بررسی سنت نبوی در نوشته های دشمنان اسلام و پاسخ به آنها - جلد اول

فهرست کتاب

مبحث اول: اهمیت مطالعه فرقه‌ها در تاریخ نگاری سنت مطهر

مبحث اول: اهمیت مطالعه فرقه‌ها در تاریخ نگاری سنت مطهر

قبلاً یادآوری کردیم که سنت مطهر چه سختی‌های بسیاری از امیال فرقه‌های هواپرستی کشیده است که هر کدام تأثیر زیادی در ایجاد شبه و گمان پیرامون سنت داشته‌اند. لذا بر کسانی که می‌خواهند تاریخ سنت را بنویسد یا درباره شبه‌هایی که دشمنان اسلام با آن ضربه به حجیت سنت و جایگاه آن در تشریع اسلامی زده‏اند مطالعه نمایند، لازم است که از تاریخ این جماعت‌ها اطلاع داشته باشند، چون این فرقه‌ها قطع نظر از دیدگاه آن نسبت به سنت مطهر و اصحاب رسول خدا جتأثیر بسیاری در متفرق کردن امت اسلامی به احزاب و گروه‌ها داشته‌اند. بدین جهت و به دلایل ذیل اهمیت بررسی و مطالعه تاریخ فرقه‌ها لازم می‌آید:

اول: هر چند این جماعت‌ها قدیمی هستند، ولی نگرانی اصلی در شخصیت‌های مؤسس آن جماعت‌ها و زمانشان نیست، بلکه در وجود و رواج افکار آن فرقه‌ها و جماعت‌ها در عصر امروز ماست، چنانکه اگر به بعضی از این فرقه‌های گذشته چون خوارج (قرآنیون) بنگریم، پی می‌بریم که امتداد آن جریانات امروزه همچون مرضی مسری به جامعه فعلی مسلمانان سرایت کرده است، افکار و آراء معتزله هم همچنان زنده و قوی است، و هنوز بعضی از کینه‌توزان فریفته تمدنهای غربی و شرقی از آن دم می‌زنند و عقل را ستایش و تمجید می‌کنند و آن را بر نصوص شرعی چه قرآن و چه سنت جاری و حاکم می‏کنند. سپس از آن میان هر چه را موافق عقل و مزاجشان یابند قبول نموده و هر آیه و حدیثی را مخالف عقلشان بیابند یا ردش می‌کنند، و یا به نحوی که به عقیدۀ مسلمان مضر باشد، تأویلش می‌کنند. کسانی را هم که مثل آن‌ها عمل نکند عقب‏مانده و منزوی توصیف می‌کنند.

آن‌ها خواستار خروج از برنامه و روش اسلامی هستند، ولکن از آنجا که آشکارا جرأت انجام این کار را ندارند، استتار در پشت این آراء و افکار منسوب به اسلام را بهترین وسیله برای تحقق هدف‌های خود یافته‏اند. لذا تجلیل از آن افکار را بهترین راه برای تحقق هدف‌های دور شان یافته‏اند. بدینسان اهمیت اطلاع و آگاهی از آن جماعت‌ها برای روشن شدن افکار و آراء ویرانگر و مخالف حقیقت اسلام، و نیز جهت درک چگونگی تلاششان برای احیاء و توسعه آن در عصر کنونی ما لازم می‌آید، اصولا هر بلایی که در دوران گذشته وجود دشته است آشکارا امروزه هم وجود دارد، چون هر ملتی را وارثانی است، و چه راست گفته پروردگار عزیز:

﴿ كَذَٰلِكَ قَالَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِم مِّثۡلَ قَوۡلِهِمۡۘ تَشَٰبَهَتۡ قُلُوبُهُمۡۗ[البقرة: ۱۱۸].

«کسانی که پیش از آنان نیز بودند همچنین سخنان ایشان را می‌گفتند، دلهایشان با هم همانند است».

و پیامبر جراست فرموده است:

«لتتبعن سنن من كان قبلكم شبرا بشبر، و ذراعاً بذراع، حتی و لو سلكوا جحر ضبّ، لسكلتموه، قلنا: یا رسول الله؟ الیهود و النصاری قال فمن؟» [۱۶۱]

«به یقین از راه و روش کسانی که قبل از شما بوده‌اند پیروی ‌خواهید کرد، وجب به وجب و متر به متر، حتی اگر داخل سوراخ سوسمار شده باشند، شما هم داخل آن می‌شوید، عرض کردیم: یا رسول خدا جآیا یهود و نصاری را می‌فرمایید؟ فرمود پس چه کسانی را می‌گویم؟»

هدف از پرده‌برداری از آن افکار و نظریات مخرب عصر کنونی که توسط خارج شدگان از جاده راست و مستقیم دین مطرح می‌گردد افشای نقش خطرناکی است که آن‌ها در ایجاد شک و گمان در منابع اسلامی قرآن و سنت، و شایعه پراکنی و تفرقه‌افکنی در صفوف مسلمانان دارند، تا مردم از حقیقت نقش و فکر آن‌ها آگاه باشد و از آن‌ها دوری جوید.

