شکستن استخوانهای میت
دلیل ممنوع بودن شکستن استخوانهای میت حدیث رسول الله جاست که میفرماید:
«إِنَّ كَسْرَ عَظْمِ الْمُؤْمِنِ مَيْتًا مِثْلُ كَسْرِهِ حَيًّا». [۳۴۴]
(شکستن استخوان مومن بعد از مردن، مانند شکستن استخوان او در حال حیات است).
یعنی اینکه گناه این کار در حال زنده بودن و بعد از مردن برابر است.
این حدیث، بر حرمت شکستن استخوان میت مومن دلالت دارد. چنانکه در کتب حنابله آمده است:
«ويحرم قطع شييءٍ من اطراف الميت و اتلاف ذاته و احراقه ولو اوصي به» [۳۴۵]
ترجمه: بریدن قسمتی از اعضای بدن میت و تلف نمودن و سوزاندن جسد میت حرام است، ولو اینکه بدان وصیت کرده باشد این حکم متفق علیه است. حتی ابن حجر در «الزواجر» بطور قطع آن را از گناهان کبیره برشمرده است.
تا جایی که حنابله گفتهاند نباید جنین زنده از شکم میت بیرون آورده شود. اما رشید رضا، این نظریه را رد کرده و میگوید: نباید جنین زنده را گذاشت که بمیرد. و در پاره کردن شکم، استخوانی شکسته نمیشود. و تجربه نیز ثابت کرده است که جنین بعد از اینکه از شکم مادر مردهی خود بیرون آورده شود، زنده میماند. بنابراین نجات دادن یک موجود زنده بر حرمت یک جسم مرده مقدم است.
از حدیث مذکور موارد زیر استنباط میشود:
۱- نبش قبر مسلمان بدلیل احتمال شکستن استخوانهایش حرام است. بر این اساس بعضی از سلف، حفر قبر را در مقبرهای که اموات، به کثرت آنجا دفن شدهاند، مناسب ندانستهاند، امام شافعی/در «الام» میگوید: مالک بن هشام بن عروه و او از پدرش میگوید: دوست ندارم که در بقیع دفن شوم، بهتر است که در غیر بقیع دفن شوم. دفن شدن در بقیع از دو حال خارج نیست. یا در کنار ظالمی دفن میشوم که دوست ندارم در کنار او باشم، یا در کنار صالحی دفن میشوم باز هم نمیخواهم که استخوانهایش بیرون آورده شوند. [۳۴۶]
امام نووی در «المجموع» (۵/۳۰۳) میگوید: «نبش قبر بدون مجوز شرعی صحیح نیست، البته بخاطر اسباب شرعی مانعی ندارد. همانطور که در بیان مسئله شماره (۱۰۴) بدان اشاره شد.
خلاصه کلام نووی این است: نبش قبر و بیرون آوردن اجزاء جسد پس از پوسیده شدن و از بین رفتنش جایز میباشد. در چنین صورتی، جایز است که جسد دیگری در آنجا دفن شود. هم چنین اگر جسد میت پوسیده و بطور کامل به خاک تبدیل شده باشد، جایز است در آنجا زراعت کرد یا ساختمان احداث نمود و از بین رفتن میت، مدت مشخصی ندارد، بلکه با اختلاف شرایط جوی و تفاوت هوای هر منطقه مدت آن نیز متفاوت است. به عقیده من (مؤلف) اقدامات بعضی حکومتهای اسلامی برای از بین بردن گورستانهای مسلمانان و بیرون آوردن اجساد، بمنظور ساخت و ساز و عمران و... بدون هیچگونه رعایت احترام و بدون توجه به نهی وارده در این موضوع و بدون جلوگیری از شکستن استخوانهای میت، از نظر شرع کار خوبی نیست. چون اینگونه عمران از ضروریات زندگی مردم محسوب نمیشود، بلکه از جمله تشریفات زندگی هستند و برای پرداختن به تشریفات زندگی، تجاوز بر مردگان جائز نمیباشد. زندگان باید امور زندگی خود را چنان تنظیم کنند که به مردگان ضرر و آسیبی وارد نشود.
از جمله کارهای شگفت آوری که جلب توجه میکند، این است که بسیاری از جکومتهای اسلامی به سنگها و بناهایی که بر روی قبور نصب شدهاند احترام بیشتری قائلاند تا نسبت به صاحبان قبر یعنی، اگر گنبد، سنگ یادبود و یا ساختمانی در مسیر پروژهها و برنامههای عمرانی قرار گیرد، از انهدام آن خودداری میکنند و به خاطر حفظ آن، نقشه تنظیم شده عمرانی را تغییر میدهند، چون آن را از آثار باستانی میدانند! اما خود قبر نزد آنان از چنین احترامی برخوردار نیست و به خاطر حفاظت آن، چنین تغییری در نقشههای خود بوجود نمیآورند. حتی بعضی از حکومتها بر اساس اطلاعاتی که داریم سعی شان بر این است که اموات را بیرون از حوزه شهر و به دور از مقبرههای باستانی دفن کنند، این عمل به عقیده من مخالفتی دیگر با موازین شرعی است.
زیرا دفن کردن اموات با فاصله زیاد از شهرها، موجب میشود که اکثریت مردم نتوانند به زیارت قبور بروند، چون برای توده مردم طی کردن مسافتهای طولانی کار آسانی نیست که هر کس بتواند آن را انجام بدهد.
