بررسی سنت نبوی در نوشته های دشمنان اسلام و پاسخ به آنها - جلد اول

فهرست کتاب

مطلب سوم: شبهه‌ای پیرامون نام‌گذاری و رد آن

مطلب سوم: شبهه‌ای پیرامون نام‌گذاری و رد آن

لازم به ذکر نیست که دو واژه «سنت» و «حدیث» عربی هستند، هر چند دشمنان اسلام چون گلدزیهر این واقعیت را انکار نموده‌اند. او یک مرتبه می‌گوید که «واژه»‌ سنت از کلمه عبری (مشناه) گرفته شده است: و می‌گوید «حتی در اسلام هم این ایده منزلت خود را دارد، منظورم قانون مقدس دیگری است که در کنار قرآن محترم شمرده می‌شود چه مکتوب باشد و چه شفاهی چنانکه در بین یهود مشاهده می‌شود.» [۱۱۲]

و مرتبۀ دیگری می‌گوید: که این اصطلاح در اصل اصطلاحی جاهلی می‌باشد که اسلام آن را پذیرفته و از آن دوره اقتباس کرده است، هم کیشانش شاخت و مارغولیوث هم از او تبعیت کرده‌اند، علاوه بر آن‌ها دکتر محمد اعظمی هم در کتاب خود (دراسات فی الحدیث النبوی) [۱۱۳]همین نظر را نقل و تایید کرده است.

در این مورد قاسم احمد هم از شرق‌شناسان پیروی کرده و می‌گوید: آنچه لازم است که مسلمانان در آن دقت نمایند، شباهت بسیاری است که در میان این نظر و نظر یهودیان قدیم درباره وحی کتبی و شفاهی موجود است. تلمود یهودیان هم حاوی مشناه و جماره می‌باشد که مشابه حدیث و سنت اسلامی می‌باشد. و آن‌ها عبارتند از مجموعه آموزه‌های شفاهی روحانیان (خاخام‌ها) و عالمان بزرگ یهودی که در واقع تفسیر و شرح کتاب‌های مقدس در طول زمان می‌باشد که از زبان یهودا جولدن دانشمند یهودی [۱۱۴]روایت شده است.

شرق‌شناس دیگر فرید غیوم در کتاب (الحدیث فی الاسلام) می‌گوید: واژه حدیث از کلمه عبری یهودیان «هداش» گرفته شده است که به معنی جدید و یا به معنی اخبار و داستان [۱۱۵]می‌باشد. البته هدف از ایراد این شبهه هم نفی عربی بودن دو واژه حدیث و سنت است.

استاد بزرگوار شیخ محمود شلتوت در کتاب خود «الإسلام عقیدة وشریعة» این شبهه پوچ و اینکه واژه سنت برگرفته از زبان عبری باشد را نفی کرده است. [۱۱۶]

همچنانکه دکتر محمد اعظمی در کتاب خود (دراسات فی الحدیث النبوی) گفته بی‌اساس گلدزیهر را رد کرده است؛ که کلمه سنت در اصل یک اصطلاح جاهلی بوده که اسلام آن را پذیرفته و اقتباس نموده است. [۱۱۷]

همین شبهه را دکتر رئوف شلبی هم در کتاب خود «السنة النبویة بین اثبات الفاهمین ورفض الجاهلین» آورده و رد نموده است، او می‌گوید: با توجه به طبیعت حیات، خیر، هیچ گاه از شر و عدالت، از ظلم در امان نیست. و شیطان نیروهای خود را گسیل داشته تا بر ضد اسلام و منابعش جعل و بهتان درست کنند. همچنانکه بعضی از محققان گمان کرده‌اند که مسلمانان واژه سنت را از واژه عبری (مشنات) که در اصطلاح یهودیان به مجموعه روایت‌های اسرائیلی اطلاق می‌شود گرفته‌اند که در نظر آنان منبعی اساسی برای آگاهی از احکام تورات هستند. همچنانکه نوعی شرح و تفسیر تورات هم بشمار می‏آیند. می‏گویند سپس مسلمانان آنان را به واژه (سنت) تعریب کرده‌اند، و یهودیان ادعا می‌کنند که مسلمانان - بعد از تعریب - آن را نامی برای مجموعه‌ای از روایت‌های پیامبر جقرار داده‌اند درست مانند واژه «مشنات» که نام مجموعه روایات اسرائیلیات است.

در جواب باید گفت: استاد بزرگوار دکتر رئوف شلبی اعتراض یهود و پیروانشان را به دو واژه «سنت» و «حدیث» در دو نکته خلاصه کرده‌اند و می‌گویند:

۱- مسلمانان آن دو را از دو واژه «مشنات» و «هداش» که عبری‌اند به عربی تبدیل کرده‌اند.

