احکام جنایز

فهرست کتاب

اعمالی که انجام دادن آن در قبرستان حرام است

اعمالی که انجام دادن آن در قبرستان حرام است

۱۲۵- اعمال زیر در قبرستان یا در کنار قبر حرام می‌باشند:

۱- ذبح کردن و قربانی نمودن، ولو اینکه برای خشنودی الله باشد، رسول الله جمی‌فرماید: «لاََعْقر في الاسلام».

(ذبح کردن حیوان نزد قبور در اسلام صحیح نیست).

عبدالرزاق بن همام می‌گوید: «کانوا یعقرون عند القبر بقرة أو شاة» مشرکین کنار قبر گاو یا گوسفند ذبح می‌کردند. [۳۰۸]اما اگر ذبح، بنام صاحب قبر باشد، صراحتاً شرک و خوردن آن حرام است. چنان‌که خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞ[الأنعام: ۱۲۱].

یعنی: از گوشت حیوانی نخورید که (به هنگام ذبح عمداً) نام خدا بر آن برده نشده است. چون خوردن چنین گوشتی، نافرمانی (خدا) است. همچنین رسول الله ج می‌فرماید: لعنت خدا بر کسی که برای غیر خدا ذبح می‌کند. [۳۰٩]

۲- برجسته نمودن قبر بیش از خاهکائی که از حفر قبر بیرون آورده شده‌اند.

۳- صافکاری نمودن قبر توسط گچ، ‌سیمان، آجر و غیره.

۴- نوشتن روی قبر.

۵- ساختن اطاق و گنبد روی قبر.

۶- نشستن روی قبر.

در این خصوص احادیثی بشرح زیر آمده است:

۱- از جابرسروایت شده است: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ج أَنْ يُجَصَّصَ الْقَبْرُ وَأَنْ يُقْعَدَ عَلَيْهِ وَأَنْ يُبْنَى عَلَيْهِ (أو يزاد عليه) (أو يُكتب عليه)» [۳۱۰]

ترجمه: رسول الله جاز گچ کاری قبر، نشستن روی آن، از ساختن بنا (اطاق وگنبد) روی قبر، از افزایش خاک‌های بیرون و از نوشتن روی آن منع کرده است.

علامه ابن حزم در «المحلی» می‌گوید: «ساخت و ساز روی قبر، بکار بردن گچ در آن و اضافه کردن خاک‌های آن روا نیست و همه این‌ها باید منهدم شوند».

ظاهر قول و فتوای امام احمد نیز این را تایید می‌کند، ابو داود در صفحه (۱۵۸) «المسائل» می‌گوید: از احمد شنیدم که می‌گفت: بر قبر از خاک‌های غیر قبر، اضافه نشود. مگر در صورتی که قبر با زمین هموار و مسطح باشد و شناخته نشود، در این صورت، ‌اضافه کردن بر خاک‌های قبر، مانعی ندارد.

امام محمد/در صفحه: ۴۵ «الآثار» می‌گوید:

«امام ابوحنیفه، از حماد و ایشان از ابراهیم به ما خبر داد و گفت: ‌قبر را تا آنجا که دانسته شود قبر است برجسته نمایید. امام محمد پس از تایید این مطلب می‌گوید: اضافه کردن خاک‌های بیرون بر خاک‌های حفره قبر را ‌جایز نمی‌دانیم. همچنین بکار بردن گچ و خاک و گل، ساختن مسجد روی قبر، ‌نوشتن بر قبر، بکار بردن آجر، نصب پرچم، ساختن دیوار قبر بوسیله آجر و داخل بردن آجر در قبر را مکروه می‌دانیم. البته پاشیدن آب بر قبر مانعی ندارد و فتوای امام ابوحنیفه نیز چنین است».

حدیث فوق بر صحت برجسته ساختن قبر تا جائی که از خاک‌های خود قبر ممکن باشد، دلالت دارد. میزان بلندی و ارتفاع قبر حدوداً یک وجب باشد.

و این موافق است با حدیثی که در ضمن مساله شماره (۱۰٧) بیان گردید.