بزرگترین عامل مخالفت با شرع در این مورد به اعتقاد من، تقلید کورکورانه از روش تمدن مادی غرب است، تمدنی که از بین بردن مظاهر ایمانی از جمله اهداف آن است.
این کارها به منظور اصول بهداشتی - آن طور که خودشان عنوان میکنند - انجام میگیرند. اگر این ادعا صحت داشت، برای از بین بردن کارهایی که هیچ خردمندی در مضر بودن آنها شک ندارد، مانند: خرید و فروش شراب و فسق و فجور با شکلها و نامهای مختلف، مبادرت میکردند ولی، متأسفانه آنان برای از بین بردن این مفاسد آشکار، اندک توجهی ندارند. بلکه تمام سعی و تلاش خود را صرف میکنند تا تمام عناصر و عواملی را که مردم را به یاد آخرت میاندازد، برطرف کنند و آنها را از چشم مردم دور نگه دارند. این حرکات، بارزترین دلیل بر این مدعا است که نیت و باطن آنها با سخنان و ظاهر آنها تفاوت دارد. گفتنی است که از حدیث مذکور فهمیده میشود که حرمت انسان مسلمان بعد از مردنش همچنان باقی است.
طبق این حدیث، پاسخ سوالی که میان دانشجویان دانشکدههای پزشکی به کثرت مطرح است، روشن میگردد و آن اینکه: آیا کالبد شکافی انسانها و شکستن استخوان مردهها، به منظور انجام تحقیقات پزشکی جایز است یا خیر؟ جواب این است که: این کار در حق مردگان مسلمان جایز نیست و در حق اموات غیر مسلمان جایز است و آنچه در مسئله بعدی مطرح میشود، مؤید این مطلب است.
۲- استخوان غیر مسلمانان از چنین احترامی برخوردار نیست. چون در حدیث کلمه «عظم» که به معنی استخوان است به مومن اضافه شده است و چنین به نظر میآید که کافر از این احترام برخوردار نیست.
۱۲۶- نبش قبور کفار جایز است، زیرا کفار از چنین احترامی برخوردار نیستند، همانطور که حدیث سابق بدان اشاره دارد. حدیث انس بن مالکسنیز مؤید این مطلب است که میگوید: وقتی رسول الله جوارد مدینه شد، در قبیله بنو عمرو بن عوف اقامت کرد. چهارده شب در آنجا مقیم شد. سپس قاصدی نزد بنی نجار فرستاد. آنان در حالی که مسلح بودند، آمدند. انسسمیگوید: آن صحنه را هنوز به خاطر دارم که رسول الله جدر حالی که سوار شتر بود و ابوبکرسپشت سر ایشان، و سران طایفه بنی نجار اطراف آن دو گرد آمده بودند. رسول الله جوارد صحن منزل ابو ایوب انصاریسشد و دوست داشت هر جا که وقت نماز رسد. نماز بخواند. در نزدیکی محل خواباندن گوسفندان، نماز خواند. برای ساختن مسجد با سران طایفه مشغول مذاکره بود و خطاب به آنان فرمود: این باغ را برای ساختن مسجد، در برابر دریافت قیمت واگذار کنید. آنان در جواب گفتند: بخدا سوگند ما آماده هستیم که بدون قیمت، آن را در اختیار شما قرار دهیم. زمین مورد بحث داخل چهار دیواریای بود. در آنجا قبور مشرکین، نخلستان و ویرانههایی وجود داشت. رسول الله جدستور داد تا قبور مشرکین را خراب کنند، همواریها، مسطح و درختهای خرما قطع شوند. تنه نخلها را به طرف قبله مسجد چیدند و دو طرف راست و چپ مسجد را با سنگ ساختند. اصحاب، سنگ حمل میکردند و میآوردند، رسول الله جنیز در حالی که با اصحابش مشغول حمل خشت بود، چنین رجز میخواند:
اللهم ان الأجر أجرُ الآخرة
فأرحم الأنصار والمهاجره
(پروردگارا! همانا اجر واقعی، اجر آخرت است- پس بر انصار و مهاجرین رحم بفرما).
حافظ در الفتح میگوید:
از حدیث مذکور چنین بر میآید که تصرف در قبوری که بوسیله هبه یا بیع، مملوک میگردند جایز است. همچنین نبش قبور کهنه و از بین رفته اگر متعلق به غیر مسلمانان باشد مانعی ندارد. همچنین خواندن نماز در قبرستان کفار بعد از نبش و بیرون آوردن آنها و ساختن مسجد در آنجا نیز، بلا مانع است.
این، آخرین مجموعهای است که خداوند متعال در باب احکام جنائز توفیق نگارش و تدوین آن را نصیب من کرد.
«وسبحانك اللهم وبحمدك أشهد أن لا إله إلا أنت أستغفرك وأتوب إليك»
دمشق ۱/٧/۱۳٧۳
[۳۴۴] بخاری، ابن حبان، ابن جارود، ابن سعد، تمام، بیهقی، ابوداود (۲/۶٩) ابن ماجه(۱/۴٩۲) سخاوی فی المشکل (۲/۱۰۸) و اکثر کتب سنن در برخی روایات این کلمه «فی الاثم» اضافه شده است. [۳۴۵] کشاف القناع (۲/۱۲٧). [۳۴۶] الام (۱/۲۴۵). [۳۴٧] بخاری.