوت کرده در حالی که وصیتی نکرده است، آیا اگر من از جانب او صدقه کنم، کفاره گناهان او خواهد شد؟ رسول الله جفرمود: آری. (مسلم – نسائی – ابن ماجه و احمد)

د- عبدالله بن عمرو روایت می‌کند که‌: عاص بن وائل سهمی، وصیت کرد که یکصد برده از طرف او آزاد شود. پسرش، هشام پنجاه برده آزاد کرد، پسر دیگرش، عمرو، می‌خواست پنجاه برده دیگر را آزاد کند اما گفت: باید در این باره از رسول الله جسوال کنم. نزد رسول الله جآمد و گفت: پدرم وصیت کرده که یکصد برده از طرف او آزاد شود. برادرم، هشام پنجاه برده آزاد کرده و پنجاه برده دیگر مانده است. می‌توانم پنجاه برده باقیمانده را از طرف او آزاد کنم؟ رسول الله جفرمود: اگر پدرت مسلمان بوده است ثواب آزادی برده یا حج یا صدقه شما به او خواهد رسید. در روایتی دیگر آمده است‌: اگر او به یگانگی خدا ایمان داشته، روزه و صدقه‌ی تو برای او سودمند خواهد بود. [۲٧٩]

شوکانی در نیل اوطار می‌گوید: این احادیث بیانگر آن است که ثواب صدقه دادن فرزند برای پدر و مادر خود، به آن‌ها می‌رسد. اگر چه وصیت نکرده باشند. زیرا فرزند انسان جزو کسب و حاصل تلاش او است. بنابراین، نیازی به تخصیص آیه: ﴿وَأَن لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ٣٩[النجم: ۳٩]. نیست. و اما ثواب صدقه غیر فرزند، آنطور که از لحن آیات قرآن فهمیده می‌شود به کسی نمی‌رسد.

بنده می‌گویم: این سخن شوکانی، حق و حقیقت است و آنطور که از آیات قرآن فهمیده می‌شود، فقط ثواب صدقه فرزند، به پدر و مادرش می‌رسد. چون او حاصل تلاش آن‌ها است نه ثواب صدقه دیگران.

اما نووی می‌گوید: «اجماع بر این است که صدقه دادن به جای میت، مورد قبول واقع شده و پاداش آن به او می‌رسد».

ولی من این اجماع را به دو دلیل قبول ندارم:

۱- اجماع به معنای واقعی آن در هیچ مساله‌ای جز مسائل ضروری دین، اتفاق نیفتاده است. چنان‌که ابن حزم، شوکانی و امام احمد نیز همین را گفته‌اند.

۲- بنده اکثر مسائلی را که برخی مدعی اجماع در آن شده‌اند با دقت بررسی نموده، دیده‌ام که اکثریت با اجماع مورد ادعا مخالفت کرده‌اند. بعنوان مثال: نووی مدعی اجماع علما بر این مسئله شده که نماز جنازه در اوقات مکروه اشکالی ندارد. در حالی که اکثریت قاطع، بر خلاف این اجماع است.

عده‌ای هم دیگران را بر پدر و مادر قیاس نموده و گفته‌اند: می‌توان از جانب آنان عباداتی انجام داد.

در پاسخ باید گفت که این قیاس به چند دلیل باطل است:

۱- مخالفت با لحن کلی بسیاری از آیات قرآن است. چنان‌که قرآن می‌فرماید: ﴿وَمَن تَزَكَّىٰ فَإِنَّمَا يَتَزَكَّىٰ لِنَفۡسِهِۦۚیعنی هر کس عمل تزکیه آمیزی انجام دهد خود را تزکیه می‌نماید. و پدر و مادر هم با تربیت صحیح فرزند خود گامی در جهت تزکیه خود برداشته‌اند. بنابراین، شریک عبادت فرزند خود هستند. اما دیگران از چنین مزیتی برخوردار نیستند.

