سفر به قصد زیارت برخی قبرها
در این باره چند حدیث آمده است:
اول: ابوهریرهس، از پیامبر جراویت میکند که فرمود:
«لا تشد الرحال الا الي ثلاثة مساجد، المسجد الحرام و مسجد الرسول ج و مسجد الاقصي».
ترجمه: رسول الله جفرمود: رخت سفر جز بسوی سه مسجد بسته نشود، مسجد الحرام، مسجد النبی جو مسجد الاقصی (بیت المقدس).
در روایتی دیگر با این الفاظ آمده است:
«إنما يسافر الی ثلاثة مساجد مسجد الكعبه و مسجدي و مسجد ايلياء» [۳۳۶]
دوم: ابو سعید خدریسمیگوید: رسول الله جفرمود:
«لا تشد (و در روايتي لا تشدوا) الرحال الا الي ثلاثة مساجد: مسجدي هذا، و المسجد الحرام و المسجد الاقصي»(بخاري و مسلم)
و این روایت از چهار طریق دیگر نیز روایت شده است.
سوم: «عن أبي بصرة الغفاري أَنّه لقي أباهريره و هو جاء، فقال: من أين أقبلت؟ قال أقبلت من الطور، صليت فيه، قال: اما أنّي لو أَدركتك لم تذهب، أني سمعت رسول الله ج يقول: «لا تشد الرحال الا الي ثلاثة مساجد: المسجد الحرام و مسجدي هذا و المسجد الاقصي».
ترجمه: ابوبصره غفاریسمیگوید: ابوهریرهسرا که از جایی میآمد، دیدم. گفتم از کجا میآیی؟ گفتم: از طور میآیم و در آنجا نماز خواندهام. گفتم: اگر من تو را (قبلاً) میدیدم نمیگذاشتم بروی. چون من از رسول الله جشنیدم که فرمود: «لا تشد الرحال...الخ» [۳۳٧]
چهارم: قَزعه میگوید: «أردت الخروج إلي الطور، فسألت إبن عمر، فقال: أَما علمت ان النبي ج قال: لا تشد الرحال الا الي ثلاثه مساجد...الخ»
ترجمه: قصد مسافرت به طور داشتم. از ابن عمربدر این باره سوال کردم، فرمود: مگر نمیدانی که رسول الله جفرموده است: رخت سفر بسته نشود مگر بسوی سه مسجد. [۳۳۸]
و در آخر گفت: از کوه طور، صرف نظر کن و مرو.
سایر این احادیث، سفر بسوی اماکن مقدسه مانند: مقبره پیامبران و نیکان را منع میکنند. این احادیث هر چند که به صیغه نفی (ولا تشد) وارد شدهاند، اما به معنی نهی هستند و این سخن حافظ است. همان طور که در قرآن آمده:
﴿فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي ٱلۡحَجِّ﴾[البقرة: ۱٩٧].
طیبی میگوید: «اینگونه بکار بردن صیغه نفی، بلیغتر و رساتر از نهی صریح است و معنی آن چنین است که رفتن به قصد زیارت، جز بسوی مسجد الحرام، مسجد النبی و مسجد الاقصی صحیح نمیباشد».
حدیث مسلم که بصیغه نهی آمده است «لا تشدوا»، نیز در جهت تایید این مطلب میباشد که نفی به معنی نهی است.
حافظ میگوید: «الا الي ثلاثة مساجد»استثنای مفرغ است و تقدیر عبارت چنین است: «لا تشد الرحال الي موضع و لازمه منع السفر الي كل موضع غيرها»یعنی رخت سفر به قصد زیارت و برای هیچ جایی، جز این سه جا بسته نشود. مستثنی منه در استثنای مفرع عامتر است. ولی باز هم ممکن است که منظور چنین باشد که: به سوی هیچ مسجدی جز این سه مسجد سفر نشود.
