مبحث اول: تعریف دشمنان سنت از هواپرستان و بدعتگزاران معاصر و بیان خطرشان
یکی از خطرناکترین چیزیهایی که مسلمانان عصر کنونی با آن روبهرو هستند، انتشار فرقههای بیدینی همچون علمانیت [۴۳۷]، بهائیت [۴۳۸]قادیانیها [۴۳۹]و فرقههای ویرانگر دیگری است که برخاسته و پرورش یافته در آغوش دشمنان اسلام از صهیونیست جهانی و صلیبیهایی کینهجو و استعمارگر میباشند که نظارت و سرپرستی بر این فرقههای فاسد را بعهده داشتهاند برای اینکه مسلمانان را از آئینشان دورکنند، و عقیدۀشان را فاسد نمایند، و اتحادشان را تجزیه کنند، و مسلمانان را کاملاً پیرو و اسیر تمدن غرب نمایند.
دشمنان اسلام حتی موفق شدند که نویسندگان و استادان دانشگاهی و غیردانشگاهی و ادیبان و شاعران و روزنامهنگاران را با خود همراه سازند، تا نگرش و عقیده فرقههای ویرانگر را ترویج نمایند، و در میان فرزندان ملت اسلام و به زبان و قلم آنان این فکرها منتشر شوند، تا تأثیر بیشتری بر نسل جوانان مسلمان داشته باشد. [۴۴۰]
شیخ محمد غزالی/از آنان چنین تعبیری مینماید: که آنان سفیران فوقالعاده یهودی و مسیحی هستند، و فرق بین آنان و سفیران رسمی در این است که آنان بنابر آداب و رسوم خود آرام و ساکت هستند و حرکت و واکنششان مؤدبانه است، اما سفیران رسمی خاورشناس، وظیفه اصلی آنان یاوهگویی در روزنامهها و مجالس است، و اینکه هر روز مشکل خیالی و وهمی درست کنند تا شاید بتوانند خشت را از بنای جامعه اسلامی بردارند و از عظمت و شکوه اسلامی در اذهان بکاهند، و به این صورت به آرزوی دیرینه و نهایی خود که حمله همه جانبه و مشترک صهیونیستها و صلیبیهای که در عصر کنونی با هم متحد شدهاند برسند، و به راستی که این گروه از قلم بدستان آلوده بسیار خطرناکتر از دشمنان آشکار هستند، چون اینها تا حال در نفاق ورزیده شدهاند و تازه به دوران رسیدهها را آسان به دنبال خود میکشند، و گاهاً کلمات حقی را بر زبان میآورند تا زمینهسازی کنند برای هزاران کلمه باطلی که بعد رو میکنند. [۴۴۱]
دکتر مصطفی سباعی/میگوید: جای تأسف است که حالا گروهی از عالمان و نویسندگان از دشمنان پیروی مینمایند و هیچ شکی نیست که آنان مسلمان هستند، ولی فریفته نمای ظاهر تحقیق علمی دروغینشان شدهاند، که دشمنان اسلام از خاورشناسان و تاریخنویسان و غربگرایان آن را پوششی برای مقصد و هدفهای خود قرار دادهاند، و آن وقت است که آنها - در حالی که مسلمان هستند - به نتیجهای میرسند، که آنان خواهانش بودهاند - یعنی یهودیان و مسیحیان و استعمارگران - از بخش شک و گمان در رابطه با اسلام و دعوتگران اسلامی دانسته و آگاهانه یا از روی ناآگاهی این کار را انجام میدهند، پس در نتیجه دشمنان اسلام و بعضی از فرزندان اسلامی بر یک مسیر قرار میگیرند و هیچ یک بر دیگری نه در میدان علمی و نه در جایگاه تاریخی برتری ندارند.
آنچه حائز اهمیت است اینکه مسلمانانی که فریفته خاورشناسان و یا تاریخنگاران و نویسندگان غربی دشمن اسلامی میشوند، آنها را در این دامی که برایشان پهن کردهاند گرفتار نمیکند جز یکی از این امور چهارگانهای که در زیر خواهد آمد:
۱- جهل به حقیقت میراث اسلامی، و بیاطلاعی از چشمههای صاف اسلامی.
۲- فریفته شدن به روشهای به ظاهر علمی که دشمنان اسلام ادعا میکنند.
