احکام جنایز

فهرست کتاب

مسئولیت اطرافیان، پس از وفات شخص

مسئولیت اطرافیان، پس از وفات شخص

۱٧- بازماندگان میت باید به نکات زیر توجه داشته باشند:

الف- چشم هایش را ببندند و برایش دعای خیر بکنند، در حدیث ام سلمه در این‏باره آمده است:

«دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ج عَلَى أَبِي سَلَمَةَ وَقَدْ شَقَّ بَصَرُهُ فَأَغْمَضَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الرُّوحَ إِذَا قُبِضَ تَبِعَهُ الْبَصَرُ فَضَجَّ نَاسٌ مِنْ أَهْلِهِ فَقَالَ لاَ تَدْعُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ بِخَيْرٍ فَإِنَّ الْمَلاَئِكَةَ يُؤَمِّنُونَ عَلَى مَا تَقُولُونَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لأَِبِي سَلَمَةَ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ فِي الْمَهْدِيِّينَ وَاخْلُفْهُ فِي عَقِبِهِ فِي الْغَابِرِينَ وَاغْفِرْ لَنَا وَلَهُ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ وَافْسَحْ لَهُ فِي قَبْرِهِ وَنَوِّرْ لَهُ فِيهِ». [۲٧]

ترجمه: رسول الله جنزد ابو سلمه رفت، در حالی که چشمهای ابو سلمه بازمانده به طرف بالا نگاه می‌کرد، رسول الله جچشم هایش را بست و فرمود: هنگام قبض روح، چشم‌ها روح را دنبال می‌کنند. تعدادی از افراد خانواده ابوسلمه به آه و فغان در آمدند. رسول الله جفرمود: خود را نفرین نکنید، بلکه در حق خود دعای خیر نمایید. زیرا فرشتگان دعاهای شما را آمین می‌گویند. سپس فرمود: خداوندا! به ابو‌سلمه رحم‌کن و درجات او را در میان هدایت یافتگان عالی بگردان و جانشینی برای بازماندگانش باش. پروردگارا! ما و ایشان را مغفرت فرما و قبرش را منور بگردان.

ب- تمام بدنش را با پارچه‌ای بپوشانند. در حدیثی از عایشه آمده است:

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج حِينَ تُوُفِّيَ سُجِّيَ بِبُرْدٍ حِبَرَةٍ». [۲۸](هنگامی که رسول الله ج وفات یافت، پیکر مبارکش را با یک چادر کتانی خط‏دار پوشاندند).

ج- اگر کسی در حالت احرام، فوت نماید، سر و صورتش را نپوشانید. زیرا در حدیث ابن عباسبآمده است:

«بَيْنَمَا رَجُلٌ وَاقِفٌ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج بِعَرَفَةَ إِذْ وَقَعَ مِنْ رَاحِلَتِهِ قَالَ أَيُّوبُ فَأَوْقَصَتْهُ أَوْ قَالَ فَأَقْعَصَتْهُ و قَالَ عَمْرٌو فَوَقَصَتْهُ فَذُكِرَ ذَلِكَ لِلنَّبِيِّ ج فَقَالَ اغْسِلُوهُ بِمَاءٍ وَسِدْرٍ وَكَفِّنُوهُ فِي ثَوْبَيْنِ وَلاَ تُحَنِّطُوهُ وَلاَ تُخَمِّرُوا رَأْسَهُ قَالَ أَيُّوبُ فَإِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُلَبِّيًا». [۲٩]

ترجمه: شخصی در حال وقوف در عرفه بود از سواری خود، بر زمین افتاد و استخوان گردنش شکست و فوت کرد. رسول الله جفرمود: او را با آب و سدر غسل دهید و در همان دو پارچه (احرام) کفن نمائید. کفنش را معطر نکنید، سر و صورتش را نپوشانید. زیرا او روز قیامت، لبیک گویان برانگیخته خواهد شد.

د – پس از اینکه شخص فوت نمود، هرچه سریعتر او را تجهیز کنید. چنان‌که ابوهریرهساز رسول الله جروایت می‌کند که فرمود: «أَسرعوا بالجنازه» (میت را هرچه زودتر کفن و دفن نمائید) دو حدیث دیگر نیز در این باب آمده است که بدلیل ضعیف بودن آن‌ها از بیانشان صرف نظر نمودم.