۲- فرزند حاصل تلاش پدر و مادر است و قرآن می‌گوید: ﴿كُلَّ نَفۡسٖ مَّا كَسَبَتۡ[ابراهيم: ۵۱]. همچنین می‌گوید: ﴿لَهَا مَا كَسَبَتۡ وَعَلَيۡهَا مَا ٱكۡتَسَبَتۡ[البقرة: ۲۸۶]. یعنی انسان از کسب و تلاش خود بهرمند می‌شود. چنان‌که حافظ ابن کثیر در تفسیر این آیه: ﴿وَأَن لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ٣٩[النجم: ۳٩]. می‌نویسد: یعنی همانطور که بخاطر گناه دیگران مؤاخذه نمی‌شود، پاداش کار نیک دیگران نیز به او نمی‌رسد. و بر اساس همین آیه امام شافعی و پیروانش می‌گویند: ثواب قرائت قرآن دیگران به مردگان نمی‌رسد. چرا که رسول الله جو یارانش این عمل را انجام ندادند و کسی را بر آن تشویق ننمودند و اگر در این امر مزیت و خیری وجود می‌داشت، یقیناً آن‌ها قبل از ما به آن می‌رسیدند. و نا گفته پیدا است که در مسائل عبادی باید به مواردی که ثابت است بسنده نمود، نه اینکه بر اساس قیاس و رای خود، نوع جدیدی احداث کرد».

عزبن عبدالسلام در «فتاوی» می‌گوید: اگر کسی عبادتی انجام دهد برای اینکه ثواب آن به کسی دیگر از مردگان و زندگان برسد، نمی‌رسد. زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿وَأَن لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ٣٩[النجم: ۳٩]. مگر مواردی که در شریعت استثناء شده‌اند. مانند صدقه دادن، روزه گرفتن و حج گزاردن بجای میت.

۳- اگر این قیاس درست بود، پس باید به اقتضای آن سلف این امت عمل می‌کردند که خیلی بیشتر از ما شیفته چنین اعمالی بودند. چنان‌که شیخ الاسلام ابن تیمیه می‌گوید: گذشتگان نیک عادت نداشتند که نماز و روزه و حج نفلی بجای آورند و یا قرآن بخوانند و ثواب آن را به اموات مسلمین ببخشند. بنابراین ما نیز موظف هستیم که از روش گذشتگان پیروی نمائیم. زیرا یقیناً روش آنان بهتر و کاملتر بوده است. (اختیارات علمیه)

باید دانست که رفتار خوب و بد انسان از عقیده و باور او سرچشمه می‌گیرد. و اگر انسان معتقد باشد که پس از مرگ او روزانه نماز و نوافل و صدقات بی‌حد و مرزی از جانب مسلمانان سرازیر پرونده‌اش می‌شود، به نوعی اعتماد کاذب دست می‌یابد و در انجام عبادات تساهل می‌ورزد. همانطور که در مسائل مادی وقتی کسی متوجه بشود که از طریقی تامین می‌شود، دست از کار و کوشش برداشته و بر دیگران تکیه می‌نماید.

حتی بسیاری از سرمایه داران به امید اینکه دیگران بعد از مرگ آن‌ها بجای آنان حج خواهند گزارد، از انجام فریضه حج تساهل می‌ورزند. و خطرناک‌تر از این فتوای برخی مبنی بر اسقاط نماز از ذمه میت توسط صدقه است که این فتوا موجب سهل انگاری برخی از نادانان در امر خواندن نمازهای فرض می‌شود. و این اعتماد، آثار سوء و پیامدهای نامطلوبی در جامعه بجا می‌گزارد. بنابراین باید در امور عبادی پایبند نصوص شرعی بوده، از بکارگیری رای و قیاس جداً پرهیز کرد.

و شاید به همین خاطر گذشتگان امت بیش از ما در انجام اعمال نیک و عبادات می‌کوشیدند و بعدیها بخاطر اعتماد بر اعمال دیگران به تدریج راه تساهل و تنبلی را در پیش گرفتند.