۲- مسلمانان آن دو را به مجموعه روایات پیامبر اطلاق کرده‌اند تا در مقابل استعمال واژه «مشنات» توسط یهودیان برای مجموعه روایات اسرائیلی که تورات را شرح می‌دهد، قرار بگیرد.

در رد نکته اول می‏گوئیم: در حقیقت عقل هیچ پژوهشگر امانت‌داری ادعای یهود و کسانی که از آن‌ها پیروی کرده‌اند را نمی‌پذیرد، که عربهای مسلمان اولیه، «مشنات» را به «سنت» و «هداش» را به «حدیث» تعریب کرده باشند.

اولاً: به خاطر عدم وجود شباهت در حروف و ساختار کلمه‌ها.

ثانیاً: به خاطر استعمال این دو واژه در شعر دوران جاهلی قبل از اسلام همچنانکه هم خداوند در قرآن و هم پیامبر جدر حدیث شریفشان این دو کلمه را به شکلی که بیانش گذشت استعمال فرموده‏اند. بنابراین دیگر جایی برای بحث در اینکه واژه سنت، تعریب کلمه مشنات و واژه حدیث، تعریب واژه هداش باشد، باقی نمی‌ماند.

بنابراین دو واژه را عرب‌ها از دو کلمه مشنات و هداش تعریب نکرده‌اند، بلکه در اصل لغت خودشان است و صراحتاً در کتاب آسمانی، و حدیث پیامبر گرامی جآمده است. [۱۱۸]

دکتر اعظمی می‌گوید: بر همین اساس آنچه گلدزیهر گفته است که سنت مصطلح جاهلی است و اسلام آن را به کار گرفته است، ادعای بی‌دلیلی است، و با دلایل معلوم تضاد دارد. اساساً استفاده جاهلیها و بت‌پرستان از یک واژه (هر چه باشد) در مفهوم لغوی آن به آن واژه لباس معینی نمی‌پوشاند، و آن را به یک واژه جاهلیت بدل نمی‌کند، بویژه اگر استفاده‌های مختلف‌شان از همان کلمه را مدنظر قرار دهیم، در غیر این صورت همه لغات زبان عربی اصطلاحاتی صرفا جاهلی می‌شوند و این را هیچ عاقلی نمی‌پذیرد. [۱۱۹]

همین جوابیه را می‏توان ردی بر گفته فرید غیوم شمرد که می‏گوید واژه «حدیث» برگرفته از کلمه عبری «هداش» است.

در رد نکته دوم: ابن قیم جوزیه [۱۲۰]در کتاب «اغاثة اللهفان» می‌گوید: مراد از کلمه مشنات کتابی است که علمای یهود آن را در زمان بابلی‌ها و فارس‌ها، و دولت‌های روم یونان نوشته‌اند که الکتاب الاصغر خوانده می‌شود و در حدود هشتصد صفحه ‌بوده است.

اما تلمود، الکتاب الاکبر است و علمای یهود آن را همراه با کتاب مشنات نوشته‌اند، و حجم آن در بزرگی به نصف بار استر می‌رسد، و علمایی که آن را نوشته‌اند هم عصر نبوده‌اند بلکه نسلی بعد از نسلی آن را نگاشته‌اند، و آنگاه که متأخرین به تألیف کتاب نگاه کردند که به مرور زمان به آن افزوده می‌شود، دریافتند که در این افزایش‌های متأخر چیزهای یافت می‌شود که مخالف اوائل کتاب است و دانستند اگر مانع این افزایش‌ها نشوند، کار کتاب منتهی به شکاف و دوگانگی‏ای می‌شود که جبرانش امکان ندارد. لذا آن را منع و قطع کردند و به علماء هشدار دادند که از افزودن و زیاد کردن حجم کتاب خودداری کنند و افزودن و افزایش را تحریم کنند و گفتند که به همین مقدار کفایت کنند. [۱۲۱]

بنابراین مشنات و تلمود مجموعه‌ای از تالیفات فقهای یهود در اجابت خواسته‌های درونی شان است، که آن را به تورات و حضرت موسی÷نسبت داده‌اند. در حالی که حدیث نبوی و سنت مطهر چنین نیستند؛ این‌ها روایت پیامبرند جکه از طرف خداوند متعال به او الهام گردیده است، و هیچ دانشمند اسلامی در آن دخل و تصرفی جز حفظ و رعایت و اجرای آن ندارد. و آنچه صاحب سنت مطهر آن را به کار برده و آنچه که خودش انجام داده است از گفتار و رفتار و یا تقریر... الخ حدیث شریف و سنت مطهر می‌باشد. آنگاه که می‌فرماید ج: «قد یئس الشیطان بأن یعبد بارضكم، و لكنه رضی ان یطاع فیما سوی ذلك مما تحقرون من اعمالكم، فاحذروا یا ایها الناس، انی قد تركت فیكم ما ان اعتصمتم به فلن تضلوا ابدا كتاب الله و سنة نبیه» [۱۲۲]