۳- و یا علاقه به شهرت و تظاهر به آزاد اندیشی و دوری از طناب تقلید چنانکه ادعا دارند.
۴- و یا تحت تأثیر هوا و انحرافات فکری قرار گرفتهاند، و میدانی برای ابراز اندیشههای خود ندارند جز مخفی شدن در پناه خاورشناسان و نویسندگان و ربودن نظرات فاسد و اصول باطل اندیشه آنان و تکرار طوطیوار آنها. با این گمان که عزت اسلام و مسلمانان در این است، ولی به خود و دیگران ضرر میرسانند و دینشان را متزلزل ساختهاند و آشوبهای فکری ایجاد کردهاند که توده مردم و حتی دانشجویان متوسط را پریشان خاطر کرده است. [۴۴۲]استاد بزرگوار دکتر عبدالموجود عبداللطیف عامل دیگری را به اینها اضافه میکند و آن:
۵- جهل آنان به سنت نبوی و دانش آن است، هر چند بعضی از آنان ادعا دارند که در دانش نبوی دارای تخصص هستند و در میدان علمی ریزبین هستند.
آنها قرائتهایی سطحی از سنت داشتهاند که آنان را از لغزش و سقوط باز نداشته است، و از غفلت بیدار نکرده است معنی ظاهری آن را دانستهاند ولی اصل مطلب را نفهمیدهاند، و این چنین گمان بردهاند که در این میدان از همه داناترند. البته اصلاً ضرورتی ندارد که این مدعایان آگاهی به سنت، پیرو هیچ یک از این فرقههای ویرانگر باشند و یا اینکه در کل اصول از آنان پیروی کنند؛ چون آنان مردمی هستند که ما شاهد بزرگواری و دینداری آنان هستیم، اما آنان - چنانکه ما میبینیم - بدون تأمل و اندیشه از افکار منحرف دیگران تقلید کردهاند، هر چند که بسیار به نظرات خود میبالند، و شدیداً به مخالفان خود حمله میکنند و آنان را سفیه و کم خرد میدانند.
اگر اندیشمندی در وضعیت آنان دقت نماید پی میبرد که میان این مردم و بین آگاهی عمیق از سنت و علوم حدیث فاصله بسیار است، و تنها رابطهی بین آنان و این علوم برداشت سطحی و ضروری قرائت آن است.
پس آنان از سخنران، و فقیه، و ادیب، و دکترا، و حقوقدان، و کلامی، و تاریخدان، و غیر آنان هیچ کدام از متخصصان سنت و علوم حدیث نمیباشند، بلکه متخصص در علوم مختلف دیگری میباشند، و گاهاً کسانی مدعی علم و خود را از علماء میخوانند، ولی در هیچ علمی جز بهتان بستن بر اسلام و پیامبر جو اصحاب بزرگوارشاجمعین تخصص ندارند. [۴۴۳]
دلیل گرایش دشمنان اسلام برای بعضی از افراد مسلمان این است، تا فکر و اندیشه و شبهه و تردیدهای آنان را پیرامون سنت مطهر، و نشر و پخش آن را در میان مسلمان به عهده بگیرند. چنانکه استاد صدیق نصر در کتاب خود (ضوابط الروایۀ عند المحدثین) میگوید: آنچه که برای من روشن است این است که خاورشناسان به راستی بذر شک و تردید را در زمین مطالعه حدیث شریف افشاندهاند، و آن را سرپرستی و مراقبت کردهاند تا اینکه گروهی از مسلمانان غربزده آن را ادامه دادهاند که وظیفۀشان مانند خاورشناسان دیگر شناخت دانستنیهای دیگران است، و آنچه این گمان مرا تشدید کرد وجود کتابی به نام «توثیق الاحادیث النبویه، مجادلات فی مصر الحدیثه» از تألیفات جانی بول است که به اعتقاد بنده برای اطلاع از مقدار تأثیری که خاورشناسان بر فرزندان امت اسلامی داشتهاند نوشته شده است، و برای اینکه آگهی یابند که آیا این بذرهای شک و تردیدی که کاشته بودند ریشه زده به ثمر رسیده یا تاکنون به ثمر نرسیده است.
