اهداف دشمنان اسلام از تزویر بر ضد سنت مطهر
امت اسلامی بر لزوم تمسک به سنت نبوی جو اجرای آن در گذشته و حال اجماع دارند و با چنگ و دندان آن را گرفتهاند، و تطبیق و اجرای آن را الزامی و پیروی از راهنماییهایش را در تمام جوانب زندگی واجب میدانند؛ چون سنت منبع دوم شریعت اسلامی و ملازم و ضمیمه منبع اول آن یعنی قرآن است و نمیتوان با یکی از آنها از دیگری بینیاز شد، نظام اسلامی بر این دو مصدر - قرآن کریم و سنت نبوی -با هم استوار و تأسیس شده است، و برنامههای خود را از قرآن کریم و سنت پیامبر با هم گرفته است، و از این حقیقت روشنی است که جز اندکی از خوارج و روافض قدیمی و دنبالهروان آنها که خروجشان از اجماع امت اهمیتی ندارد از قبول آن سرباز نزدهاند.
به راستی سنت مطهر همواره در جایگاهی بوده است که همیشه دیدههای دشمنان اسلام را به خود جذب کرده است. بطوری که دشمنان اسلام را وادار نموده که اعتراف نمایند به اینکه سنت برنامهای برای تمام جوانب زندگی و کلیدی برای پیشرفت تمدن اسلامی بوده است، و فراتر از کل این ساختمان آهنی است که دژ اسلام بر آن استوار گردیده است. و عمل به آن پیشرفت و هستی اسلام را تضمین میکند و ترک آن نابودی و فروپاشی دین اسلام و عقب ماندگی مسلمانان را در پی خواهد داشت.
چه بسیار مشرکی را مییابی که کمر به فراگیری سنت در تمام بخشهای زندگی بسته است، و از طرف خود و همفکرانش اعتراف مینماید؛ که بسیار علاقمند به یادگیری تعالیم سنت هستند.
از سلمان [۴۸۱]سنقل شده است؛ که به او گفتند: «به راستی پیامبر جشما همه چیز را حتی آداب دستشویی رفتن را به شما یاد داده است، سلمان گفت: بلی، او ما را از اموری چون روکردن به قبله به هنگام قضای حاجت و اینکه با دست راست خود را تمیز کنیم و یا کمتر از سه سنگ برای استنجا برداریم، و یا با استخوان و فضله حیوانات نظافت کنیم منع کرده است». [۴۸۲]
به سوال پرسنده توجه کنید که: «همانا پیامبرتان همه چیز را به شما یاد داده است» پی میبرید که آنان چگونه محتوای سنت را دنبال میکنند، و اعتراف آنان - با همفکرانشان - که سنت همه بخشهای زندگی را تحت پوشش قرار داده است [۴۸۳].
جایگاه سنت نبوی «حدیث» در تشریع و قانون گذاری اسلامی و تأثیر آن در فقه اسلامی از دوران پیامبر جو صحابه تا زمان امامان اجتهاد، و استقرار مذاهب اجتهادی بر کسی پنهان و پوشیده نیست، چیزی که فقه اسلامی را به گنجینه و سرمایهای بینظیر برای قانونگذاری تبدیل کرده است که در میان سایر تمدنهای گذشته و حال نظیر ندارد. هر کس از قرآن و سنت آگهی داشته باشد پی میبرد که سنت در گسترش دایرۀ با عظمت قانونگذاری اسلامی و جاودانگی آن بیشترین اثر را داشته است.
چنین تشریع و قانونگذاری والایی که دیدگان علمای قانون و فقه را در سراسر جهان خیره کرده است، همان چیزی است که دشمنان اسلام را واداشته است که در گذشته و حال به مقابله با سنت برخیزند، و به تشکیک در حجیت سنت و راستگویی راویان و جمعکنندگان آن بپردازند. راویانی که از بزرگان صحابه و تابعین و پس از آنان از پیشوایان معتمد و بزرگ مسلمانان بودهاند.
