مبحث چهارم: موضع ما درقبال جنبش خاورشناسی و خاورشناسان (استشراق و مستشرقین)
قبلاً دانستیم که خاورشناسی زاده تعصبات و کینه نصاری بر علیه اسلام و ملت مسلمان ماست، و حتی از تغییر و تکامل به علمانیت هم، از این تعصبورزی رها نشده است، و در مرحلۀ اوّل ارتباط بسیار محکمی با تبشیر لاهوتی بسته است سپس در مرحله بعدی با استعمار و از هیچ کدام جدا نشده است. و این سه نیرو - خاورشناسی، تبشیر، استعمار - برای مبارزه با اسلام و مسلمانان و برآوردکردن مصلحت و نیازهای یک گروه را تشکیل دادهاند، و دانستیم که روش و برنامه خاورشناسان از روش علمی واقعگرا و بیطرفانه در تحقیقات و مطالعات از اسلام و مسلمانان بسیار دور است. و هنگامی که جنبش خاورشناسی تأثیر بسیاری در زشت کردن و هتک چهره اسلام و مسلمانان در جهان عرب داشته است، و تأثیر چندان بدتری در نسلهای نوادگان خودمان که در دام آنان گرفتار شدهاند، گذاشته است؛ عقیده آنها را فاسد کردهاند و آنها هم برای فاسد و تباه کردن عقاید مسلمانان کار میکنند.
بنابراین لازم است که مسلمانان در مقابل این جنبش خاورشناسی، و حامیانشان، آنهایی که فریب آنان را خوردهاند و به آنچه دشمنان اسلام گفتهاند تعصب ورزیده و آنان را در چرند وپرندشان بر ضد اسلام تصدیق کردهاند، و در نوشتههای خود بر تألیفات آنها از اسلام و تفسیر، و یا حدیث، و سیره، و تاریخ و... غیره اعتماد کردهاند. کتابهای این حامیان و هواداران در میان جوانان مسلمان متقاضی بیشتری دارد هر چند پر از دسیسه هستند و سم را در عسل ریختهاند.
به آنها و به کسانی که کتابهای آنان را میخوانند، میگوییم: همچنانکه استاد محمد سرور بن نایف گفته است: «برای مسلمانان به هیچ وجه درست نیست که برای فهم دینشان به کتابهای خاورشناسان اعتماد کنند هر چند که آنها بسیار مدح و تمجید شده باشند و به خاطر بیطرفی از آنان تقدیر به عمل آمده باشد. [۴۰۷]
بله همین طور است، بعضی از آنان منصف و میانهروند و تجاوزکار و متعصب نیستند، امّا آنها بسیار کم و استثنایی هستند. هر چند بیشتر کتابهای میانهرو آنها از تاریخ علوم تجربی مسلمانان گرفته شده است، و جز خیرهسران هیچکس جایگاه مسلمانان را در این زمینهها انکار نمیکند، و آنان در این میدان جز اثبات حقانیت مسلمانان چیز جدیدی نیاوردهاند، و کتاب (شمس العرب تسطع علی الغرب از خاورشناس زغرید هوتکه) از این نمونه هاست.
اما در علوم شرعی، کسی را منصف در آن نمییابیم، به خاطر ارزش، و اهمیتی که در زندگی انسان دارد، و چون در حقیقت علوم شریعت با رسالت اسلام مرتبط است، رسالت دعوت جهانیان به یکتاپرستی، و به پا داشتن برنامه خداوند متعال در زمین، و اینها بدون شک دژهای شرک و بتپرستی را در هر جا باشند تهدید و نابود میکنند. پس جای تعجب نیست که لشکریان و سربازان شیطان برای مقابله با این دعوت، و دسترسی به آن پراکنده شوند و به هر وسیله احمقانه و تردیدآور متوسل شوند. [۴۰۸]
تألیفات خاورشناسانی که به خاطر آنها ستایش و تمجید شدهاند:
امّا تألیفات مستقل و متکی به فرد عبارت از بررسی و تحقیقاتی هستند، که متعلق به تمدن اسلامی، و یا فقه اسلامی، و تاریخ ادبیات عرب، و تاریخ حدیث شریف و غیره... میباشند. و اینها تألیفاتی پر از توطئه و دسیسه و نیرنگند، و به کلّی از روش بحث و تحقیق علمی قابل اعتماد، منحرف شدهاند.