این کتاب مرا مطمئن کرد که در حقیقت آنها نقشههای دراز مدتی دارند، و هر کتابی را که به چاپ میرسانند و پخش میکنند در دایرۀ آن نقشه از پیش تعیین شده میباشد، و اینک سر فصلهای خلاصۀ کتاب مذکور:
[۴۳۷] علمانیت در لغت: در فرهنگ لغتهای قدیمی جایگاهی نداشته است!، اما در بعضی فرهنگ لغتهای جدید آمده است: أ - در فرهنگ عربی جدید تالیف دکتر خلیل جسر: «کسی که اهل کلیسا و دینداری نباشد». ب - در معجم الوسیط از انجمن زبان در قاهره: «العلمانی: منسوب به علم، و عکس دینداری و روحانیت است». و نبودن این کلمه در فرهنگ لغتهای قدیمی دلالت بر تازگی این واژه دارد، و محققان میگویند که نخست در فرهنگ لبنانی مسیحی و برای اولین بار در سال (۱۸۷۰) م - و در معجم الوسیط از انجمن زبان عربی، چاپ اول سال ۱۹۶۰ م. نک: الاتجاهات الفکریة المعاصرة از دکتر علی جریشه ص ۷۳. و در موسوعة المسیرة فی الادیان و المذاهب المعاصر ص ۳۶۷] علمانیت در انگلیسی (SECULARISM) به معنی صحیح: بیدینی یا دنیایی، جنبشی است که به سوی زندگی جدای از دین دعوت میکند، و هدف سیاسی آن حکومت بدون دین است، و این اصطلاح هیچ پیوندی با واژه علم ندارد (SCIENCE) و مذهب علمی آن (SCIENTISM) و بعضی از علمانیها وجود خدا را به کلی انکار میکنند. و بعضی به وجود خدا ایمان دارند اما اعتقاد دارند که علاقه بین خدا و بین زندگی انسانها وجود ندارد، و علمانیت در نظر آنان جدایی دین از سیاست است و زندگی براساس مادی استوار است. نک، الموسوعة المسیرة ص ۳۷۰. - استاد گرامی دکتر طه جیشی میگوید: «علمانیت در شرق هیچ معنایی ندارد جز مبارزه با اسلام، و در هر جایی در کمین او نشستن، و سعی برای طعنهزدن به آن در هر جایی که گمان برده شود که امکان جنگ با او وجود دارد، به همین علت است که نویسندگان حماسی علمانیت» در میدانهای بسیاری کلا در رابطه با اسلام، و چیزهای که کلاً مبارزه با اسلام و دشمن و خصومت با اسلام است نوشتهاند. نک: الصراع بین الثقافة الاسلامیة و الثقافات الاخری ص ۲۲۳، و نک: فی الموسوعة المسیرة افکار و معتقدات العلمانیة ص ۳۷۰. و نک: اسالیب الغزو الفکری للعالم الاسلامی دکتر علی جریشة و دکتر محمد الیزبق ص ۵۹-۷۴، و العلمانیة و موقفها من العقیدة و الشریعة دکتر عبدالعظیم مطعنی ص ۵۸-۶۲، و العلمانیة و موقف الاسلام منها دکتر عزت عبدالمجید مخطوط در دانشکده اصول دین قاهره شماره ۱۱۰۹، و العلمانیة نشأتها و تطورها و آثارها فی الحیاة الاسلامیه المعاصرة دکتر سفر حوالی. [۴۳۸] بهائیت منتسب به (بهاء الله) لقبی است که میرزا حسین علی به آن خوانده میشد، و او رهبر دوم فرقه بوده است که گروهی به نام بهائیت به آن گرایش پیدا کردند و کتابی دارد که آن را (أقدس) نامگذاری کرده است و مرگ بهاء در سال ۱۸۹۲ م بوده است. و این گروه به بابیه هم مشهورند منتسب به «باب» و او لقب میرزا علی محمد رضا شیرازی (۱۲۳۵-۱۲۶۵ ه(و (۱۸۱۹-۱۸۴۹) کسی که این مذهب را جعل کرده است و خود را باب (در نبوت یا حقیقت، یا امام زمان) نامید. سال ۱۸۴۴ م/ ۱۲۶۰ ه. نک: البابیة و البهائیة فی المیزان