احکام جنایز

فهرست کتاب

تکفین میت

تکفین میت

۳۳- پس از غسل دادن میت، واجب است که او را کفن کنند. رسول اکرم جدرباره شخصی که در حالت احرام از روی شتر به زمین افتاد و فوت کرد، فرمود: او را با همان لباس احرام، کفن کنید. [۱۱۴]

۳۴- کفن یا قیمت آن، از مال میت تهیه شود. اگر چه بجز قیمت کفن، چیز دیگری نداشته باشد. خباب بن ارت می‌گوید: با رسول الله جبخاطر رضای خدا، هجرت کردیم. بعضی از ما از دنیا رفتند بدون اینکه پاداشی از جهان، نصیب شان شود. از جمله، مصعب بن عمیرسرا می‌توان نام برد که در روز احد به شهادت رسید و جز یک نمد، چیز دیگری از خود، باقی نگذاشت. اگر سرش را با آن می‌پوشاندیم پاهایش برهنه می‌شد و اگر پاهایش را می‌پوشاندیم، ‌سرش برهنه می‌شد. رسول اللهجفرمود: سرش را بپوشانید و بر پاهایش برگ اذخر بگذارید. و برخی دیگر از ما (که زنده ماندیم) تلاش‌هایمان به نتیجه رسید و هم اکنون از ثمرات مادی آن، بهره می‌بریم. [۱۱۵]

۳۵- بهتر است که کفن بزرگ و گشاد باشد و تمام بدن میت را بپوشاند، جابر بن عبداللهسمی‌گوید: روزی رسول الله جسخنرانی کرد و درباره یکی از یارانش که فوت کرده بود و شب هنگام با کفنی کوتاه دفن شده بود، سخن گفت. و افزود: میت را شب هنگام دفن نکنید تا بر او نماز بخوانند مگر ناچار باشید. و در پایان فرمود:

هنگامی که برادر مسلمانتان را کفن می‌کنید، او را نیکو کفن بپوشانید. [۱۱۶]

منظور از نیکو کفن کردن این نیست که اسراف شود و از پارچه‌های گرانقیمت استفاده گردد. بلکه هدف اینست که کفن، پاکیزه و کامل باشد.

۳۶- اگر پارچه کفن کم بود، از قسمت سر میت شروع کنند تا هر جا که برسد. و باقیمانده بدنش را با گیاه اذخر یا هر گیاهی دیگر، بپوشانند. در این باره دو حدیث وجود دارد.

اول: حدیث خباب در مورد مصعب است که بعلت کوتاه بودن کفن‌اش رسول اکرم جفرمود:

کفن‌ها را از طرف سرش شروع کنید و روی پاهایش برگ اذخر بگذارید.

دوم: حدیث حارثه بن مضَّرب است که می‌گوید: نزد خباب رفتم. او که هفت جای شکمش را داغ کرده بود. گفت: اگر از رسول الله جنشنیده بودم که آرزوی مرگ نکنید، آرزوی مرگ می‌کردم. من زمان رسول الله جرا که همراه ایشان بودم، بیاد می‌آورم آن زمان یک درهم نداشتم و اکنون چهل هزار درهم در گوشه خانه‌ام وجود دارد. سپس، کفنش را در آوردند. هنگامی که چشمش به آن افتاد، گریه کرد و گفت: حمزه جز یک چادر کتانی، کفنی دیگر نداشت. وقتی سرش را می‌پوشاندند، پاهایش برهنه می‌شد و هنگامی که پاهایش را می‌پوشاندند,، سرش برهنه می‌ماند. سرانجام پاهایش را با برگ اذخر پوشانیدند. [۱۱٧]

۳٧- اگر تعداد مردگان زیاد بود. و پارچه باندازه کافی برای کفن کردن وجود نداشت، می‌توان تعدادی از آن‌ها را با یک کفن پوشاند. و هر کدام که قرآن بیشتر می‌داند در قبر، جلوتر از دیگران قرار گیرد. انسسمی‌گوید: رسول الله جحمزهسرا در یک چادر کفن کرد. و چنان کوچک بود که اگر سرش پوشانده می‌شد، ‌پاهایش برهنه می‌ماند و اگر پاهایش پوشانده می‌شد، قسمت سرش برهنه می‌ماند. سرانجام، سرش پوشانده شد. و آن‌حضرت ججز حمزه، بر کسی دیگر از شهدای احد، نماز نخواند و فرمود: من آنروز گواه شما هستم. راوی می‌گوید: تعداد شهدا زیاد بود و پارچه کم داشتیم. دو الی سه نفر را در یک قبر می‌گذاشتیم. رسول الله جاز ما پرسید: کدام یک قرآن را بهتر و بیشتر می‌داند؟ آنگاه دستور می‌داد که او را جلوتر در لحد بگذارند. و دو یا سه نفر را در یک پارچه کفن می‌کردند. [۱۱۸]ابن تیمیه می‌گوید: یعنی یک کفن را چند قطعه می‌کردند و بخشی از جسم هر کدام را می‌پوشانیدند.