دشمنان قدیمی اسلام از زنادقهی ایران و غیر آنان در دوران شکوفایی تمدن اسلامی، بر سر همین هدف تشکیک با دشمنان امروزی اسلام از خاورشناسان و طاعنان غربی به هم رسیدهاند. [۴۸۴]
به اعترافات خود خاورشناسان، به پیشاهنگی بت بزرگشان «گلدزیهر» ما نمیتوانیم بدون قرآن و سنت اسلام را درک و فهم کنیم، قرآن به تنهایی کافی نیست، آنجا که میگوید: ما بدون قرآن توانایی فهم اسلام را نداریم، لکن قرآن هم به تنهایی برای مقابله با این ذهنیت عقلی اسلامی در سیر تاریخی آن کافی نیست» [۴۸۵]. آری این خاورشناس دریافته است که سنت، اسلام را به دینی کامل و فراگیر تبدیل کرده است، و در نتیجه هیچ راهی برای نابود کردن این دین وجود ندارد، جز ایجاد شک و تردید در سنت و اعتبار آن، و ترویج اینکه اکثر بخشهای سنت جعلی و ساختگی است. و این منهجی است که گلدزیهر در پیش گرفته است.
از اینجا هدف ناجوانمردانه دشمنان اسلام از تبلیغات خبیثشان برای بسنده کردن به قرآن منهای حدیث آشکار میشود. پس در اینجا هدفشان نابود کردن نصف دین است، و اگر میخواهید بگویید براندازی تمام دین؛ چون رها کردن احادیث و سنت این را در بردارد - و شکی نیست - که به این ترتیب قسمت زیادی از قرآن برای امت نامفهوم شده، و مقصود از آن فهمیده نخواهد شد، و اگر احادیث رها شده و قرآن نامفهوم گردد میتوان گفت: اسلام کارش تمام است [۴۸۶]. و این چیزی است که دشمنان اسلام آن را بخوبی درک کرده و هدف خود قرار دادهاند. در همین مورد مبشر آمریکایی «جب» میگوید: اسلام بیشتر از آنچه بر قرآن استوار باشد بر احادیث استوار است، و اگر این احادیث دروغین را از اسلام حذف کنیم، چیزی از اسلام باقی نمیماند، و به صبیره [۴۸۷]تامسون شباهت پیدا میکند، و این تامسون مردی آمریکایست، به لبنان آمده و صیبرهای را پیش او گذاشتند و او شروع کرد دانهها را از بر داشتن و آنگاه که تمام دانهها را برداشت از آن غذا چیزی برایشش باقی نمانده بود. [۴۸۸]
پرفسور مسلمان مجارستانی: محمد اسد «لیوبولدفایس» در ترسیم جایگاه سنت در اسلام میگوید: «به راستی که سنت در طول بیشتر از سیزده قرن کلید فهم نهضت اسلامی بوده است، پس چرا کلید فهم امت کنونی نباشد؟ چون در واقع عمل به سنت رسول خدا جتلاش برای حفظ اسلام و پیشرفت اسلام است، و ترک سنت انحلال و فروپاشی اسلام است، چون سنت پیکر پولادینی است که ساختمان اسلام بر آن استوار است، و هر گاه که پیکر و اسکلت یک ساختمان را بردارند، فروریختن آن دیگر سوال برانگیز نخواهد بود...و این تعبیری که این روزها مرتب میشنویم «که باید به قرآن کریم باز گردیم، ولی نباید خود را دربند و برده سنت قرار دهیم.» به روشنی از جهل به اسلام خبر میدهد. کسانی که این را میگویند در واقع مثل آن است که فردی را نشان دهند که میخواهد وارد ساختمانی شود ولی نمیخواهد از تنها کلیدی که میتواند در آن را باز کند استفاده کند. [۴۸۹]