۴- همچنین آثار نیک و صدقه جاریه‏ای که انسان از خود بر جای گذاشته باشد بعد از مرگ به او می‌رسد. چنان‌که خداوند می‌فرماید:

﴿وَنَكۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡ[يس: ۱۲] [۲۸۰]

در این خصوص چند حدیث بشرح زیر وارد شده است:

اول) ابوهریرهسروایت می‌کند، که رسول الله جفرمود:

«إِذَا مَاتَ الإِنْسَانُ انْقَطَعَ عَنْهُ عَمَلُهُ إِلاَّ مِنْ ثَلاَثَةٍ إِلاَّ مِنْ صَدَقَةٍ جَارِيَةٍ أَوْ عِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ أَوْ وَلَدٍ صَالِحٍ يَدْعُو لَهُ». [۲۸۱]

ترجمه: هرگاه انسان بمیرد پرونده عمل‌اش بسته می‌شود، بجر از سه جهت:

۱- صدقه جاریه: (صدقه‌ای که نفع آن مداوم و طولانی باشد و مردم بعد از مردن صاحب صدقه، از آن بهره مند شوند. مانند: ساختن مدرسه، راه، پل، بیمارستان و...)

۲- علم و اثری ازخود بر جای گذاشته باشد (که برای مردم نفع داشته باشد، مانند‌: نوشتن کتاب، ترجمه، تالیف، تعلیم قرآن و علوم دینی و...)

۳- فرزند نیک و صالح که برای والدین خود دعای خیر کند.

دوم) حضرت قتادهسروایت می‌کند که پیامبر جفرمود:

«خَيْرُ مَا يُخَلِّفُ الرَّجُلُ مِنْ بَعْدِهِ ثَلاَثٌ وَلَدٌ صَالِحٌ يَدْعُو لَهُ وَصَدَقَةٌ تَجْرِي يَبْلُغُهُ أَجْرُهَا وَعِلْمٌ يُعْمَلُ بِهِ مِنْ بَعْدِهِ». [۲۸۲]

۴- ترجمه: بهترین چیزی که پس از مرگ برای انسان مفید و کارآمد خواهد بود، عبارت است از‌: ۱- فرزند صالحی که برای پدر و مادر دعاء کند. ۲- صدقه‌ای که نفعش مستدام باشد. ۳- علمی که بعد از مردن صاحب علم، دیگران از آن بهره مند شوند.

سوم) ابوهریرهسروایت می‌کند که رسول الله جفرمود:

«إِنَّ مِمَّا يَلْحَقُ الْمُؤْمِنَ مِنْ عَمَلِهِ وَحَسَنَاتِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ عِلْمًا عَلَّمَهُ وَنَشَرَهُ وَوَلَدًا صَالِحًا تَرَكَهُ وَمُصْحَفًا وَرَّثَهُ أَوْ مَسْجِدًا بَنَاهُ أَوْ بَيْتًا لاِبْنِ السَّبِيلِ بَنَاهُ أَوْ نَهْرًا أَجْرَاهُ أَوْ صَدَقَةً أَخْرَجَهَا مِنْ مَالِهِ فِي صِحَّتِهِ وَحَيَاتِهِ يَلْحَقُهُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ أو». [۲۸۳]

ترجمه: اعمالی که بعد از مرگ نیز ثوابشان ادامه می‌یابد، عبارت‌اند از: علمی که آن را به دیگران آموخته و منتشر کرده است. فرزند صالحی که تربیت کرده و بر جای گذاشته است. قرآنی که تعلیم داده و دیگران آن را از او به ارث برده‌اند، مسجد و یا مسافرخانه‌ای که ساخته است. نهر آبی که آن را حفر کرده و صدقه‌ای که آن را در زندگی و در حال صحت از مال خود داده است.