۳۸- بیرون آوردن لباس‌های شهید که در آن‌ها به شهادت رسیده است، جایز نیست. بلکه با همان لباس‌ها دفن گردد. زیرا رسول الله جدرباره شهدای احد، فرمود:

«زملّوهم في ثيابهم» آن‌ها را با لباس‌هایشان دفن کنید. (روایت احمد) و در روایت دیگری از احمد چنین آمده است: «زمولهم في دمائهم» آن‌ها را با خون شان دفن کنید.

۳٩- مستحب است که پارچه‌ای دیگر، روی لباس‌های شهید گذاشته شود. همانطور که رسول الله جبا مصعب بن عمیر و حمزه بن عبدالمطلب چنین کرد. داستان شهادت این دو بزرگوار در مساله (۳٧، ۳۶، ۳۴) بیان گردید و در این خصوص، دو مورد دیگر نیز وجود دارد:

۱- شداد بن الهاد می‌گوید: مردی بادیه نشین نزد رسول الله جآمد و مسلمان شد. سپس گفت: می‌خواهم با شما هجرت کنم. رسول الله جبعضی از یارانش را در مورد او سفارش کرد. در غزوه خیبر، که آن‌حضرت جغنیمت بدست آورد، رسول الله جبرای او سهمی در نظر گرفت. صحابه سهمش را به او دادند. وی محافظ پشت جبهه بود. هنگامی که سهمش را به او دادند، گفت: این چیست؟ گفتند: سهمی است که رسول الله جآن را برای تو در نظر گرفته است. آن را برداشت و نزد رسول الله جآمد و گفت: این چیست؟ پیامبر فرمود: سهم توست. گفت: من به خاطر این چیزها ایمان نیاورده‌ام. بلکه ایمان آورده‌ام تا تیری به گلویم اصابت کند و بمیرم و به بهشت بروم. پیامبر جفرمود: اگر راست می‌گویی خدا تو را به آرزویت خواهد رساند. پس از مدت کوتاهی مبارزه با دشمن، آغاز شد پس از اتمام جنگ او را که تیری به گلویش اصابت کرده بود روی دست‌ها گرفته، نزد رسول الله جآوردند. آن‌حضرت جفرمود: این همان مرد است؟ عرض کردند: بلی. فرمود: او با خدایش صادق بود، خداوند نیز او را به آرزویش رساند. سپس رسول الله جاو را در عبای خود کفن کرد. (یعنی عبای‌اش را روی لباس‌های او قرار داد). آنگاه بروی نماز خواند. و برایش چنین دعا کرد: پروردگارا! این بنده تو است. و بخاطر خشنودی تو هجرت کرده و به شهادت رسیده و من گواه این مطلب هستم. [۱۱٩]

۲- زبیر بن عوامسمی‌گوید: روز غزوه احد، زنی دوان دوان آمد و نزدیک بود به شهدا برسد. رسول الله جدوست نداشت که آن زن شهدا را ببیند. فرمود: مواظب آن زن باشید. راوی می‌گوید: دیدم که او، مادرم صفیه است. با شتاب به سوی او رفتم و قبل از اینکه به شهدا برسد، خود را به او رساندم. او که زنی قوی و تنومند بود، با دست به سینه‌ام زد و گفت: دور شو. از این کار خوشم نمی‌آید. گفتم: این دستور رسول الله جاست. آنگاه ایستاد و دو پارچه از زیر چادرش بیرون آورد و گفت: خبر شهادت برادرم؛ حمزه؛ به من رسیده است. این دو قطعه پارچه را آورده‌ام تا او را با این‌ها کفن کنید. زبیر می‌گوید: پارچه‌ها را آوردیم تا حمزه را کفن کنیم. ولی دیدم شهید دیگری از انصار، کنار حمزه افتاده و مانند او مثله شده است. شرم کردیم که حمزه را در دو پارچه کفن کنیم و مرد انصاری بدون کفن، بماند. آن دو قطعه را اندازه گرفتیم. یکی از آن‌ها بزرگ‌تر بود. لذا قرعه انداختیم و سرانجام هر کدام را در پارچه‌ای که بنامش قرعه بیرون شده بود، کفن کردیم. [۱۲۰]

۴۰- محرم اگر فوت کند، در همان لباس احرام، کفن گردد. رسول الله جدر مورد محرمی که از روی شتر افتاد و مرد، فرمود: او را در همان پارچه‌های احرام. کفن کنید.