ممکن است علت نهی از گچ کاری این باشد که نوعی وسیله تزئینی است. همانطور که از بعضی متقدمین منقول است. اما در مورد بکارگیری گِل دو قول وجود دارد:

۱- مکروه است. همانطور که امام احمد با صراحت گفته و کراهیت ‌نزد او هرگاه مطلق ذکر شود، به معنی کراهیت تحریم است. ابوحفص از حنابله نیز آن را مکروه می‌داند. [۳۱۱]

۲- مانعی ندارد. ابو داود از امام احمد همین را نقل کرده است. [۳۱۲]امام محمد در «الانصاف» به عدم کراهیت فتوا داده. ترمذی نیز از امام شافعی عدم کراهیت را نقل کرده است. (۲/۱۵۵) امام نووی بعد از نقل فتوای امام شافعی می‌گوید: جمهور اصحاب شافعی در این باره چنین گفته‌اند. بنابراین، قول صحیح این است که مکروه نیست. همانطور که علماء به عدم کراهیت تصریح کرده‌اند و نهی در این باره نیامده است».

بنده (آلبانی) می‌گویم: بهتر است در این مساله اندکی تفصیل قایل باشیم. اگر هدف از بکارگیری گِل، حفاظت قبر و برجسته داشتن آن، باندازه مشروع و بخاطر این باشد که در اثر وزیدن بادهای تند محو نشود و در پی باریدن، ‌در طول زمان از بین نرود جایز است و در جواز آن تردیدی وجود ندارد. زیرا این عمل هدف مشروعی را تحقق می‌بخشد و ممکن است دلیل حنابله که آن را مستحب می‌دانند، همین باشد اما اگر هدف، ‌تزئین و آرایش و تفاخر باشد که هیچگونه فایده شرعی در آن مقصود نباشد، جایز نیست. زیرا نوعی نوآوری در دین است.

اما نوشتن بر قبر آنطور که از ظاهر حدیث بر می‌آید، حرام است و ظاهراً فتوای امام محمد نیز همین است. علمای شافعی و حنبلی به صراحت، آن را مکروه دانسته‌اند. امام نووی می‌گوید: اصحاب ما، (علمای شافعی) می‌گویند: نوشتن بر قبر چه روی سنگ و تخته یا هر چیز دیگری باشد، بدلیل حدیثی که بیان گردید، ‌مکروه است.

البته بعضی علماء نوشتن نام و مشخصات میت را از منع وارده در حدیث مذکور مستثنی کرده‌اند. بشرط اینکه بمنظور افتخار نباشد. بلکه بخاطر شناسائی و تشخیص باشد، چنان‌که رسول الله جبر قبر عثمان بن مظعون سنگی را به همین منظور گذاشت.

شوکانی این استثناء را تخصیص عام بوسیله قیاس می‌داند، ‌جمهور نیز بر این باورند، نه اینکه قیاسی در برابر نص باشد، ‌آنطور که در «ضوء‌النهار» آمده است.

البته آنچه را که من می‌دانم، ‌-والله اعلم – این است که صحت این قیاس بطور مطلق بعید به نظر می‌رسد، سخن درست این است که آن را اینگونه مقید سازیم و بگوئیم اگر چنان‌چه از گذاشتن سنگ، ‌آن هدفی که رسول الله جقصد داشت، یعنی نشانی کردن، بخاطر قبرها و سنگ‌های زیاد محقق نشود، آنگاه نوشتن نام، ‌بخاطر نشانی کردن اشکالی ندارد. و الله اعلم. حاکم بعد از نقل حدیث (منع کتابت) می‌گوید: حدیث فوق، معمول به نیست. زیرا بر قبور ائمه مسلمین از شرق تا غرب، مطالبی نوشته شده است و این روشی است که از گذشتگان مانده است».

ذهبی قول حاکم را رد می‌کند و می‌گوید: این بیهوده است. و ما از صحابه کسی را سراغ نداریم که چنین کرده باشد. بلکه بعضی از تابعین و تبع تابعین، این عمل را انجام داده‌اند که به احتمال قوی حدیث (منع کتابت) به آن‌ها نرسیده است.

۲- ابوسعید خدری روایت می‌کند: «ان النبي ج نهي أن يْبني علي القبر» [۳۱۳]

(رسول الله جاز ساختن بنا روی قبر منع کرده است).