استاد محمد اسد پرده از راز این مبارزه با سنت بر میدارد و میگوید: هدف دشمنان برداشتن و حذف سنت است، تا مسلمانان چهره حقیقی و کاربردی زندگی پیامبر خدا جو مسلمانهای صدر اسلام را از دست بدهند و در نتیجه اسلام مهمترین عناصر ایستادگی خود را از دست بدهد. [۴۹۰]
او همچنین میگوید: به خاطر اینکه این خردهگیران و جاعلان حدیث کم کاری خود و کم کاری و کوتاهی جامعه خویش را بتوانند توجیه نمایند، آنها سعی دارند که لزومیت پیروی از سنت مطهر را بر دارند؛ چون اگر این کار را انجام دهند، آنگاه میتوانند هر طور که بخواهند تعالیم قرآن کریم را بنا به اندیشههای سطحی خود تأویل نمایند، یعنی هر کس بنا به میل و رغبت و روش و فکر خود قرآن را تأویل کند، و لکن آن جایگاه ویژه و ممتازی که اسلام دارد، به عنوان یک نظام اخلاقی و رفتاری، و یک نظام فردی و اجتماعی، با این برنامهها و روشهای آنان به هم میخورد و به ویرانی به پایان میرسد. و آن کسانی که فریب خورده و علاقمند فرهنگ غربی شدهاند چارهای برای رهایی از این مشکل ندارند جز به رها کردن سنت. و اینکه پیروی از سنت واجب نیست، چون سنت بر احادیثی استوار است که قابل اعتماد نیستند، و به این روش تحریف تعالیم قرآن کریم درست است تا موافقت او با روح فرهنگ غربی آسانتر نمایان شود. چون دور کردن سنت دور کردن حقیقت اسلام است. [۴۹۱]
پس طعنه زدن به سنت نبوی نابود کردن عبادت و نظم و اخلاق اسلامی است، و این یکی از هدفهای اساسی دشمنان اسلام میباشد، و آنان با سنت مطهر میجنگند، و در حجیت و اصالت آن شک و تردید درست میکنند. پس اسلام یگانه دشمن حقیقی آنان، و مسلمان تنها دشمن سرسخت آنهاست. [۴۹۲]و این را به صراحت اعلام کردهاند، «لورانس براون» میگوید: «فرماندهان ما را از مردمانی میترساندند اما پس از امتحان هیچ توجیهی برای این ترس وجود نداشت، چون ما را از خطر یهودی، و از خطر ژاپنیهای زرد، و یا خطر بلشویکیها میترساندند، اما روشن شد که یهودیان دوستان ما هستند، و بلشویکهای کمونیست هم پیمانان ما هستند، و اما ژاپنیها، در اینجا دولتهای بزرگ دمکراتی با آنان در ستیزند، سپس دریافتیم که دشمن واقعی در اسلام وجود دارد، و در توانای توسعه طلبی و تابعسازی، و شکوفای سرسامآور اوست». [۴۹۳]
از بیانات دشمنان اسلام از خاورشناسان و استعمارگران پیداست، که آنها به خاطر دلیلهای متعددی با اسلام در ستیزند که از جمله آنهاست:
۱- اسلام مانع استواری در مقابل ترویج مسیحیت آنان است، و در این مورد مستر «بلس» میگوید: در واقع دین اسلام مانع اساسی و استواری در راه پیشرفت تبشیر مسیحی در آفریقا میباشد، و تنها دشمن سرسخت ما مسلمانان هستند؛ چون انتشار انجیل هیچ مخالف دیگری ندارد نه از جهل ساکنان و نه از بتپرستی آنان، و نه از رقابت و مبارزه ملتهای مسیحی و غیر مسیحی. [۴۹۴]
۲- اسلام دیوار بسیار سختی است که طمع استعماری آنان به ملت اسلامی را قطع میکند، و از این رو گفتهاند: پیشرفت و ترقی اسلام خطر بزرگی است که رشد مستعمرات ما را تهدید میکند [۴۹۵].