هـ - میت را باید در شهری که فوت کرده است به خاک سپرد. زیرا انتقال میت از شهری به شهری دیگر، با حدیث فوق منافات دارد که فرمود: «أَسرعوا بالجنازة».

جابر بن عبدالله می‌گوید: کشته شدگان غزوه احد را برای دفن در بقیع بسوی مدینه حمل نمودند. منادی رسول خدا جندا داد که: آن‌حضرت جدستور می‌دهد که کشته شدگان را سرجایشان دفن کنید.

جابرس می‌گوید: در این اثناء، مادرم. جسد پدر و دائی‌ام را بر روی شترها نهاده بود تا آن‌ها را برای دفن، به بقیع ببریم اما با شنیدن این دستور رسول الله ج، برگشتیم و آن‌ها را با سایر کشته شدگان در محلی که کشته شده بودند دفن نمودیم. [۳۰]

آری! به همین دلیل بود که عایشهلدر مورد یکی از برادرانش که در سرزمین حبشه کشته شده و برای دفن، به محلی دیگر انتقال داده شده بود، فرمود: هیچ نگرانی ندارم، جز اینکه دوست داشتم برادرم در همان محلی که کشته شده بود، ‌دفن می‌شد. [۳۱]

نووی می‌گوید: حتی اگر کسی وصیت کرده بود که جنازه‌اش را به شهری دیگر ببرند، به وصیت‌اش عمل نشود و طبق رأی اکثر علماء انتقال جنازه از محلی به محلی دیگر حرام و ناجایز است. (الاذکار)

و- بازماندگان شخص فوت شده، برای پرداخت بدهی‌های میت از مالش مبادرت ورزند. حتی اگر تمام ثروتش در این راه صرف شود. و اگر ثروتی از خود باقی نگذاشته بود ولی در زمان حیات برای پرداخت بدهی‌های خود تلاش نموده بود، دولت مکلف است که بدهی هایش را بپردازد. و اگر دولت، چنین نکرد و افراد خیری بدهی هایش را پرداخت نمودند اشکالی ندارد و در این مورد احادیث زیر آمده است:

۱- سعد بن اطول می‌گوید: برادرم فوت کرد و سیصد درهم از او بجا ماند. زن و فرزندانی نیز داشت. من تصمیم گرفتم ترکه‌اش را برای آن‌ها هزینه کنم. رسول الله جفرمود: برادرت بخاطر بدهی‌هایش در قبر زندانی است. بدهی هایش را بپرداز. رفتم و بدهی هایش را پرداخت نمودم. سپس نزد رسول الله جبرگشتم و گفتم: ‌ای پیامبر خدا! تمام بدهی‌های برادرم را پرداخت نمودم، جز دو دینار. زیرا مدعی آن‌ها زنی بود که گواهی نداشت.

رسول الله جفرمود:

«أَعْطِهَا فَإِنَّهَا مُحِقَّةٌ أو صَادِقة‏». [۳۲]

(یعنی طلب آن زن را نیز بده، چرا که او راست می‌گوید).

۲- سمره بن جندب می‌گوید: رسول الله جبعد از برگزاری نماز میت، و در روایتی دیگر، بعد از برگزاری نماز صبح، فرمود: آیا از فلان طایفه، کسی اینجا حضور دارد؟ همه سکوت اختیار نمودند. و شیوه معمول صحابه به این صورت بود که هرگاه رسول الله جابتدا به ساکن، سوالی مطرح می‌نمود، همه سکوت می‌کردند. رسول الله جاین سوال را سه بار تکرار کرد ولی کسی جواب نداد. سرانجام مردی گفت: آن شخص، از فلان طایفه است. روای می‌گوید: آنگاه مردی که ازارش بر زمین کشیده می‌شد، از انتهای مجلس برخواست. رسول الله جفرمود: چرا بار اول و دوم به سوالم جواب ندادی؟ سپس فرمود: فلان شخص ـ که از طایفه آنان بود ـ بخاطر بدهی هایش از رفتن به بهشت منع شده است. اگر مایلید، بدهی هایش را بپردازید تا راه او بسوی بهشت باز شود. و گرنه، او را به عذاب الهی بسپارید. پس اگر خانواده او و یا کسانی را که به فکر او هستند، ملاقات نمودی به آن‌ها بگو که بدهی هایش را بپردازند تا طلبکاری نداشته باشد. [۳۳]

