مبحث چهارم: حدیث پیامبر جتاریخ اسلام است
بدیهی است که قرآن حکیم برای راهنمایی انسانها به سمت مصالح دینی و دنیایی آنها نازل شده است. بنابراین راه تلاش و نجات را برایشان بیان کرده و اعلام کرده است هر ملتی به آن برنامه عمل نماید به مقام خلافت خداوند و سعادت و سروری در زمین میرسد که مقامی بالاتر از آن نیست، و بهترین امتی خواهد شد که از بین انسانها خارج شده است. و هر کس به این قانون و برنامه عمل ننماید در زمین پست و ذلیل، و در دنیا و آخرت شقی خواهد بود.
حال اگر کسی از ما سؤال کند: آیا امتی در زمانی از زمانها بوده است که به این برنامه عمل کرده باشد؟ و به آنچه وعده داده شده رسیده باشد؟ و این امت چگونه بودهاند، و روش عمل به این قانون چگونه بوده است، و تاریخ صحیح اعمال آنها کجاست؟ به او میگوییم: بلی امت بزرگی بوده است که به این کتاب حکیم عمل کرده و آن را برای مدت زمانی طولانی قانون اساسی خود قرار داده است، و خداوند وعده خود را در مورد آنها به اثبات رسانده است و نعمت خلافت و سروری در زمین را به آنها عطا کرده و قلمرو قدرت آنها را به مشرق و مغرب زمین گسترش داده است، ملتی که در تاریخ بشریت شبیه و نظیر نداشتهاند.
تاریخ مشروح کارها و اقدامات شایسته آنها و روش اجرای احکام قرآن و چگونگی عمل آنها نیز بطور کامل و بینظیری حفظ و ثبت شده است. چون تاریخ هیچ ملتی را نمییابید که چون تاریخ این امت بیانگر مشروح اعمال و اجرای برنامه مقدسشان در همه امورشان بوده باشد.
این امت: پیامبر جو یارانش، و تابعین نیکوکار آنها هستند، و این تاریخ هم همان حدیث است، چرا که از راه حدیث است که روش عمل کردن پیامبر و یارانشان به قرآن دانسته میشود، و با حدیث دانسته میشود که قرآن، قانون قابل اجرایی است که در اصول اداری، و سیاسی، و شهروندی، و اخلاقی وغیره چقدر موفق بوده است. حدیث مجموعه نظریاتی نیست که احتیاج به تجربه و اثبات عملی بودن داشته باشد. اصولا اگر ما به نظر منکران حدیث عمل نماییم تاریخ طلائی اسلام از بین میرود، و هیچ کس نمیتواند ثابت نماید که ملتی از ملتها به قرآن عمل کرده و با تطبیق عملی آموزههای قرآن موفق به تأسیس حکومتی متمدن شده است. و آیا مسلمانان راضی به چنین چیزی هستند؟ خیر به خدا قسم، هیچ وقت نه مسلمانان به این راضی خواهند شد و نه علم و نه تاریخ بشریت.
﴿فَمَالِ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلۡقَوۡمِ لَا يَكَادُونَ يَفۡقَهُونَ حَدِيثٗا ٧٨﴾ [۱۲۷][النساء: ۷۸].
«این مردمان را چه شده است که سخن نمیفهمند».
[۱۲۷] نک: تحقیق معنی السنة و بیان الاحاجة الیها از علامه سید سلیمان ندوی ص ۱۲ و۱۳، و مقایسه کنید با الاسلام علی مفترق الطریق از علامه محمد اسد ص ۹۳.