۴۱- در کفن رعایت نکات زیر مستحب است:

۱- سفید بودن کفن. رسول الله جفرمود:

«الْبَسُوا مِنْ ثِيَابِكُمْ الْبَيَاضَ فَإِنَّهَا مِنْ خَيْرِ ثِيَابِكُمْ وَكَفِّنُوا فِيهَا مَوْتَاكُمْ». [۱۲۱]

(لباس سفید بپوشید. زیرا لباس سفید بهترین لباس شما است و مردگانتان را نیز در پارچه سفید کفن کنید).

۲- کفن، شامل سه قطعه پارچه باشد: عایشهلمی‌گوید:

رسول خدا جرا در سه پارچه یمنی سفید و کتانی، کفن کردیم که در آن‌ها پیراهن و عمامه وجود نداشت. [۱۲۲]

۳- در صورت امکان، یکی از سه پارچه کفن خط دار باشد. رسول الله جفرمود:

«إِذَا تُوُفِّيَ أَحَدُكُمْ فَوَجَدَ شَيْئًا فَلْيُكَفَّنْ فِي ثَوْبٍ حِبَرَةٍ» [۱۲۳]

(هرگاه کسی از شما فوت کرد، اگر برایش مقدور بود، در پارچه‌ای خط دار، کفن گردد).

۴- کفن را سه بار، مواد خوشبو بزنند. رسول الله جمی‌فرماید:

«اذا جمرتم الميت فاجمروا ثلاثاً». [۱۲۴]

(هرگاه میت را مواد خوشبو زدید، سه بار بزنید).

۴۲- برای کفن پارچه گرانقیمت و همچنین بیشتر از سه قطعه جایز نیست. زیرا این کار، خلاف سنت رسول الله جو تضییع مال است و شریعت از اسراف، منع کرده است. بویژه اگر زندگان به آن نیاز داشته باشند. رسول الله جمی‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ كَرِهَ لَكُمْ ثَلاَثًا قِيلَ وَقَالَ وَإِضَاعَةَ الْمَالِ وَكَثْرَةَ السُّؤَالِ». [۱۲۵]

(خداوند سه چیز را برای شما حرام کرده است: بحث و جدل، ضایع کردن مال و به کثرت سوال کردن را).

۴۳- کفن زن هم مانند کفن مرد است و هیچ دلیلی بر تفاوت کفن زن و مرد وجود ندارد.

و حدیث لیلی دختر قائف ثقفی که می‌گوید: رسول الله جدخترش را در پنج قطعه پارچه کفن نمود، صحیح نیست. زیرا یکی از راویانش به نام نوح بن حکیم ثقفی فردی ناشناخته است و همچنین این حدیث، مشکلی دیگر دارد که زیلعی آن را در نصب الرایه (۲/۲۵۸) بیان نموده است. و روایتی دیگر که می‌گوید: زینب دختر رسول الله جدر پنج قطعه پارچه، کفن گردید، ‌روایتی شاذ و منکر (غیر قابل استدلال) است. برای توضیح بیشتر می‌توانید به سلسله ضعیفه (۵۸۴۴) مراجعه نمایید.

[۱۱۴] منتفق علیه. [۱۱۵] بخاری و مسلم. [۱۱۶] مسلم، ابن الجارورد الوداود. [۱۱٧] احمد با سند صحیح. [۱۱۸] ابوداود، ترمذی، حاکم ؤ بیهقی، ‌احد، طبرانی و ابونعیم و حدیث، حسن است. [۱۱٩] عبدالرزاق، نسائی، طحاوی، حاکم و بیهقی و سند آن، صحیح است. [۱۲۰] احمد و بیهقی و حدیث، صحیح است. [۱۲۱] ابوداود، ترمذی، ابن ماجه، بیهقی، احمد، ضیاء و ترمذی. حاکم آن را بر اساس شرط مسلم صحیح قرار داده است و ذهبی نیز آن را صحیح دانسته است. [۱۲۲] ابن الجارود. [۱۲۳] ابوداود و بیهقی و سند آن صحیح است. [۱۲۴] احمد، ابن ابی شیبه، ابن حبان، حاکم، بیهقی و حدیث صحیح است. [۱۲۵] بخاری و مسلم. و این حدیث که می‌گویند رسول الله جدر هفت تارچه کفن شد، ضعیف است. برای توضیح بیشتر به کتاب «نصب الرایه» (۲/۲۶۱-۲۶۲) مراجعه کنید.