بررسی سنت نبوی در نوشته های دشمنان اسلام و پاسخ به آنها - جلد اول

فهرست کتاب

مبحث پنجم: از فرقه گرایی تا سنت فراگیر

مبحث پنجم: از فرقه گرایی تا سنت فراگیر

زیر این عنوان استاد انور جندی می‌گوید: از روز اولی که جنبش توطئه علیه اسلام در قرن اول هجری خودنمائی کرد، مقابله صادقانه و مقاومت صریح از طرف اهل سنت آغاز شد، همچنان که ابن سیرین/می‌گوید [۳۷۲]: مسلمانان در اول از اسناد سؤال نمی‌کردند، ولی آنگاه که فتنه شروع شد، می‌گفتند: راویانش را نام ببرید، به روایات اهل سنت توجه می‌شد و حدیث آن‌ها را قبول می‌کردند، اما به راویان اهل بدعت نگاه می‌کردند و حدیث آن‌ها را نمی‌پذیرفتند [۳۷۳]. و از آن روز مقابله اهل سنت با اهل هوا و بدعت آغاز شد، و سنت توانست که تظاهر و خودنمائی آن‌ها را روش نماید، و نقص و عیب شبهه‌های بدعتگذاران را بر ملا سازد، و با دلیل محکم روشن سازد که آن یک جنبش انحرافی مخالف سنت است که در جامعه اسلامی بدنبال راهی برای نابودی سنت هستند تا مقدمه‏ای برای نابودی خود اسلام باشد. خود سنت نیز با دلیل معتبر و مستند رابطه بین اهل بدعت و دشمنان اسلام از یهودیان و نصاری، و مجوسیان و غیر آن‌ها را بیان فرموده است. و این پس از آن بود که دشمنان از نابود کردن اسلام از راه سرنگونی امپراتوری اسلامی مأیوس شدند.

اولا: سنت، تشبیه و تعطیل را انکار کرد و آشکار کرد که مشبهه(اهل تشبیه) بت‏پرست و معطلین بی‌دین هستند. و همزمان بی‌دینان و بت‌پرستان را نیز معرفی و پرده از سیمایشان برداشت.

دوم: سنت، با اینکه اسلام را تسلیم جدل عقلی کند مقابله کرده و خواستار بهره‌گیری از چشمه اول و اصیل اسلام یعنی قرآن و سنت گردید.

سوم: سنت، فساد و بطلان الهیات ارسطو را آشکار کرد؛ چون مقدمه و نتیجه‌های آن با معنی و مفهوم توحید خالص در تضاد و مخالفت تمام بود و معلوم کرد که سرچشمه و مرجع عقاید تنها کتاب و سنت است.

چهارم: سنت، همه آرمانها و آرزوهایی را که فرقه‌های مختلف دم از آن می‏زدند را دربرگرفته است. سنت محبت اهل بیت را جزئی از عقیده خود قرار داده و عقلانیت را که شعار معتزله بود یک طرف معرفت و عرفانی را که تصوف پرچم آن را برافراشته است طرف دیگر معرفت قرار داد. همچنین انتخاب حاکم را بر مبنای شورا قرار داد نه بر مبنای حسب و نسب.

پنجم: سنت، در برابر گرایش منحرف نظریه وحدة الوجود و حلول و تناسخ ایستاد و با انحرافات خوارج و شیعه و معتزله و کلامی‌ها و فلاسفه و متصوفه مبارزه کرد.

ششم: سنت، آشکار ساخت که اندیشه فلسفی که این فرقه‌ها دارند امکان ندارد که برمبنای اندیشه اسلامی بنا شده باشد، چون در اندیشه اسلامی مجموعه‌ای از واقعیات بدیهی وجود دارند که امکان دسترسی به آن جز از راه وحی و نبوت امکان‌پذیر نیست، و بیان داشت که فلسفه هم طراز یا رقیب وحی نیست و غیر از اینکه نوعی استفاده از عقل باشد چیزی دیگر نیست، و فلسفه در بهترین حالت در جهت مصون داشتن ذهن از اشتباه در استنباط و استدلال عمل میکند.

هفتم: سنت، به کوره آزمایشی تبدیل گردیده است که همه فرهنگ‌ها در آن داخل و ذوب شده‌اند، به مثابه رودخانه بزرگی است که مذهب‌ها و فرقه‌ها مانند رودهای کوچک و فرعی وارد آن می‏شوند و بهترین‌هایی که در این رودهای کوچک وجود دارد در مفهوم جامع اسلامی ریخته و در آن ذوب ‌شده است. رساترین سخنی که در این مورد گفته شده است فرموده امام محمد غزالی می‌باشد که می‌گوید: روش‌های قرآنی از نظر سلامت عقیده و پایبندی به صفای سرشت از روش‌ یونانیان و متصوفه کاراتر است. در همین کوره سنت عقل به خدمت وحی در آمده و در پرتو آن حرکت ‌کرد. و فقهای اسلامی تأویل و اختلاف در فروع را تا حد زیادی جائز دانستند بدون اینکه به سمت انحرافات مخرب و نابودگر کشیده شوند.