البته من (آلبانی) بر این عقیده هستم که احتمال دوم، به دلیل حدیث ابو بصره و ابن عمر که در آن از سفر به «طور» منع شده بود، ضعیف است. و قول معتبر همان احتمال اول است. حافظ در ادامه سخن خود میگوید: این حدیث دال بر فضیلت این سه مسجد در برابر مساجد دیگر است. زیرا آن مساجد متعلق به پیامبران هستند. مسجد اول که مسجد الحرام است قبله مردم است و حج مردم با رفتن به آنجا انجام میگیرد. و مسجد دوم که مسجد الاقصی باشد، قبله امتهای گذشته بوده است و مسجد رسول الله جنیز مسجدی است که به نص صریح قرآن پایه هایش بر اسا تقوا پی ریزی شده است. سپس ادامه میدهد که:
درباره سفر کردن به غیر اماکن ثلاثه مانند: سفر برای زیارت صالحان چه زنده باشند چه مرده و به اماکن مقدسه به نیت حصول برکت و نماز در آنجا، اختلاف نظر وجود دارد. شیخ ابو محمد جوینی میگوید: سفر کردن به غیر مساجد ثلاثه بنابر اقتضای ظاهر حدیث حرام است. قاضی حسین و قاضی عیاض نیز همین فتوا را دادهاند و روایت اصحاب سنن که ابو بصره غفاری در آن ابوهریرهسرا از رفتن به کوه طور منع کرد، دیدگاه جوینی را تایید میکند. در آن آمده بود که ابو بصره غفاری میگوید: «اگر قبلاً تو را میدیدم، نمیگذاشتم به طور بروی. ابو بصره غفاری حدیث را بر عموم حمل میکند و ابوهریره نیز از وی میپذیرد. اما قول صحیح نزد امام الحرمین و سایر شوافع این است که سفر به قصد مساجد دیگر حرام نیست و جوابهای متعددی به حدیث مذکور دادهاند که عبارتند از:
۱- این حدیث بیانگر آن است که اجر و فضیلت کامل در سفر به این مساجد (ثلاثه) میباشد بر خلاف سایر مساجد که فقط سفر بسوی آنها جایز است.
۲- نهی مخصوص کسانی است که نذر کرده باشند در غیر مساجد ثلاثه نماز بخوانند که در این صورت وفا به اینگونه نذرها واجب نیست.
۳- مستثنی منه «مساجد» است، یعنی برای خواندن نماز در غیر این سه مسجد، رخت سفر بسته نشود. البته رفتن به غیر مساجد سه گانه مثلاً برای زیارت صالحان، دوستان و خویشاوندان یا برای طلب علم، تجارت و تفریح مانعی ندارد و نهی، شامل اینگونه موارد نمیشود. روایت احمد از طریق شهر بن حوشب، مؤید این توجیه است، میگوید: نماز خواندن در «طور» نزد ابو سعید مطرح شد. گفت: رسول الله جفرموده است: «لا ينبغي للمطي ان تشد رحاله الي مسجد تبتغي فيه الصلاه غير المسجد الحرام و المسجد الاقصي و مسجدي» (برای سوار و صاحب مرکب روا نیست که برای نماز خواندن در مسجدی غیر از مسجد الحرام، مسجد الاقصی و مسجد من (رسول الله ج) مسافرت کند). روای حدیث که شهر نام دارد اگر چه مقداری ضعیف است ولی در کل، حدیثش حسن است». بنده میگویم حافظ در تحسین روایت شهر سهل انگاری نموده، زیرا در «التقریب» در مورد او گفته است: «کثیر الأوهام» پس حدیث فوق ضعیف و منکر است. از این رو حدیث شّد رحال را نمیتوان مخصوص به مساجد کرد. بلکه مستثنی منه مطلق و شامل هر مکانی میشود. همانطور که ابو محمد جوینی و عدهای دیگر از طرفدارانش گفتهاند.
البته پاسخ اول و دوم به دلائل زیر خالی از اشکال نیستند:
۱- کلمه «لا ينبغي» که محل استناد است از حدیث ثابت نیست. زیرا شهر بن حوشب، در بیان کلمه «لا ينبغي» تنها است و بدلیل ضعیف بودنش تفرداتش فاقد اعتبار میباشند.