۳- جابر بن عبدالله می‌گوید: شخصی فوت کرد او را غسل دادیم، کفن کردیم، عطر زدیم و در جایگاه مخصوص جنایز در نزدیکی مقام جبرئیل گذاشتیم. تا رسول اللهجبر او نماز بگزارد، سپس رسول الله جرا مطلع ساختیم که جنازه آماده است. رسول الله جچند قدم همراه ما آمد، و سپس فرمود: ممکن است او (میت) مدیون باشد. عرض کردیم: آری، دو دینار بدهکار است. رسول الله جبرگشت و فرمود: شما بر او نماز بخوانید. یکی از میان ما بنام ابو قتاده گفت: ‌ای پیامبر خدا من آن دو دینار را پرداخت می‌کنم. رسول الله جفرمود: پس آن دو دینار به عهده تو می‌باشد و از مال تو باید پرداخت شود و از ذمه میت ساقط گردید؟ آنگاه رسول الله جبر وی نماز خواند. روز بعد که چشمش به قتاده افتاد، فرمود: در مورد آن دو دینار چه کردی؟ ابوقتاده گفت: پرداخت کردم، رسول الله جفرمود: اکنون عذاب از او دور گشته و در آرامش بسر می‌برد. [۳۴]

توجه:

۱- از حدیث فوق چنین بر می‌آید که ابوقتاده بدهی‌های میت را پس از اقامه نماز پرداخت نموده است. در حالی که از خود ابوقتاده به روایت صحیح ثابت است که پرداخت دیون، قبل از برگزاری نماز، بوده است.

اگر دو مورد مذکور، متفاوت نباشند، صحت روایت ابوقتاده ترجیح دارد. زیرا در سلسله سند روایت جابر، عبدالله بن محمد بن عقیل وجود دارد که متکلم فیه است. اگر روایات نقل شده از وی، مخالف با روایات دیگران نباشد، در درجه حسن قرار دارند. اما در صورت مخالفت، قابل استدلال نیستند. و الله اعلم.

۲- از مجموع روایات فوق، چنین استنباط می‌شود که اگر بدهی‌های شخص فوت شده، توسط شخصی دیگر غیر از فرزندش پرداخت شود، دین از عهده میت ادا می‌گردد. و از عذاب الهی نجات می‌یابد.

بنابراین احادیث فوق در واقع عمومیت آیه ﴿وَأَن لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ٣٩را که گویای این مطلب است که تلاش دیگران برای انسان تاثیری ندارد و همچنین حدیث معروفی را که می‌گوید: هرگاه انسان بمیرد، اعمالش غیر از سه مورد (فرزند نیکوکار، صدقه جاری و علم مفید) منقطع می‌شود. [۳۵]را از بین می‌برد. بدین معنی که گاهی عمل دیگران برای انسان مفید واقع می‌شود.

البته پرداخت بدهی‌های میت با صدقه دادن برای وی، فرق دارد. چرا که پرداخت بدهی، امری خاص و پرداخت صدقه، امری عام است. برخی نقل کرده‌اند که در مورد صحت صدقه دادن برای میت، اجماع وجود دارد. در صورت صحت اجماع، مشکلی وجود ندارد. در غیر اینصورت، احادیثی که در مورد صحت صدقه برای میت وارد شده است، حمل بر صدقه فرزند برای پدر می‌شود. زیرا نص حدیث، فرزند را کسب (جزو اعمال) پدر و مادر می‌داند ولی فرد بیگانه، چنین نیست و قابل مقایسه با فرزند نمی‌باشد. لذا این مقایسه، در واقع قیاس مع الفارق است. همچنین صدقه دادن با ادای دین، قیاس نمی‌شود. زیرا صدقه از ادای دین، عام‌تر است. همانطور که شرح آن گذشت. و ما در آخر این کتاب در مورد این مسأله توضیح بیشتری خواهیم داد. (ان شاءالله)