لورانس میگوید: «اسلام یگانه دیوار در مقابل استعمار اروپایی است» [۴۹۶]. و «گلادستون» نخستوزیر سابق بریتانیا میگوید: تا زمانی که این قرآن در دست مسلمانان باشد، اروپا نخواهد توانست که بر شرق چیره شود، و یا اینکه خود در امان باشد. [۴۹۷]
۳- در حقیقت اسلام با تمدن بزرگ خود تمدن سست آنها را تهدید میکند، و در این مورد «ایو جین روستو» رئیس بخش برنامهریزی وزارت خارجه آمریکا، و معاون وزیر خارجه آمریکا، و مشاور رئیس جمهور جونسون در فعالیتهای خاورمیانه تا سال ۱۹۶۷ چنین میگوید: باید خوب درک کنیم که اختلافات موجود میان ما و ملتهای عرب اختلاف میان دولت و ملت نیست، بلکه اختلاف میان تمدن اسلامی و تمدن مسیحی است، و ستیز و مقابله سخت از قرون وسطی شروع شده است، و تا این لحظه به صورتهای متفاوتی ادامه دارد، و مدت یک قرن و نیم است که اسلام در برابر سلطه غرب سر فرود آورده است، و فرهنگ و میراث اسلامی برای میراث مسیحی سر فرود آورده است، او چنین ادامه میدهد: «شرائط و اوضاع تاریخی تأیید میکند که آمریکا جز مکمل فلسفه، نظام و عقیده جهان غرب است، و این، آن را در مقابل جهان شرقی اسلامی قرار میدهد، با فلسفه و عقیدهاش که در قالب دین اسلام متجلی شده است، و آمریکا هیچ چارهای ندارد جز اینکه در جبهه دشمنان اسلام و در کنار جهان غرب و دولت صهیونیستی قرار بگیرد؛ و اگر عکس این را انجام دهد، در واقع با زبان، و فلسفه، و فرهنگ و تأسیسات خود مخالفت کرده است». روستو مشخص میکند که هدف استعمار در جنگ با اسلام و امت اسلامی نابود کردن تمدن اسلامیست، و این که برپایی اسرائیل هم جزئی از این نقشه و برنامه است، و این چیزی نیست جز ادامه جنگهای صلیبی گذشته. [۴۹۸]
مسئول دیگری در وزارت خارجه فرانسه در سال ۱۹۵۲ م میگوید: «آن چنان که من میدانم کمونیست خطری برای اروپا ندارد، خطر حقیقی که ما را شدیداً و پیوسته و سخت تهدید میکند، خطر اسلام است، چون مسلمانان، جهان مستقلی دارند که جدا از جهان غربی ماست، و آنان دارای میراث و فرهنگ معنوی ویژه خود هستند، و از تمدن تاریخی ریشهداری بهره میبرند، پس آنها شایستگی درست کردن پایههای جهان جدیدی را دارند، بدون آنکه احتیاج به حل کردن شخصیت تمدنی خود در تمدن غرب داشته باشند.
اگر اسباب تولید صنعتی بطور انبوه برای آنان مهیا شود، در جهان میگردند و میراث تمدنی خود را در هر جای زمین پراکنده میکنند و پایههای تمدن غربی را از زمین در میآورند و رسالت آن را به موزههای تاریخ میاندازند. چون در حقیقت جهان غول زنجیر شدهای است که تا حال خود را بر ما آشکار نکرده است او سرگردان و مضطرب است، و از عقب ماندن و سقوط خود بسیار بیزار است. پس ما باید به جهان اسلام هر چه بخواهد بدهیم، و در آن رغبت به سمت عدم تولید صنعتی و فنی ایجاد کنیم تا نتواند روی پای خود بایستد. اگر ما از تحقق این هدف درمانده شویم و نتوانیم مسلمانان را در عقب ماندگی نگاه داریم، و این غول عظیم الجثه از زنجیرهای جهل و احساس ناتوانی رهایی یافت، آنگاه شکست بزرگی خورده و در مقابل خطر بزرگی قرار گرفتهایم، خطر جهان عرب و نیروهای بسیار توانمندی که پشت سردارد. خطری است که غرب را به نقطه پایانش میرساند، و در نتیجه وظیفهی تمدن غرب به عنوان فرمانده و رهبر جهان [۴۹۹]به پایان میرسد. پس دشمنان اسلام به خاطر تحقق اهدافشان در مبارزه علیه اسلام هر راهی را در پیش میگیرند از جمله:
۱- بدبین کردن مسلمانان نسبت به دینشان، و ادعای دروغین اینکه اسلام ترکیبی به هم بافتهای از یهودیت، مسیحیت، و بتپرستی عربی است.