چهارم) در حدیثی طولانی که از جریر بن عبدالله نقل شده، در بخشی از آن آمده است که رسول الله جفرمود: هر کس در اسلام عمل درست و مفید و سنت حسنه‌ای را رواج دهد، مادامی که دیگران بدان عمل کنند، به او اجر و ثواب می‌رسد بدون اینکه از اجر و ثواب آن‌ها کم شود و هر کس شیوه و عمل غلط و ناصحیحی را بنا نهد، مادامی که دیگران بدان عمل کنند، او نیز در گناه با آنان شریک است. بدون اینکه از گناه آنان چیزی کاسته شود. آنگاه رسول الله جاین آیه را تلاوت فرمود:

﴿وَنَكۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡ[يس: ۱۲] [۲۸۴]

[۲٧۳] مسلم (۸/۸۲-۸٧) ابوداود (۱/۲۴۰) و احمد. [۲٧۴] بخاری (۴/۱۵۶)، مسلم، ابوداود، بیهقی، طحاوی و احمد. [۲٧۵] ابوداود (۲/۸۱)، نسائی، بیهقی و احمد. [۲٧۶] ابوداود، نسائی، ترمذی، دارمی، ابن ماجه، حاکم، طیالسی و احمد. [۲٧٧] بخاری (۳/۱٩۸-۵/۳٩٩-۴۰۰) مسلم(۳/۸۱-۵/٧۳)، مالک در «الموطا»، ابو داود، نسائی، ابن ماجه، بیهقی و احمد. [۲٧۸] بخاری، ابو داود، نسائی، ترمذی، بیهقی و احمد. [۲٧٩] ابوداود کتاب وصایا، بیهقی و احمد با سند حسن. [۲۸۰] چیزهایی را که در دنیا پیشاپیش فرستاده‌اند و کارهایی که کرده‌اند و همچنین چیزهایی که در آن بر جای نهاده‌اند را می‌نویسیم. [۲۸۱] مسلم، بخاری، نسائی، بیهقی، طحاوی، ابوداود و احمد. قید صالح آورده شد، بخاطر اینکه فرزند غیر صالح نمی‌تواند به والدین خود نفعی برساند و اینکه فرمود: یدعوله ( برایش دعا بکند) بخاطر تشویق فرزند به دعا نمودن در حق والدین است وگرنه پدر و مادر از هر عمل نیک و عبادت فرزندشان سهمی می‌برند. [۲۸۲] ابن ماجه، طبرانی در «معجم الصغیر»، منذری در «الترغیب» ابن جمان و ابن عبدالبر. [۲۸۳] ابن ماجه با سند صحیح. [۲۸۴] بخاری، مسلم، نسائی، دارمی، طحاوی، بیهقی، طیالسی، احمد ابن ابی حاتم و ابن ماجه. توجه: برخی از اهل بدعت بر اساس همین حدیث، بدعت را به دو نوع حسنه و سیئه تقسیم کرده‌اند. باید گفت: که این تقسیمی غیر منصفانه و باطل است. زیرا با شأن ورود حدیث مخالفت دارد. چون همانطور که استحضار دارید، ‌حدیث بر احیای سنتها تشویق نموده است نه برای احداث بدعت. و اگر ما بپذیریم که مراد از سنت در این حدیث، بدعت است، پس در اینجا بدعت به حسن و زشت توصیف شده است. و اهل سنت بر این باور هستد که حسن و قبح دو امر شرعی می‌باشند نه عقلی آنطور که معتزلی‌ها می‌پندارند. بنابراین وقتی در مورد مساله‌ای گفته شود که این بدعت حسنه است و برای حسن بودن آن از کتاب خدا و سنت پیامبر دلیلی ارائه گردد، دیگر جای اعتراض باقی نمی‌ماند و مراد از بدعت در چنین مواردی فقط همان جنبه لغوی آن است. همانطور که عمر بن خطابسبعد از برپائی جماعت تراویح، فرمود: «نعمت البدعة هذه» (چه خوب بدعتی است) در حالی که رسول الله جقبل از ایشان تراویح را با جماعت خوانده بود. همچنین است سیئه که اگر سنت سیئه بودن آن از دلیل شرعی ثابت باشد، سیة است.