ابویعلی با این الفاظ حدیث را روایت کرده است:

«نهي نبي الله ج أن يبني علي القبور أو يقعد عليها أو يصلي عليها»(مجمع الزوائد)

(رسول الله جاز ساخت و ساز، نشستن بر روی قبر و از نماز خواندن بر آن نهی کرده است).

۳- ابوهیاج اسدی روایت می‌کند: «قال لي علي بن ابي طالب: ألا أبعثك علي ما بعثني عليه رسول الله ج ان لا تدع تمثالاً (و في روايه صوره) في بيت الا طمسته و لا قبراً مشرفاً الا سويته» [۳۱۴]

ترجمه: علیسخطاب به من گفت: آیا تو را مامور به انجام کاری نسازم که رسول اللهجبرای انجام آن مرا امر کرده بود؟ هر تصویری که در خانه‌ای دیدی آن را از بین ببر و هر قبری را که مرتفع بود با زمین هموار کن.

شوکانی در شرح این حدیث می‌گوید: ظاهراً از این حدیث چنین بر می‌آید که نباید قبرها زیاد برجسته شوند و نباید فرقی در میان قبرهای بزرگان قوم با دیگران باشد و این نهی بیانگر حرمت این کار است.

و آنچه ما امروز از گنبدها و زیارتگاه‌ها مشاهده می‌کنیم از همین قبیل هستند. بویژه که بسیاری از نادانان به آن‌ها معتقد هستند و برای رفع بیماری‌ها و نیازهای خود بسوی آن‌ها رخت سفر می‌بندند. پس‌ای مسلمانان! داعیان اسلام! و حکام مسلمان! منتظر چه مصیبتی از این بزرگ‌تر هستید که مردم بجای خدا به عبادت و ندای بندگان روی آورده‌اند؟ إنا لله وإنا إليه راجعون.

۴- ثمامه بن شُفَی می‌گوید: همراه بافضاله بن عبید به سرزمین روم رفتیم. او از کارمندان معاویهسبود (در روایتی دیگر چنین آمده است: برای جهاد به سرزمین روم رفتیم و فرماندهی لشکر با فضاله بن عبید انصاری بود) یکی از پسر عموهایم در جزیره «رودس» [۳۱۵]مورد اصابت قرار گرفت و فوت کرد. فضاله بر او نماز جنازه خواند و بر قبر او ایستاد تا اینکه او را دفن کردند. هنگامیکه مشغول پر کردن حفره قبر بودیم، ‌گفت: «اَخفّوا عنه»و فی روایه «خففوا عنه»یعنی خاک به اندازه مناسب بریزید. زیرا رسول الله جبه ما امر کرد تا قبرها را با سطح زمین برابر کنیم. [۳۱۶]در سند این حدیث ابن لهیعه وجود دارد و او به بدی حافظه معروف است.

اما حدیث معروف که زبانزد خاص و عام است: «خير القبور الدوارس»(بهترین قبرها آن است که با زمین یکسان باشد). در هیچ یک از کتب سنت دیده نشده و اصالت ندارد و ظاهراً این حدیث، حدیث منکری است. زیرا قبور نباید مساوی با سطح زمین بلکه مرتفع و برجسته باشد، تا مورد اهانت قرار نگرفته و بهتر حفاظت شود.

آنچه که به ظاهر از حدیث فضاله [۳۱٧]فهمیده می‌شود، این است که قبور با زمین برابر شوند مطلقاً مرتفع ساختن آن‌ها روا نیست. ولی این مفهوم ظاهری، قطعاً منظور نیست. بلکه این است که قبور باندازه یک وجب مرتفع شوند. همانطور که در مباحث گذشته بدان اشاره شده و خود قول فضاله در همین حدیث «خففوا» این مطلب را تایید می‌کند. چرا که خففوا یعنی خاک در حد مناسب بریزید، و فضاله حکم نکرد که خاک‌ها را کاملاً برداریدو با زمین همسان کنید. علما «خففوا» را اینگونه تفسیر کرده‌اند. [۳۱۸]

۵- ابوهریرهسروایت می‌کند که رسول الله جفرمود:

«لأَنْ يَجْلِسَ أَحَدُكُمْ عَلَى جَمْرَةٍ فَتُحْرِقَ ثِيَابَهُ فَتَخْلُصَ إِلَى جِلْدِهِ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَجْلِسَ (و في روايه: يطأ) عَلَى قَبْرٍ». [۳۱٩]

(اگر کسی از شما روی زغال‌های گداخته بنشیند و لباس‌ها و بدنش بسوزد بهتر است از اینکه روی قبر بنشیند یا اینکه آن‌ها را زیر پا بگذارد).