۲- بدبین کردن آنها نسبت به کتاب پروردگار متعال، چنانکه مبشر تاکلی میگوید: «باید قرآن را که کشندهترین اسلحهی اسلام است، بر علیه خود مسلمانان بکار گیریم، تا کار آن را یکسره کنیم، باید برایشان توضیح دهیم که آنچه در قرآن است چیز جدیدی نیست، و آنچه در آن جدید است صحیح نیست [۵۰۰]». و مبشر «ولیم جیفورد بالکران» میگوید: «زمانی که قرآن و شهر مکه از کشورهای عربی پنهان شود، آنگاه میتوانیم ملت عرب را ببینیم که در راه تمدن غربی گام بر میدارد و از محمد و کتابش دور میشود. [۵۰۱]
۳- نابود کردن اخلاق مسلمانان؛ چون اگر به آن بازگشت نمایند در جهان شرق و غرب سروری میکنند، چنانکه «مرمادیوک باکتول» میگوید: مسلمانها اکنون این توانایی را دارند که تمدن خود را در جهان بگسترانند به همان سرعتی که در گذشته گستراندند، به آن شرط که به اخلاق آن دوران برگردند؛ چون این جهان پوسیده و سست توانایی مقابله با روح تمدن آنها را ندارد. [۵۰۲]
۴- تجزیه و تقسیم مسلمانان در تمام نقاط زمین، و ریشهکنی و به هم زدن وحدت آنان با بزرگ کردن دائره اختلافات میان آنان و زنده کردن عقاید و نظرات فرقههای ویرانگر، و تایید کردن شخصیتهای منافق و ملیگرا در میانشان، تا اینکه فاصه و جدایی در میان این ملت و وحدتشان ایجاد شود، وحدتی که بزرگترین نعمت برای این جهان غرق در اقیانوس تاریکی است مبشر«لورانس براون» میگوید: «زمانی که ملتهای مسلمان در امپراطوری بزرگ عرب متحد شوند، امکان دارد که به خطری علیه جهان تبدیل شوند، و یا اینکه به نعمتی برای این جهان تبدیل گردند. اما تا زمانی که این گونه پراکنده و متفرق باشد؛ هیچگونه وزن و تأثیری ندارند. سپس گفتارش را چنین به پایان میرساند: «لازم است که عربها و مسلمانها همینگونه پراکنده و متفرق باشند، تا بدون نیرو و تأثیر باشند». [۵۰۳]
سنت مطهر نبوی از پایههای نیرومندی است که وحدت و یکپارچگی مسلمانها بر آن استوتر است، در این مورد استاد «جمال البناء» در حالی که از تأثیر روحی ایمان این امت به سنت صحبت میکند میگوید: «این روحیه نظام مند به درجهای از قدرت رسیده است که همۀ تفاوتهای نژادی و زبانی پیروان خود را از میان برداشته است. مثلا شخصیت مسلمان عربی همان شخصیت مسلمان هندی یا مسلمان سودانی است. و یا حتی آن فرد اروپایی که مسلمان شده است،... و در حقیقت سنت اتحاد و فراکسیونی اسلامی به وجود آورد که از هر اتحاد و فراکسیون دیگری نیرومندتر بود...». [۵۰۴]
۵- زشت جلوه دادن تاریخ امت اسلامی در گذشته و حال، با هر وسیله باشد از وسایل دروغ و بهتان، و دسیسه و توطئه و غیره، به امید اینکه این نسل از نوادگان اسلامی اسیر فرهنگ بیدینی آنها گردند.
۶- فریب دادن مسلمانها به اینکه اسلام در هیچ قسمتی از پیشرفت تمدن نقشی نداشته است و نسبت دادن تمام اشکال عقب ماندگی به پایبندی به اسلام و مظاهر دعوت به سوی کتاب پروردگار متعال و سنتپیامبرش ج.
چنانکه در روزنامه «تایمز» به تاریخ ۱۴/ ۳/ ۱۹۷۰ م در مقالهای در مورد تبعید پادشاه عمان آمده است: «در واقع اوضاع سیاسی و اجتماعی عمان در نهایت عقب ماندگی است؛ چون اوضاع به همان گونهی زمان پیامبری محمد جبوده است. [۵۰۵]
در آخر باید گفت:
با وجود آنکه جنگ بین اسلام و دشمنانش از پانزده قرن پیش تا امروز تمام نشده است و تا روز قیامت هم تمام نمیشود، ما تردیدی نداریم که پیروزی همیشه همراه حق بوده است و همیشه خواهد بود چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿ بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَيَدۡمَغُهُۥ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٞۚ﴾[الأنبیاء: ۱۸].