۲- به فرض اینکه بپذیریم واژه «لا ينبغي» ثابت است. اما نمیپذیریم که بیانگر عدم حرمت است. بلکه قول راجح این است که «لا ينبغي» دال بر حرمت است. در کتاب خدا و سنت پیامبر دلایل فراوانی وجود دارد که این ادعا را ثابت میکند. به عنوان مثال:
(الف) خداوند میفرماید:
﴿قَالُواْ سُبۡحَٰنَكَ مَا كَانَ يَنۢبَغِي لَنَآ أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنۡ أَوۡلِيَآءَ﴾[الفرقان: ۱۸].
(ب) قول پیامبر اکرم جکه میفرماید:
«لاَ يَنْبَغِي أَنْ يُعَذِّبَ بِالنَّارِ إِلَّا رَبُّ النَّارِ». [۳۳٩]
(ج) «لاَ يَنْبَغِي لِصِدِّيقٍ أَنْ يَكُونَ لَعَّانًا». [۳۴۰]
(د) «إِنَّ الصَّدَقَةَ لاَ تَنْبَغِي لآِلِ مُحَمَّدٍ». [۳۴۱]
(هـ) «لاَ يَنْبَغِي لِعَبْدٍ أَنْ يَقُولَ أَنَا خَيْرٌ مِنْ يُونُسَ بْنِ مَتَّى». [۳۴۲]همه اینها بیانگر حرمتاند.
۳- اگر فرضاً بپذیریم که «لا ينبغي» دال بر عدم حرمت است، پس باید دال بر کراهیت باشد. ولی آنان این عمل را مکروه هم نمیدانند. در «شرح مسلم» نووی/میگوید: «الصحيح عند اصحابنا انه لا يحرم و لا يكره»(قول صحیح نزد ما شوافع این است که مسافرت برای زیارت غیر مساجد ثلاثه، نه حرام است و نه مکروه). پس به هر حال حدیث، حجتی علیه آنان است.
پاسخ دوم نیز مانند پاسخ قبلی فاقد اعتبار است. چرا که هیچ دلیلی برای تخصیص مستثنی منه وجود ندارد. پس واجب است که بر همان عمومیت خویش باقی بماند. به ویژه با توجه به اینکه اصحاب: (ابو بصره، ابو هریره، ابی عمر، ابی سعید) نیز آن را بر عموم حمل کردهاند. همه این بزرگواران منع سفر به «طور» را از حدیث مذکور استنباط نمودند. و صحابه به فهم مراد حدیث از دیگران آگاهتراند. البته باید دانست که نظر جمهور بر این است که، این عمل حرام نیست. . استدلال درستی در این مورد ندارند و احادیث باب را به تأویلهای بعید و دور تاویل میکنند.
همچنین صنعانی در «فتح العلوم» (۱/۳۱۰) بعد از نقل مسلک جمهور میگوید: در این مورد دلیلی وجود ندارد. اما در احادیث وارد، درباره فضیلت زیارت رسول الله جامر به سفر برای زیارت نشده است. ضمناً اینگونه احادیث، یا ضعیف هستند و یا موضوع و در خور استدلال نیستند. اکثر مردم تفاوت میان مساله زیارت و مساله سفر برای زیارت را نمیدانند. لذا مفهوم حدیث را بگونهای جلوه دادهاند که هیچ گونه دلیلی بر آن وجود ندارد. بنابر همین غفلت و عدم شناخت تفاوت میان دو مساله (مساله زیارت و مساله سفر برای زیارت) شیخ سُبکی، شیخ الاسلام ابن تیمیه را به انکار زیارت قبر رسول الله جمتهم کرده است هر چند که بدون بستن بار سفر (شد رحال) باشد، در صورتی که ایشان نه تنها به زیارت قبر رسول الله جاعتقاد دارد، بلکه در بسیاری از کتب خویش درباره فضیلت آن سخن به میان آورده است.