امّا تألیفاتی که بر اساس تألیفات دیگران مانند فهرست کشف آیات قرآن کریم، و فهرست کتابهای حدیث نوشتهشدهاند؛ تلاشهای ارزندهای است؛ اما ابتکاری نیست؛ چون امامان گذشته ما از آنان سبقت گرفتهاند [۴۰۹]و این به معنی کاستن از ارزش کار آنها نیست، چون حقیقتاً کارشان ارزنده است، هر چند بیشتر از آنچه استحقاق دارند، تمجید شدهاند، چون اگر جماعت مسلمانان هم در همان شرایط آن کار بزرگ را انجام میدادند مانند آن یا بهتر از آن را ارائه میدادند، و کارهای فردی که بعضی از علماء بزرگ قدیم و جدید انجام دادهاند بهترین گواه بر این است. [۴۱۰]
امّا کارهایشان در تصحیح کتابهای قدیم؛ هم بیشتر از آنچه استحقاق داشتهاند تمجید شدهاست چون آنها از زمانی که شروع به سرقت نسخ خطی اسلامی در مشرق زمین در ابتداء سال ۱۳۱۱ م کردند، بر همه کتابهای خطّی موجود در مساجد و تکایا دست یافتند، حتی یکی از راهبان (زانسی) شش هزار کتاب خطی از شرق به میلان برده است، و پیوسته هیئتهای استعماری و واتیکان به کشورهای اسلامی برای جمعآوری کتابهای خطی آمدهاند، و هدفشان از اینکار «دستیابی و حبس میراث اسلامی در کتابخانههای غربی و دستآویز قراردادن آن به سلاحی بر ضد مسلمانان» بوده است. آنان کتابهایی را که در همه شکلهای فکری و مذهبی و سیاسی فتنه و ستیز درست میکند، توزیع میکنند؛ مانند کتاب فرقهها، و عیاشی و بیعاری، و عشقی، و تصوف، فلسفی، ولی کتابهای علمی را پنهان میکنند، نظرات و آراء موجود در آنها را میگیرند، و به خود یا علمایشان نسبت میدهند، و صاحبان اصلی را از آن محروم مینمایند. [۴۱۱]
بیشترین کتابهایی که خاورشناسان آن را تصحیح کردهاند و آن را دوباره به چاپ رساندهاند هدفش پخش آراء و نظرات معین و جریانات گمراهکنندهای است، که اطمینان به عقیده و گذشته، و تمدن، و رهبری را از ما میگیرند، پس به همین دلیل امکان ندارد که گفته شود این کتابها برای خدمت به ادبیات عربی، و یا فرهنگ عربی چاپ شده، و یا تحقیق و بررسی شدهاند. از این کتابها، هزار و یک شب، و ترانهها، و داستان حلاج، و رسالههای اخوان الصفا... الخ را میتوان نام برد. [۴۱۲]
دکتر عبدالعظیم الدیب میگوید: «توجه آنان به میراث قدیم بوده و خواهد بود و ادامه دارد و از این باب است سخن «دشمنت را بشناس» چون این کتابها میراث نقشهها، تصویرهای عقلی، پیوندهای، بینش و گرایشات، و توجهات، و دوستیها، و کینهها، دوستیهای ما هستند. این میراث کلیدهایی هستند که بوسیله آنها دانستهاند چگونه برای نابودی ما از لحاظ فرهنگی، اجتماعی، و فکری، و علمی، نقشه بکشند، و ما را از جهت نظامی و سیاسی خرد بکنند». [۴۱۳]
این به معنی بیارزش کردن همهی تلاش آنها در زمینه تصحیح کتب قدیم ما نیست، و انصاف و حق این است که کارهی آنان را ناچیز نشماریم، و بدین معنا هم نیست که ما شبانهروز از آنها تمجید و تقدیر نماییم چنانکه غرب زادههای هموطنمان چنین میکنند چون گمان میبرند که کارشان ابتکاری است و در این راستا کسی از آنان سبقت نگرفته است، ولی باید از ذهن ما پنهان نماند که آنان فهرست کشف الآیات قرآن کریم، و فهرست کتابهای حدیث، و یا تصحیح میراث را انجام ندادهاند؛ جز به خاطر خاموش کردن نور اسلام [۴۱۴]ولی خداوند نمیگذارد که نور اسلام خاموش شود گرچه مشرکان دوست نداشته باشد و پروردگار متعال راست فرمودهاند که:
﴿ إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيۡهِمۡ حَسۡرَةٗ ثُمَّ يُغۡلَبُونَۗ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ يُحۡشَرُونَ ٣٦﴾[الأنفال: ۳۶].