دوم: با مطالعه و آگاهی از آن جماعت‌ها ریشه و بنیان مصیبت‌هایی که نیروی مسلمانان را ضعیف و جمعشان را متفرق و پراکنده کرده است، روشن می‌گردد، همچنانکه ریشه و اساس نیرنگ‌ها و شبه‌های دشمنان سنت در عصر کنونی روشن می‌گردد.

سوم: هر کدام از جماعت‌هایی که در گذشته به وجود آمده‏اند به نوعی پایه و اساسشان بر بعضی منکرات پایه‌ریزی شده است، البته هر کدام هم ادعا می‌کند که بر حق است و سایر جماعت‌ها بر باطل هستند. آنان حق و باطل را بر مردم مشتبه کرده و پوچی و خروج و انحراف خود از روش کتاب و سنت را در عبارات و ظواهری زیبا و پر جذبه به نمایش گذاشته‌اند تا بدعت خود را تبلیغ و انتشار دهند، پس اطلاع و آگهی از آن جماعتها لازم است تا هم خطرشان برای عقیده و وحدت امت اسلامی برای همگان روشن گردد، و هم اشتباه کسانی که گمان می‌برند خوارج از اصحاب هستند - و معتزله هم جزء اصحاب و تابعین بوده‌اند - آشکار شود. آن‌هایی که به باطل معتقدند که معتزله در پیروی از خلفاء راشدین و خوارج سنت را به عنوان بخشی از عقیده نپذیرفته‌اند حتی فراتر از این‌ها گمان می‌کنند که آن‌ها قرآن و شعائر دینی را قبل از استقرار روش اصحاب در ممالک اسلامی نقل و روایت کرده‌اند. [۱۶۲]

چهارم: عدم مطالعه جماعت‌ها و رد و ابطال افکار مخالف حق آنان، در واقع مساوی است با میدان دادن به همه گروه‌های بدعت‌گذار تا خواسته‌هایشان را عملی کنند، و به هر آنچه دوست دارند از بدعت و خرافات دعوت نمایند بدون آنکه کسی با مطالعه و نقد و غیره مانع آن‌ها شود، چنانکه وضعیت کنونی چنین است. چون حتی بسیاری از دانشجویان - جدای از مردم عادی - از افکار پوچ و بی‌اساسی که در جهان امروز به صورت شبانه‌روزی در حال رشد و رواج یافتن هستند، بی‌اطلاعند. و شاید غفلت و کوتاهی مسلمانان از روشنگری در مورد این جماعتهای خارج از دین، خود زمینه طراحی و اجرای نقشه‌های مجرمانه آن‌ها را برایشان فراهم نموده باشد. از دلایل آشکاری هم که در این خصوص وجود دارد وجود برخی افکار و عبارت‌هاست که بسیاری از مسلمانان در بسیاری از جوامع اسلامی می‏زنند بدون اینکه بدانند منبع آن عبارات یا اندیشه‏های خوارج است مانند این عبارات که: هیچ یک از احکام شریعت حجت نیست، مگر اینکه که در قرآن آمده باشد. و اینکه سنت حجت نیست، و با کوچکترین شبهه‏ای خون مسلمانان حلال می‌شود، نیز تکفیر اشخاص وجمعیتهای اسلامی به صرف مشاهده کوچکترین گناه. و یا از اندیشه معتزلی‌هاست مانند عقل‌گرایی‌ در فهم و عمل به نصوص قرآن و سنت و اینکه هر چه موافق عقل باشد قبول است والا رد می‌شود. و یا آن عبارتها از عبارات شیعیان است در تکفیر اصحاب، یا بعضی از آنان و متهم کردنشان به کذب و فرو رفتن در فتنه و آشوب حضرت عثمان و علی و معاویهشو یا مانند بهائیت در مبارک دانستن عدد نوزده، و غیر این‌ها....

البته معلوم است که همه این‌ها ناشی از عدم اطلاع از افکار و اهداف این جماعت‌ها است که در بسیاری از جامعه‏های گذشته و امروز بسیاری از جوانان امت اسلامی را گمراه کرده‌اند. به همین جهت ارزش و اهمیت اطلاع و آگاهی از گروه‌ها و پرده برداشتن از امیال و اهداف و بدعت‌های آنان الزامی بلکه ضروری است، به این امید که چنین افشاگریهایی به مثابه نوری باشد که راه را برای جوانان این امت در وسط این ظلمت و آشفتگی فکری روشن نماید. [۱۶۳]

[۱۶۱] مورد روایت ذکر گردید ص ۳۴. [۱۶۲] کشف شبهات از شیخ غزالی - دکتر احمد حجازی السقا ص ۶۳، ۷۷، ۹۴. [۱۶۳] «فرقه‌‌های معاصر منسوب به اسلام و موضع اسلام در مقابل آن‌ها» از دکتر غالب عواجی ۱/ ۲۲-۲۶، و نک: الموافقات شاطبی فصل (تعریف الفرق الزائغة) ۴/ ۵۳۹ و بعد از آن و فصل (گمراهی این گروه‌ها از ملت اسلامی خارجشان نمی‌کند) ۴/ ۵۵۰ و بعد از آن، و اعتصام باب مأخذ اهل بدعت را استدلال ۱/ ۱۷۸ و بعد از آن، و حکم هذه الفرق ۲/ ۴۶۲ و بعد از آن.