علامه حافظ محمد بن عبد الهادی در تالیف معروف و مشهور خود «الصارم المكي في الرد علي السبكي» بیان این حقیقت را به عهده گرفته و تهمتهای سبکی را پاسخ داده و درباره جواز زیارت قبر پیامبر (بدون سفر به خاطر این هدف) از شیخ الاسلام ابن تیمیه اقوال و فتاوا زیادی نقل نموده است و احادیث وارده در فضیلت آن را نیز، بیان کرده و مفصلاً در این باره سخن گفته و صحت و سقم احادیث مذکور را مورد بررسی قرار داده است که در آن فوائد فقهی، تاریخی و حدیثی زیادی برای تشنگان علم وجود دارد.
به هر حال اگر منصفانه در حکم حدیث «شد رحال» دقت کنیم، به حرمت سفر به قصد عبادت به سوی مسجدی جز مساجد سه گانه دلالت دارد. با این وجود که مساجد بهترین و محبوبترین مکانها نزد خداوند هستند، ولو اینکه مسجد، مسجد قبا باشد که قرآن در شأن آن فرموده است: ﴿أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقۡوَىٰ﴾[التوبة: ۱۰۸]. و پیامبر جفرموده است: «یک نماز در مسجد قبا ثواب یک حج عمره را دارد» پس به طریق اولی سفر کردن به قصد عبادت به دیگر اماکن و خصوصاً مساجدی که بر قبور انبیاء و اولیاء ساخته شدهاند، ممنوع میباشد.
خلاصه سخن اینکه، آنچه ابو محمد جوینی و تنی چند از علمای شافعی بدان نظر دادهاند، یعنی حرمت سفر به اماکن مقدسه جز مساجد ثلاثه، دیدگاهی است پسندیده و مطابق با حدیث «شد الرحال» و علمای بزرگ و محققین معروف که استقلال فهم دارند. مانند شیخ الاسلام ابن تیمیه/و ابن قیم/، آن را اختیار کردهاند آنان در این مساله مهم مطالب بسیار مفید و ارزندهای نگاشتهاند و از جمله این بزرگان شاه ولی الله دهلوی است. او در «حجة الله البالغه» (۱/۱٩۲) در این باره میگوید: مردم دوران جاهلیت به قصد زیارت اماکن مقدسه مسافرت میکردند و به زعم خود از آنها تبرک میجستند. طبیعی است که در این عمل نوعی تحریف و فساد است که برای همگان روشن است. رسول اللهجراه فساد را مسدود کرد تا امور و شعائر غیر دینی با امور و شعائر دینی بهم آمیخته نشوند و همچنین، این عمل راهی برای عبادت غیر خدا نگردد و من بر این باورم که قبر و محل عبادت هر ولی از اولیاء الله و کوه «طور» بصورت یکسان، مشمول نهی میباشند و دارای یک حکم هستند».
در پایان بحث این نکته فراموش نشود که نهی مذکور شامل سفر برای تجارت و طلب علم نیست. زیرا اینگونه سفرها برای برطرف کردن نیازهای تجاری و علمی انجام میگیرد، نه به قصد احترام مکانی مخصوص هم چنین مسافرت برای زیارت و دیدار برادران دینی و نسبی مشمول نهی نیست، همانطور که شیخ الاسلام ابن تیمیه در فتاوی خود (۲/۱۸۶) فرموده است.
[۳۳۶] بخاری، مسلم و اصحاب سنن. [۳۳٧] مالک، نسایئی، ترمذی و طیالسی و احمد با سند صحیح. [۳۳۸] ازرقی در «اخبار مکه» با سند صحیح، طبرانی در «المعجم الکبیر»، هیثمی و فاکهی. [۳۳٩] ابوداود (۲۶٧۵) و دارمی. [۳۴۰] مسلم. [۳۴۱] مسلم. [۳۴۲] بخاری و مسلم.