«کافران اموال خود را خرج میکنند تا از راه خدا و ایمان به الله بازدارند. آنان اموالشان را خرج خواهند کرد، امّا بعداً مایۀ حسرت و ندامت ایشان خواهد گشت و شکست هم خواهند خورد. بیگمان کافران همگی به سوی دوزخ رانده میگردند و در آن گردآورده میشوند».
و این دلیل برای ما کافی است که برای فهم دین خود بر کتابهای خاورشناسان اعتماد نکنیم؛ اینکه آنان دارای عدالت نیستند و از پایههای اساسی عدالت اسلام است. و پروردگار متعال فرموده است:
﴿ وَلَا تُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِينَكُمۡ﴾[آل عمران: ۷۳].
«و باور نکنید مگر به کسی که پیروی از آیین شما کرده باشد».
و یا فرموده است:
﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن جَآءَكُمۡ فَاسِقُۢ بِنَبَإٖ فَتَبَيَّنُوٓاْ﴾[الحجرات: ۶].
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید! اگر شخصی فاسقی خبری را به شما رسانید دربارۀ آن تحقیق کنید. و آنگاه که خبر ملسمان فاسق مردود است هرچند که اعتقادش صحیح است، پس خبر کافر خاورشناس برای مردود دانستن شایستهتر است».
و همچنین این دلیل برای ما کافی است تا در فهم و درک دین و تاریخ خودمان بر کتابهای خاورشناسان اعتماد نکنیم، اینکه میانه روانشان هر چند به ظاهر نسبت به اسلام و مسلمانان در علوم شریعت با انصاف هستند؛ ولی این سم در پیه ریختن است] دس السّم فی الدسم -.
آنان در مورد اسلام و پیامبر اسلام(ج) مینویسند تا خواننده را بفریبند و اطمینان او را جلب نمایند و سپس بلافاصله شروع به آوردن شبهههای پنهانی پی در پی در قالب این ستایشهای دروغین میکنند، همه اینها بدون توجه به روشهای علمی و منصفانه صورت گرفته است و از روی هوا و تقلید از گذشتگان کینه توزشان بوده است، و اینهم روش جدیدی است که خاورشناسان پس از ناکامی و ضعف در حمله تأثیرگذار به اسلام و منابع اسلامی، آن را در پیش گرفتند. [۴۱۵]
پس بر هر فرد مسلمانی لازم و ضروری است که از دنبالهروی از گفتههای شیرین، و نظرات فریبنده، و موضعهای مکارانهی آنها دوری کند چون امکان دارد عقل مسلمانان ساده لوح را اغفال کنند و بر آنان تأثیر بگذارند که میبینند خاورشناسان از اسلام راضی و اسلام را میستایند؛ و یا پیامبراسلام(ج) را میستایند و صفات و ویژگیهای او را تمجید میکنند، و شخصیت پیامبر(ج) را در صف اول اصلاحگران و نابغههای جهانی قرار دادهاند؛ و حتی بعضی تظاهر به مسلمانی کردهاند و هنگام زیارت و بازدید از کشورهای اسلامی لباس علماء اسلامی را پوشیدهاند چنانکه بت بزرگشان «گلدزیهر» یهودی مجارستانی، و یا سنونک هرجونیه شرقشناس هلندی چنین کردهاند، و بعضی دیگر سخنرانیهایی در اجتماعات کردهاند تا خود را در بین جمع ما جا دهند، و بررسیها اثبات کرده است که یک چهارم از انجمنهای علمی در قاهره، و دمشق، و بغداد، و بیروت از این خاورشناسان هستند، و بحران فکری که (مرچلیوت) [۴۱۶]به وجود آورد در به کارگیری شعر جاهلی، و عقیدههای فاسدی که (لری ماسینون) پیرامون قرآن و لهجههای عربی قاهره منتشر کرد، و یا آنچه که «گلدزیهر» نوشت و یا غیر آنان در مورد سنّت مطّهر انجام داده پیوسته آثارش نمایان است.