۶- عقبه بن عامرسمی‌گوید:

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج لأَنْ أَمْشِيَ عَلَى جَمْرَةٍ أَوْ سَيْفٍ أَوْ أَخْصِفَ نَعْلِي بِرِجْلِي أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَمْشِيَ عَلَى قَبْرِ مُسْلِمٍ وَمَا أُبَالِي أَوَسْطَ الْقُبُورِ قَضَيْتُ حَاجَتِي أَوْ وَسْطَ السُّوقِ». [۳۲۰]

ترجمه: اگر بر زغال روشن یا بر لبه تیز شمشیر راه بروم یا اینکه کفشهایم را به پاهایم بدوزم بهتر است از اینکه روی قبر مسلمانی راه بروم و قضای حاجت در میان قبور مانند قضای حاجت در وسط بازار است.

٧- ابو مرثد غَنَوی می‌گوید:

«سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج يَقُولُ لاَ تُصَلُّوا إِلَى الْقُبُورِ وَلاَ تَجْلِسُوا عَلَيْهَا». [۳۲۱]

(رسول الله جفرمود: رو به سوی قبور نماز نخوانید و بر آن ننشینید).

از این سه حدیث چنین بر می‌آید که نشستن یا راه رفتن بر روی قبور مسلمانان حرام است. طبق اظهارات شوکانی، ‌مذهب جمهور علما، چنین است. البته امام نووی و عسقلانی آن را فقط مکروه می‌دانند. امام شافعی در «الام» و امام محمد در «الاثار» بر کراهیت این امر تصریح کرده‌اند و امام محمد می‌گوید: فتوای امام ابوحنیفه نیز، همین است. در حالی که نزد آن دو (ابوحنیفه و محمد) اگر کراهیت مطلق بکار رود، بمعنی حرمت است و اگر بگوئیم کراهیت تحریمی است به حق نزدیک‌تر است. زیرا در حدیث ابوهریره و عقبه به حرمت آن تصریح شده است.

[۳۰۸] ابوداود(۲/٧۱) بیهقی (۴/٧۵). [۳۰٩] احمد و مسلم. [۳۱۰] مسلم، ابوداود، نسائی، ترمذی، حاکم و بیهقی. [۳۱۱] الانصاف (۲/۵۴٩). [۳۱۲] ابوداود(۱۵۸). [۳۱۳] ابن ماجه (۱/۴۳٧، ۴٧۴). [۳۱۴] مسلم (۳/۶۱) ابوداود(۲/٧۰) نسائی (۵۱/۲۸) ترمذی(۲/۱۵۳-۱۵۴) حاکم(۱/۳۶٩) بیهقی (۴/۳) طیالسی (۱۵۵) احمد (شماره ٧۴۱-۱۰۶۴) و سبرانی در «معجم الصغیر» (ص۲٩). [۳۱۵] جزیره‌ای معروف در جنوب غربی ترکیه. [۳۱۶] احمد(۶/۱۸) ابن ابی شیبه (۴/۱۳۵-۱۳۸)، مسلم، ‌ابوداودو نسائی و بیهقی. [۳۱٧] همان شخصی که مامور هموار کردن قبور بود. [۳۱۸] مراجعه به «المرقاق» ۲/۳٧۲. [۳۱٩] مسلم (۳/۶۲) ابوداود (۲/٧۱) نسائی (۱/۲۸٧)، ابن ماجه، بیهقی و احمد. [۳۲۰] ابن ابی شبه (۴/۱۳۳) ابن ماجه (۴٧۴۱). [۳۲۱] مسلم و اصحاب السنن الثلاثه.