چراغانی و آذین بندی قبرها
برای ممنوع بودن آن دلائل متعددی وجود دارد:
۱- بدعتی است که گذشتگان نیک آن را انجام ندادهاند، و رسول الله جمیفرماید:
«كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ وَكُلُّ ضَلاَلَةٍ فِي النَّارِ». [۳۴۳]
(هر بدعت گمراهی است و هر گمراهی، انسان را به دوزخ میکشاند).
۲- چراغانی کردن و آذین بندی قبور، جز تضییع مال و اسراف چیز دیگری نیست که به نص قرآن ممنوع است، و هیچ گونه نفعی در بر ندارد.
۳- آذین بندی قبور و چراغانی کردن آن، به اعمال مجوس و آتش پرستان مشابهت دارد. ابن حجر فقیه در «الزواجر» (۱/۱۴۳) میگوید: یاران ما روشن کردن چراغ بر قبور را به صراحت حرام دانستهاند، ولو اینکه بسیار اندک باشد. چرا که مورد استفاده هیچ کس قرار نمیگیرد. علت حرمت آن، اسراف و تضییع مال و تشبه با مجوس بوده و ممکن است از گناهان کبیره محسوب شود.
بنده میگویم: دلیل حرمت این کار تنها، بدعت بودن است و این به تنهایی دلیل بسیار قوی میباشد. زیرا کسانی که قبور را چراغانی میکنند، بخاطر تقرب الی الله این کار را میکنند نه برای استفاده زوارو کسانی که در نزدیکی قبر سکونت دارند. زیرا آنان در لحظاتی که خورشید در وسط آسمان میتابد و همه جا روشن است و هیچ نیازی به روشنی وجود ندارد نیز، این عمل را انجام میدهند. پس این چراغانی به قصد تبرک و تقرب است، بنابراین بدعت و ضلالت میباشد.
اگر گوینده بگوید: چرا به حدیث معروف و مشهوری که اصحاب سنن و غیره، آن را از ابن عباس روایت کردهاند. «لعن الله زائرات القبور و المتخذين عليها المساجد و السرج» استناد نمیکنید؟
در پاسخ باید گفت: حدیث مذکور با وجود مشهور بودنش، از لحاظ سند ضعیف است و نمیشود به آن استدلال کرد، هر چندکه بسیاری از نویسندگان در خصوص آن سهل انگاری نموده و از بیان علت سقم آن سکوت اختیار نمودهاند. مانند: ابن حجر در «الزواجر» و ابن قیم در «زادالعماد» همچنین بسیاری از سلفیها درباره این حدیث دچار سهو شده، در نوشتههای خود بدان استدلال کردهاند. در این باره ابن قیم را در تعلیقاتی که پیرامون کتاب او نوشتهام مورد انتقاد قرار داده و دلائل ضعف حدیث مذکور را مفصلاً بیان نمودهام. خوشبختانه علامه ابن قیم در «تهذیب السنن» (۴/۳۴۲) از عبدالحق اشبیلی نقل کرده که میگوید: در سند این حدیث «باذام» وجود دارد که محدثین او را ضعیف معرفی نمودهاند. با دیدن این اعتراف ابن قیم، خدا را سپاس گفتم. البته جمله اول حدیث یعنی «لعن الله زائرات القبور» و همچنین جمله دوم، بدون کلمه «سراج» صحیح میباشند.
[۳۴۳] نسائی و ابن خزیمه به سند صحیح.