(شیطان ناامید شده است از اینکه در سرزمین شما پرستش شود، اما راضی شده است به اینکه با ارتکاب گناهانی که شما آن‌ها را کوچک می‌شمارید اطاعت شود، پس ای مردم هوشیار باشید، که من چیزی را در میان شما قرار داده‌ام که اگر به آن تمسک جویید هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و سنت پیامبرش ج).

به این ترتیب برای ما روش می‌شود که دو واژه «سنت» و «حدیث»:

۱- هر دو عربی اصیل هستند.

۲- قرآن کریم و سنت مطهر این دو واژه را به کار برده‌اند.

۳- پیامبر جخودش دو کلمه حدیث و سنت را به عنوان نامی برای مجموعه گفتارها، رفتارها و تقریراتشان برگزیده‌اند.

بنابراین امکان فرض اینکه مسلمانان واژه «سنت» را از واژه «مشنات» یا از کلمه «هداش» گرفته باشند و به عربی تبدیل کرده باشند، و یا فرض اینکه اصطلاحی جاهلی باشد، از بین می‌رود. و بسیار فرق است میان دلیل آشکار و روش اسلام، و دلیل انحرافی آن‌هایی که به سزای کارهایی که انجام داده‌اند از سوی پیامبرانشان داود و عیسی بن مریم÷نفرین شده‌اند. [۱۲۳]

و خداوند متعال والاتر و داناتر است.

[۱۱۲] العقیده و الشریعة فی الاسلام ص ۴۹. [۱۱۳] دراسات فی الحدیث النبوی ۱/ ۶،۵. [۱۱۴] اعاده تقییم الحدیث ص ۷۸-۷۹. [۱۱۵] برگرفته از منهجیة جمع السنة خانم دکتر غریة علی طه ص ۶۲. [۱۱۶] اسلام عقیدة و شریعة ص ۴۹۲-۴۹۳. [۱۱۷] دراسات فی الحدیث النبوی ۱/ ۵-۱۱. [۱۱۸] سنة النبویة بین اثبات الفاهمین و رفض الجاهلین ص ۳۲ و بعد از آن با تغییراتی. [۱۱۹] دراسات فی الحدیث النبوی ۱/ ۷. [۱۲۰] ابن قیم الجوزیة: محمد پسر ابوبکر، پسر ایوب الزرعی الدمشقی، ابو عبدالله، فقیه حنبلی، عالم در اصول حدیث، نحو، نویسنده، خطیب و سخنران، تألیفات بسیاری دارد مشهورترین آن‌ها: اعلام الموقعین عن رب العالمین، و زاد المعاد فی هدی خیر العباد، و غیر اینهاست، فوت سال ۷۵۱ ه‍ بوده است شرح حال وی در: البدایة و النهایة ابن کثیر ۱۴/ ۲۳۴، و در الکامتة ابن الحجر ۳/ ۴۰۰-۴۰۳ شماره ۱۰۶۷، و شذرات الذهب ۶/ ۱۶۸، و طبقات المفسرین داودی ۲/ ۹۳-۹۷ شماره ۴۵۶، و الوافی بالوفیات‌۲/ ۲۷۰ موجود است. [۱۲۱] اغاثة اللهفان ۲/ ۳۲۳-۳۲۴. [۱۲۲] حاکم در کتاب مستدرک (کتاب علم)، خطبة حجة الوداع ۱/ ۱۷۱-۱۷۲ شماره ۳۱۸ از حدیث ابن عباسباین حدیث را روایت کرده دو در اسنادش عکرمه را آورد که بخاری او را حجت دانسته است، و ابن ابی اویس و مسلم هم آن را آورده است و بقیه روایت‌ها متفق علیه هستند، و شاهد دیگری هم از حدیث ابوهریرهسدارد، که در بحث گذشته ذکر گردید. و ذهبی با او موافقت دارد و می‌گوید که ریشه‌ای از این حدیث در کتاب صحیح وجود دارد. [۱۲۳] السنة الاسلامیة بین اثبات الفاهمین و رفض الجاهلین دکتر رئوف شلبی ص ۳۲: ۳۶ با تغییراتی.