مطلب دوم: تعریف «سنت» و «حدیث» در اصطلاح
پیش از هر چیز و قبل از بیان معنی اصطلاحی «سنت» و «حدیث» نزد علما میگوییم: هر چند چنانچه گذشت بعضی تفاوتهای لغوی ریز بین این دو واژه وجود دارد با این وجود این دو کلمه در استعمال مساوی و مترادف هستند؛ البته هنوز همگان تساوی استعمال لغوی آنها را به طور مطلق نپذیرفتهاند.
دکتر صبحی صالح میگوید: هر چند در مواقع بسیاری «سنت» به چیزی اطلاق شده که لفظ «حدیث» به آن اطلاق نشده است با این وجود احساس یکسانی شان در دلالت یا - حداقل - نزدیکی میان آنها پیوسته ناقدین حدیث را فراگرفته است، که آیا سنت عملی چیزی جز همان طریقت پیامبر جاست که با سخنان حکیمانه و احادیث پویا و هدایتگرش آن را ارائه نموده است؟ و آیا موضوع حدیث مغایر با موضوع سنت است؟ مگر هر دو به دور یک محور در گردش نیستند؟ مگر هر دو نشأت گرفته از پیامبر جو منتهی به آن بزرگوار نیستند که گفتارش مؤید رفتارش، و رفتارش عین گفتارش است؟
آنگاه که این سؤالات به ذهن ناقدان خطور کرد ایرادی در این نیافتند که با صراحت بپذیرند که حدیث و سنت با صرف نظر از ریشهی پیدایش هر دو کلمه یکی هستند. پس مانعی در قبول نظر اکثر علمای حدیث مبنی بر مترادف بودن این دو کلمه یافت نمیشود. [۷۳]
بنابراین معنی سنت و حدیث نزد علمای شرع یکی است از این جهت که میتوان یکی را به جای دیگری به کار برد، چون در هر کدام از آنها قول یا فعل یا تقریر یا صفتی به پیامبر نسبت داده شده است، ولیکن متخصصان هر فن هر کدام از دیدگاه فنی خود و از زاویۀ تخصص و موضوع علمی خود به سنت نگریستهاند.
علمای حدیث: رسول خدا جبه عنوان رهبری مرشد، و فرمانده ای مخلص و خیرخواه بررسی کردهاند که خداوند متعال از او به عنوان یک اسوه و الگوی برتر برای ما یاد کرده است. لذا آنان هر آنچه را که با او پیوند داشته است، از سیره و اخلاق و خصوصیات شخصی، و اخبار و گفتار و رفتار با صرف نظر از اینکه آن امور حکمی شرعی را بنیاد نهادهاند یا خیر برای ما نقل کردهاند. [۷۴]
آنان هر چه از پیامبر جنقل شده است از گفتار و رفتار و یا اقرار (تقریر) یا صفات طبیعی و اخلاقی حتی حرکات و سکناتش در خواب و بیداری قبل از بعثت یا بعد از آن را به عنوان سنت معرفی نمودهاند. به همین خاطر است که تأثیر و نفوذ سنت در اثبات اموری مانند نبوت، سرمشق بودن پیامبر، ایمان استوار و علاقه شدید و احترام به آن حضرت ج، و پایبندی به سنت مطهر [۷۵]او بسیار شدید و گسترده است.
علمای اصول: آنها توجه بسیاری به پژوهش در منابع شریعت و آوردن دلیل شرعی از نصوص و استخراج احکام از آنها دارند و علمای اصول از این جهت که سنت بعد از قرآن منبع دوم شریعت است به آن اهمیت زیادی دادهاند و سنت را اینگونه معرفی کردهاند: سنت عبارت است از هر چیزی که از پیامبر جنقل شده است از گفتار و رفتار و تقریر، یا ترک کردن، نوشتن و اشاره کردنِ گویا و غیر اینها که خود احکامی را مقرر و اعلام مینماید که در قرآن کریم نیامده است. [۷۶]
علمای فقه: برداشتشان از واژه سنت چیزی است که درجهاش از درجه واجب و الزام کمتر است، چون واجب و فرض نزد آنان چیزیست که به انجام دهندهاش پاداش داده شود، و ترک کنندهاش مجازات گردد، اما سنت نزد آنها چیزیست که به انجامدهندهاش پاداش داده شود ولی برای انجام ندادنش کیفری نباشد. چون در اصطلاح آنها رتبهاش از فرض کمتر است، اصولاً نگاه فقها به سنت متأثر از تخصص آنهاست، و مربوط به رشته علمی آنها که عبارتست از جستجوی احکام شرعی در رابطه با اعمال بندگان از جهت وجوب و تحریم و استحباب و یا کراهت و مباح بودن. از این روی تعریفشان از سنت مطابق دایرهی تخصصشان میباشد. [۷۷]
[۷۳] علوم الحدیث و مصطلحه با تغییراتی کم ص ۹-۱۰. [۷۴] اصول الحدیث، علومه، و مصطلحه، دکتر محمد عجاج الخطیب ص ۱۸. [۷۵] شذرات من علوم السنة از استاد بزرگوار دکتر احمدی ابو النور ۱/ ۴۴، و علوم الحدیث از استاد دکتر مروان شاهین ص ۱۶. [۷۶] نک: «الإحکام فی اصول الاحاکم» آمدی ۱/ ۱۲۷، و التقریر و التحبیر لابن امیر الحاج ۲/ ۲۲۳، و غایة الوصول شرح لب الاصول زکریا الانصاری ص ۹۱، و مناهج العقول بدخشی ۲/ ۲۶۹، و ارشاد الفحول شوکانی ۱/ ۵۵، و اصول فقه خضری ص ۲۵۰، ۲۵۱. [۷۷] تیسیر اللطیف الخبیر فی علوم حدیث البشیر النذیر از دکتر مروان شاهین ص ۱۳.