۳- جابرسمی‌گوید: پدرم در غزوه احد شهید شد و شش دختر از او بجا ماند و مقدار زیادی خرما نیز بدهکار بود. طلبکاران برای باز پس گرفتن حق خود اصرار ورزیدند. هنگامی که فصل جمع آوری خرما فرا رسید، نزد رسول الله جرفتم و عرض کردم: ‌ای پیامبر خدا! شما که میدانید پدرم در غزوه احد شهید شده و بدهکار است. دوست دارم طلبکارانش با شما ملاقات نمایند. رسول الله جفرمود: برو و انواع خرماها را جداگانه جمع کن. جابر می‌گوید: من نیز مطابق دستور، آن‌ها را جمع آوری کردم. سپس رسول الله جرا دعوت نمودم. آن‌حضرت جصبح روز بعد آمد. هنگامی که طلبکاران، رسول الله جرا دیدند، احساس چیرگی نمودند (یقین نمودند که حقشان به آن‌ها خواهد رسید)‌. وقتی که رسول الله جعکس العمل طلبکاران را دید، سه بار اطراف بزرگ‌ترین خرمن خرما دور زد و دعای برکت نمود. سپس کنار آن نشست و فرمود: طلبکاران را بگو تا بیایند، رسول الله جهمچنان خرما کیل می‌کرد و به آن‌ها می‌داد تا اینکه تمام بدهی‌های پدرم را پرداخت نمود. من فقط راضی بودم که بدهی‌های پدرم ادا شود و چیزی برای خواهرانم باقی نماند. بخدا سوگند که همه خرمن‌های خرما همچنان باقی ماندند. حتی من به خرمنی که رسول الله جدر کنار آن نشسته بود و از آن به طلبکاران داده بود، نگاه کردم گویا یک دانه خرما از آن کم نشده بود. هنگام نماز مغرب رسول الله جرا دیدم و جریان را برایش بازگو نمودم. آن‌حضرت جتبسم کرد و فرمود: نزد ابوبکر و عمر برو و آنان را نیز از این جریان با خبر ساز. وقتی آن دو بزرگوار را آگاه کردم، گفتند: هنگامی که رسول الله جآمد، ما می‌دانستیم که چنین خواهد شد.

۴- رسول الله جدر ادامه یک خطبه فرمود:

«مَنْ تَرَكَ مَالاً فَلِوَرَثَتِهِ وَمَنْ تَرَكَ دَيْنًا أَوْ ضَيَاعًا فَعَلَيَّ وَإِلَيَّ وَأَنَا أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ». [۳۶]

(هرکس پس از خود مالی بگذارد، من (یعنی بیت المال و حکومت) مسئول پرداخت و پرورش مال و عیال او هستیم).

۵- از عایشه روایت است که رسول الله جفرمود:

«مَنْ حُمِّلَ مِنْ أُمَّتِي دَيْنًا ثُمَّ جَهِدَ فِي قَضَائِهِ فَمَاتَ وَلَمْ يَقْضِهِ فَأَنَا وَلِيُّهُ». [۳٧]

(هر کس از اُمتیان من بمیرد در حالی که مدیون است و برای ادای دین، تلاش نموده است، پرداخت آن، به عهده من است).

[۲٧] مسلم و احمد. [۲۸] بخاری و مسلم. [۲٩] بخاری و مسلم و ابو نعیم فی المستخرج و بیهقی. [۳۰] اصحاب سنن اربعه، ابن حبان، احمد و بیهقی. [۳۱] بیهقی با سند صحیح. [۳۲] ابن ماجه سندش صحیح است، احمد و بیهقی. [۳۳] ابوداود، نسائی، طیالسی، حاکم، ‌بیهقی و احمد. حاکم آن را صحیح دانسته است و ذهبی وی را تایید کرده است. [۳۴] حاکم، بیهقی، طیالسی با اسناد حسن. [۳۵] مسلم و بخاری در «ادب مفرد». [۳۶] بخاری، ابو داود، نسائی، دارمی، ابن ماجه، بیهقی و احمد. [۳٧] مسلم، مسائی، بیهقی، احمد و ابونعیم در حیله.