چگونگی دیوان حافظ و زمان او
چنانچه از دیوان حافظ پیدا و آشکار است خود حافظ مردی بوده فاضل و دانشمند و در فن شعر و سجع و قافیه و زیباگوئی استاد بوده؛ اما این استادی را در زینت دادن شهوات و موهومات و بدگوئی بمقدسات دینی مصرف کرده. ما به شخص حافظ کاری نداریم بلکه بدیوان او نظر داریم؛ دیوان او مجموعهایست از عقائد جبریه و اشاعرۀ قدیم و بیبندوباری و عشق و عاشقی و میخواری و مدح و تملق از درباریان و ستمگران و تحقیر و تمسخر بقیامت و جنت وکوثر و بدگوئی به عقل و زهد و علم و دیانت و فکر و نظر، و مملو است از خط و خال و قرّ و غمزۀ دلبر، و یک شعر در ترویج عقل و غیرت و صنعت و هنر ندارد.
ما به کسانی که بهو و جنجال دلباختۀ شعر او شده باشند و مدعای ما را باور نکنند یا بگویند ما کلمات او را نمیفهمیم کاری نداریم، روی سخن با کسی است که استقلال فکری دارد و خود را نباخته و به تأمل و تفکر حاضر و فارسی را میفهمد.
مدعای ما این است که دیوان حافظ برای جامعه مضر است و موجب بیبندوباری و عقبماندگی، و ابزار دست اجانب و دشمنان استقلال است. ما میگوئیم دیوان حافظ را بدون عصبیت و طرفداری بررسی کنید و تقلید و جنجال را کنار گذارید و با دقت دیوان حافظ شکن را نیز ببینید تا صدق گفتار ما روشن شود.
اما زمان حافظ چنانچه محل اتفاق تواریخ بوده و از خود دیوان او نیز استفاده میشود مردم ایران از عالم و جاهل خصوصاً و اهل شر بطور عموم صوفی مسلک و بیشتر صوفی خانقاهی بودند که حفظ ظاهر میکردند و تا اندازهای بفسق و فجور علنی حاضر نبودند و در همان زمان عدۀ زیادی از صوفیان خراباتی بودند که از فسق و فجور و محرمات دینی باکی نداشتند و بعقیدۀ جبری خود تمام این زشت کاری را بخواست خدا و قضا و قدر او میدانستند و محل فسق و فجور و تجمع آنان جائی بوده بنام خرابات که غالباً اعیان و درباریان و لشکریان و شاعران از همین خراباتیان بودند و خود حافظ یکی از آنان بوده و بدین جهت با دولتهای وقت مربوط بوده و در مجالس عیش و نوش آنان شرکت میکرده و از زهد صوفیان خانقاهی بدگوئی مینموده و از رئیس خرابات بنام پیر مغان و پیر خرابات مداحی کرده و ارتزاق و حرفۀ او مدح امرا و سلاطین آن زمان بوده و در مجالس لهو و لعب آنان حاضر و غزلهای خود را که غالباً بوزن تصنیف بوده میخوانده و توقع صله و جائزه داشته.