فن نوابغ العلماء ص ۱۱، و در موسوعة المسیرة فی الادیان و المذاهب المعاصرة بابیه و بهائیه در سال ۱۲۶۰ ه ۱۸۴۴ م بوجود آمد در زیر یوغ استعمار روسی و یهودی جهانی و استعمار انگلیسی به هدف تباه و فاسد کردن عقیده اسلامی، و متلاشی کرد وحدت مسلمانان و باز گرداندن آنان از مسائل اساسی موسوعة المسیرة ص ۶۳، تگ: البهائیه فی خدمة الاستعمار ص ۱۱-۳۰ - و هیئت فتوای دانشگاه ازهر به فاسد و باطل بودن مذهب بهائیت فتوای داده است و اینکه این مذهب هیچ پیوندی و رابطهای با اسلام ندارد، و هر کس آن را بپذیرد مرتد و از دین خارج شده است، چون مذهب بهائیت در برگیرنده عقایدی میباشد که اسلام آن را نمیپسندد و کلاً آن را مردود میداند، مانند: تظاهر بعضی از رهبرانشان به پیغمبر بودن، و اینکه مخالفانشان کافر هستند و آئینشان همه ادیان را نسخ کرده است و... نک: البابیه و البهائیه فی المیزان ص ۹۳، ۹۴، و نک: افکار و معتقد است بهائیت در الموسوعه المسیرة ص ۶۳، ۶۴، و فرق معاصرة تنتسب الی الاسلام و موقف الاسلام منها دکتر غالب عواجی ۱/ ۴۰۵-۴۷۹، و البهائیه وسائل و غایات استاد گرامی دکتر طه جیشی ص ۱۳-۵۹ موجود میباشد. [۴۳۹] قادیانی: جنبشی که در سال ۱۹۰۰ م توسط استعمار انگلیسی در شبه قاره هند پایهریزی شد به این هدف که مسلمانان را از دینشان و مخصوصاً از وظیفه جهاد دور کنند برای اینکه به نام اسلام با استعمار مبارزه نشود و زبان گویای این جنبش مجله ادیان نام داشت که به زبان انگلیسی منتشر میشد. نک: الموسوعة المسیرة ص ۳۸۹، و دکتر غالب عواجی میگوید: قادیانی یکی از جنبشهای پستی باطنی است... و در هند و پاکستان به قادیانه مشهور هستند، و در کشورهای آفریقایی و دیگر کشورهای اسلامی که اشغال کرده بودند خود را احمدیه میخواندند، تا اینکه در میان مسلمانان وانمود کنند که خود را منتسب به پیامبر جمیدانند، نک: فرق معاصرة ۲/ ۴۸۷، و در واقع آنان به میرزا غلام احمد قادیانی نسبت دارند (۱۸۶۹-۱۹۰۸ م) که عامل اجرای اساسی ایجاد قادیانه بود. و او از خانواده مشهور به خائن به دین و وطن میباشد، و از تألیف او: إعجاز احمدی، ابراهین احمدیه تجلیات الهیة و دیگر میباشد. پس چنانکه شیخ ندوی میگوید قادیانی انقلابی بر علیه رسالت محمد جو اسلام بود و یک توطئه دینی و سیاسی بود - القادیانی و القادیانیه - ص ۵، نک: فرق معاصره تنتسب الی الاسلام ۲/ ۴۸۷-۵۷۳، و الفکر الاسلامی الحدیث وصلة بالستعمار دکتر محمد بهی ص ۳۸-۴۲، و القادیانیه از استاد بزرگوار شیخ خضر حسین ص ۳۰/ ۸۷، و القادیانیة و مصیرها فی التاریخ از استاد گرامی دکتر طه حبیشی ص ۶/ ۱۹۴. [۴۴۰] أجنحة استاد عبدالرحمن میدانی ص ۱۳۴. [۴۴۱] ظلام من الغرب فی المقدمة. [۴۴۲] السنة و مکانتها فی التشریع ص ۳، ۴، نک: السنة النبویة الشریفة دکتر احمد کریمة، هدیة مجلة الازهر، شماره ربیع الاول سال ۱۴۱۸ ه ص ۲۶، ۲۷. و نک: دفاع عن السنة دکتر ابو شبهه ص ۳۷۲، و قصة هجوم علی السنة دکتر علی احمد سالوس ص ۳۵-۳۷. موجود میباشد. [۴۴۳] السنة النبویة بین دعاة الفتنة و ادعیاء العلم ص ۱۲۹-۱۳۱ با تغییرات.