و مسلمانان نباید از ستایش خاورشناسان از اسلام یا پیغمبر(ج) خوشحال شوند، و این را از دستاوردهای علمی و تاریخی حساب کنند، چون گامی از گامهای غربی کردن عقیده و فکر است، و روشی از روشهای حیلهگری و فریبکاری است. [۴۱۷]
دکتر محمدحسین میگوید: «به همین علت بر مسلمانان واجب و لازم است که به خوبی و روشنی دریابند که موضوعات اسلامی که خاورشناسان مینویسند در واقع برنامههای هدفداری علیه اسلام و مسلمانان هستند، پس ستایش و تعریف در کتابهای خاورشناسان به منظور ایجاد جوّ اطیمنان و تظاهر به بیطرفی و راستگویی فکر غربی از یکطرف است، و مقابله با این رفتار مؤدبانه و احترامآمیز از جانب خاورشناسان از راه برخورد مؤدبانه از جانب مسلمانان به ارزشهای غربی از طرف دیگر راه گشاست. همچنین به منظور ایجاد تفاهم بین شرق و غرب و دعوت از محققان اسلامی در کنفرانسهایشان، و در غیر اینها در کتابها و پژوهشهای اسلامی، به این هدف که دو فرهنگ را به هم نزدیک کنند باید اقدام نمود. طبعاً فکر و اندیشه فلسفی یونانی غربی را در فکر اسلامی عربی درآمیختند، و نتیجه طبیعی این آمیزش این شد که اندیشه و فکری کاملاً دور از اسلام و تمدن اسلامی جلوه گر شد.
چنانکه برای پیروان فرقههایی چون معتزله و متکلمین و غیره هم، چنین حالتی پدید آمد. آنها هم چون از فکرهای فلسفی یونانی و فارسی و هندی متأثر شده بودند نظراتی پیدا کردند که بدترین اثرات و شبههها را پیرامون سنت برجا گذاشت. [۴۱۸]
چون بسیاری از خاورشناسان میانهرو هم کتابهایشان در رابطه با اسلام و مسلمانان از روی انصاف نبوده است، بلکه فقط یک مرحلهی جدیدی از مرحلههای غربیکردن عقیده و فکر مردم مسلمان است، به روش مکارانه و تباهکارانه که شیفتگان غرب فریفته آن میشوند.
استاد محمد سرور بن نایف میگوید: «اصلاً قبول ندارم که هر خاورشناسی در آنچه در مورد اسلام و مسلمانان مینویسد منصف و بیطرف باشد». [۴۱۹]
استاد محمد أسد با گفته خود این را تأیید مینماید: «صورتهای زشت و مشکوکی از اسلام و مسلمانان در تمام آنچه که خاورشناسان اروپایی نوشتهاند نمایان است». [۴۲۰]
بر این فرض اگر «بروکلمان [۴۲۱]» را برای مثال در نظر بگیریم در کتابهایش (تاریخ الادب العربی» و (تاریخ الشعوب الإسلامیة) که از مرجعهای اساسی به حساب میآیند؛ چون آن دو در نظر آنها از مرجعهای مهمّی هستند که خدمات ارزندهای انجام داده و پیوسته برای محققان در همهی زمینههای علوم عربی و اسلامی انجام میدهند [۴۲۲]. اگر با دقّت این دو کتاب را بخوانیم، آن دو کتابی که در نظر خاورشناسان از مرجعهای مهم آشنایی با آیین اسلامی و تاریخیمان هستند و نویسنده آنها از میانهروان است، میبینیم که صاحب آن دو کتاب یک صلیبی متنفر از اسلام و مسلمانان است، و همهی مرزها را در کنارهگیری از حق و روگردانی از صواب گذرانده است، و از عینیتگرایی و آزاداندیشی بسیار دور شده است، و در این راه هر وسیلهای را برای سمپاشی و گمراه سازی دستآویز قرار داده است، و این هم با بازگویی گفتههای خاورشناسانی است که از او پیشی گرفتهاند، ولی با روش بسیار فریبکارانه و سم را در پیه یا شیرینی چکاندن، در مطالبی است درباره قرآن کریم، و یا سنّت مطّهر و پیامبر گرامی جو اصحاب بزرگوارشنوشته است.