«همیشه حق را بر باطل غالب و پیروز میگردانیم و میکوبیم تا باطل محو و نابود شود».
[۴۸۱] سلمان: سلمان فارسی، صحابه گرامی به شرح حالش در: الاصابة ۲/ ۶۲ شماره ۳۳۶۹، و الاستعیاب ۲/ ۶۳۴ شماره ۱۰۱۴، و أسد الغابة ۲/ ۵۱۰ شماره ۲۱۵۰، و تاریخ الصحابة ص ۱۱۶ شماره ۵۳۳، و مشاهیر علماء الامصار ص ۵۶ شماره ۲۷۴ موجود میباشد. [۴۸۲] حدیث مسلم - (با شرح نووی) کتاب طهارة، باب الاستطابة ۲/ ۱۵۴ شماره ۲۶۲ وجود دارد. [۴۸۳] السنة النبویة مکانتها. عوامل بقائهاو تدوینها از استاد بزرگوار عبدالمهدی عبدالقادر ص ۶۶، ۶۷. [۴۸۴] السنة و مکانتا فی التشریع دکتر سباعی ص ۲. [۴۸۵] العقیده و الشریعة فی الاسلام از مؤلف ص ۴۱، و قارن بالسنة المفتری علیها از مستشار بهنساوی ۳۲۷. [۴۸۶] دفاع عن السنة از دکتر محمد ابو شهیة ص ۱۵، ۱۶. [۴۸۷] صبیرة: نوعی غذای لبنانی که قسمت عمده آن را دانهها و حبوبات تشکیل میدهد. [۴۸۸] التبشیر و الاستعمار دکتر مصطفی خالد، و عمر فروخ ص ۹۸. [۴۸۹] الاسلام علی مفترق الطرق ترجمه دکتر عمر فروخ ص ۸۷، ۹۱. [۴۹۰] الاسلام علی مفترق الطرق ص ۸۸، ۹۵، و نک: به همین کتاب ص ۱۰۸ (السنة النبویة تجعل المجتمع مستقراً متماسکاً) موجود میباشد. [۴۹۱] همان ص ۹۷، ۹۸، ۱۱۰ با تغییرات کم. [۴۹۲] نک: الاسلام علی مفترق الطرق ص ۶۴ ادامه دشمنی غرب با اسلام و مسلمانان موجود میباشد. [۴۹۳] نک: التبشیر و الاستعمار از دکتر مصطفی خالد و عمر فروخ ص ۱۴۸ وجود دارد. [۴۹۴] الغارة علی العالم الاسلامی شاتلیه ص ۱۵. [۴۹۵] مصدر سابق ص ۵۰. [۴۹۶] التبشیر و الاستعمار ص ۱۸۴. [۴۹۷] الاسلامی علی مفترق الطرق ص ۴۱. [۴۹۸] نک: قادة الغرب یقولون از استاد عبدالودود یوسف ص ۲۳، ۲۴. [۴۹۹] جذور البلاء ص ۲۰۲، و نک: قادة الغرب یقولون ص ۵۱، وجود دارد. [۵۰۰] التبشر و الاستعمار ص ۴۰. [۵۰۱] الغارة علی العالم الاسلامی ص ۳۵. [۵۰۲] نک: قاده الغرب یقولون ص ۴۸. [۵۰۳] جذور البلاء ص ۲۰۲، و نک: قادة الغرب یقولون ص ۵۱ وجود دارد. [۵۰۴] السنة و دورها فی فقه الجدید ص ۲۰، که در آن گفتههای قاسم احمد و احمد حجازی آمده است، که گفته بودند که عامل اساسی در تفرقه مسلمانان و اختلاف آنان دستگیری و پایبندی شدید آنان به حدیث است. نک: إعادة تقسیم الحدیث ص ۶۰، و دفع الشبهات شیخ غزالی از دکتر احمد حجازی السقا ص ۳۹ موجود است. [۵۰۵] موقف الاسلام من المجتمع الجاهلی از دکتر جعفر السقا ص ۴۸.