بسیاری از اندیشمندان مسلمان هم به همان نتیجه امام غزالی رسیده‌اند چنانکه امام الحرمین می‌گوید: «اگر به گذشته باز می‌گشتم از علم کلامی که بدان مشغول شدم روی بر می‏گرداندم.» [۳۷۴]و به اصحابش گفت: ای یاران من به علم کلام مشغول نشوید، اگر می‌دانستم به آن مشغول نمی‌شدم. [۳۷۵]

خطیب از ولید کرابیسی [۳۷۶]نقل کرده است، که او آنگاه که لحظه احتضارش رسید به پسرانش گفت: آیا کسی را می‌شناسید که در علم کلام از من آگاه‌تر باشد؟ گفتند: خیر. گفت: آیا مرا متهم می‌کنید؟ گفتند: خیر، گفت: من می‌خواهم به شما وصیتی بکنم، آیا قبول می‌کنید؟ گفتند: بلی، حتماً، گفت: شما را به در پیش گرفتن راه اهل حدیث سفارش می‌کنم چرا که من حق را با آنان دیدم. [۳۷۷]

هشتم: مردان اصالت اسلامی (سنت) روشن کرده‌اند که گرایش عقلی که معتزله از آن دفاع می‌کنند، نزدیک است که عقیده را خفه کند. چرا که آن را از آن حالت سادگی و آسانی به مذهب فلسفی پیچیده‏ای بدور از روح اسلامی تبدیل می‏نماید. اشتباه معتزله این بود که عقل را بر وحی حاکم و آن را برتر از آن قرار دادند.

نهم: مفهوم سنت که مفهوم جامع اصالت اسلامی است توانست که به غلو و افراط در همه آن فرقه‌ها خاتمه دهد و با این کار مشخص شد که سنت یک مذهب معین و مشخص در بین سایر مذاهب و یک طرفه‏ای قضیه نیست بلکه حاکم و داور بر تمام فرقه‌هاست. اهل سنت با هیچ یک از این طوایف نیست بلکه این طوایف و فرقه‌ها هستند که در موارد حق با اهل سنتند و در موارد باطل بر ضد اهل سنت هستند. اهل سنت بدعت را با بدعتی دیگر معامله نمی‌کنند و باطل را با باطل جواب نمی‌دهند، و تنفر و انزجار از قومی آن‌ها را وادار به بی‌عدالتی نمی‌کند، بلکه آنچه حق است در مورد آنان می‌گویند، و نه با غلو و افراط بلکه از روی عدالت و انصاف قضاوت می‌کنند. به راستی سنت مطهر یگانه مدرسه اصیل اسلامی است که بهترین آنچه نزد همه فرقه هاست را در خود جمع کرده و خود را از اختلاف بر سر اصحاب و شخصیت‌ها دور نگه داشته و با صراحت بیان کرده که همین اختلافات است که مفاهیم اسلامی را فاسد کرده است.

[۳۷۲] محمد بن سیرین: محمد پسر سیرین انصاری، ابوبکر پسر أبی عمرة البصری، ثقه، ثابت، زاهد، عالیقدر، فوت سال ۱۱۰ ه‍ - شرح حال او در: تقریب التهذیب ۲/ ۸۵ شماره ۵۹۶۶، و الکاشف ۲/ ۱۷۸ شماره ۴۸۹۸، و الثقات عجلی ص ۴۵۰ شماره ۱۴۶۴، والثقات ابن حبّان ۵/ ۳۴۸، و الجرج و التعدیل ۷/ ۲۸۰، و مشاهیر علماء الامصار ص ۱۱۳ شماره ۶۴۳. [۳۷۳] روایت مسلم (با شرح نووی)، در مقدمه، باب بیان أن الاسناد فی الدین ۱/ ۸۴. [۳۷۴] صون المنطق سیوطی ۳/ ۱۸۳، با نقل از ابی مظفر در کتابش الانتصار [۳۷۵] نک: طبقات الشافعیه ابن سبکی، ۳/ ۲۶۰، و سیر أعلام النبلاء ۴۷۴۱۸. [۳۷۶] کَرَابیسی: ولید بن أبن کَرَابیسی، به فتح ک و ر، انتساب به لباس فروش، نک: اللباب فی تهذیب الأنساب ۳/ ۸۸، یکی از رهبران علم کلام، شرح حالش در: تاریخ بغداد ۱۳/ ۴۴۶ شماره ۷۳۱۷، و میزان الاعتدال ۱/ ۴۱۴، و سیر أعلام النبلاء ۱۰/ ۵۴۸ شماره ۱۷۱۷. [۳۷۷] شرف اصحاب الحدیث ص ۱۰۸، ۱۰۹، شماره ۱۰۵، و نک: تاریخ بغداد ۱۳/ ۴۴۱، و سیر اعلام النبلاء ۱۰/ ۵۴۸.