فلاسفه در طبیعیات خطا کردند در الهیات بطریق اولی خطا کارند
بفکر و عقل خود مغرور گشتند
ز وحی و دین حق مستور گشتند
بیاوردند افکار تباهی
رها کردند گفتار الهی
برو جانا تو اسفارش رها کن
قلمبه بافیش حمل خطا کن
خطایش در طبیعیات ظاهر
کجا شد بر الهیات قادر
طبیعیات چون کشف بشر شد
مقال فیلسوفانه هدر شد
کسی کاو در طبیعیات عاجز
نباشد بر الهیات فائز
هزاران سال از حکمت بلافید
بشد امروز باطل هرچه بافید
الهیات کی حصر بشر شد
بجز با وحی حق کی با خبر شد
چو اهل وحی از وحیش بصیرند
برای عقل انسان دستگیرند
در این ره انبیاء چون ساربانند
دلیل و راهنمای کاروانند
هر آن کس دور شد از وحی و قرآن
بشد گمراه اندر هر بیابان
همه گفت تو باشد فلسفانه
نگفتی از خداوند یگانه
کجا گفت تو شد برهان عرشی
گرفتی وهم را از دیو فرشی
زدی گفت رسولان را بدیوار
خدایا زین مُعمّا پرده بردار
شده رأیش حکیمانه در این بار
ز کیدش ای خدا ملت نگهدار
برو ای برقعی بر دین حق باش
رها کن باف و با رب الفلق باش
شعبان ۱۳۷۱ قمری سید ابوالفضل علامه برقعی
تذکر: چون صفحات ۶-۷ نسخۀ دستنویس کتاب حاضر مفقود گردیده لذا متن تایپشدۀ صفحات مذکور جایگزین گردید.