کارل بروکلمان در حالی که از نبوّت محمد (ج) سخن میگوید، دروغها و ترهّات گذشتگان خود را از یهود و نصاری تکرار میکند، سپس میگوید: «روایتها نشان میدهند که [پیامبر] در سفرهایش با بعضی از یهودیان و نصاری تماس داشته است، امّا در خود مکّه شاید با گروهی از نصرانیها که با تورات و انجیل آشنایی کمی داشتهاند، تماس داشته است [۴۲۳]. او در مورد وحی همان دروغ گذشتگانش را تکرار میکند که الهام درونی است و میگوید: «او یقین پیدا کرده بود -یعنی پیامبر(ج)- که عقیده هموطنان بتپرستش فاسد و تهی است، پس این سؤال در اعماق درون او غوغا میکرد: تا کی خداوند اجازه میدهد که آنها در گمراهی بمانند، در حالی که خداوند متعال، در آخر کار برای ملتهای دیگر بواسطه پیامبرانش راه را روشن کرده است؟ و به این صورت در درون ایشان این اندیشه به ثمر رسید که او دعوت شده است برای ادای این رسالت، رسالت نبوّت و پیغمبری است. [۴۲۴]
خاورشناس (موریس بوکای) را در کتابش «دراسة الکتب المقدسة فی ضوء المعارف الحدیثة» فراموش نمیکنیم که در ضمن گواهی دادنش به راست بودن قرآن میگوید: «به راستی که هیچ آیهای در قرآن نیست که بتوان گفت از نظر پیشرفت علم جدید قابل نقد است [۴۲۵]» هر چند که سخنش در مورد قرآن خالی از اشکال نیست، ولی میبینیم که در نگرشش به سنت مطهر گفتههای خاورشناسان قبل از خود را تکرار مینماید و در صحت نقل و حجیت آن شک دارد، مانند گفته او: «به راستی که اولین حدیثها دهها سال پس از مرگ محمد(ج) نوشته شدهاند، چنانکه انجیلها هم پس از دهها سال از رفتن عیسی نوشته شدهاند، پس بنابراین حدیثها و انجیلها گواهی بر رفتارهای گذشته هستند. [۴۲۶]سپس پیامبر را به انسانی که گاهی اشتباه کرده و گاهی به هدف زده است توصیف نموده است... [۴۲۷]، و اینکه برای حکم کردن درمورد صحت احادیث همواره دلیلهای صریحی در قرآن و عقل وجود دارد. [۴۲۸]
خاورشناسان دیگری هم در رابطه با اسلام و پیامبر(ج) [۴۲۹]به منصف مشهور هستند؛ چون پیامبر را به نابغه توصیف و تعریف کردهاند، و اینکه دعوت او یک حرکت اصلاحی و انساندوستانه بوده است، و بعضی از مسلمانان ناآگاه فریب این گفتهها را خورده و غافل از سم و زهری هستند که در این گفتهها (مدحها و ستایشها) وجود دارد. و آن هم خلعکردن پیامبر(ج) است از اموری همچون رسالت و پیغمبری، نزول وحی قرآن کریم و سنت پیامبر(ج) از طرف خداوند متعال بر او و سازگاری این رسالت با هر زمان و مکانی تا روز قیامت و اینکه اسلام یک حرکت اصلاحی اجتماعی و انساندوستانه است که برای هر زمانی قابل استفاده میباشد.
استاد محمد سرور بن نایف - پس از آنکه گفت که هیچ خاورشناسی در مورد اسلام و مسلمانان منصفانه و بیطرفانه نمیپرسد - میگوید: «درست نیست در آنچه که از اسلام و مسلمانان مینویسیم به گفتههای خاورشناسان اعتماد و استناد نماییم هر چند که مسلمان شده باشند و آنهم به چند دلیل:
۱- چون ثابت شده که عدهای از آنها: مسلمان شدنشان در مدت اقامتشان در کشورهای اسلامی به خاطر هدفی بوده که داشتهاند، ولی آنگاه که وظیفهای که از آنها خواستهاند به خوبی انجام دادند و به وطنشان برگشتند مرتد شدهاند.
۲- و بعضی از آنها: در علوم فلسفه متخصص بودهاند، و در میان بررسی از تألیفات ابن عربی و غیره از صوفیان افراطی که به حلول و وحدت وجود ایمان داشتهاند اطلاع یافتهاند، و یا از تألیفات شیعه و معتزله و متکلمین و باقی فرقههای منتسب به اسلام اطلاع یافتهاند، سپس در دیدگاه و نظرات آن گروهها غرق شده و معشوق خود را یافتند و در مورد اسلام از دیدگاه آنان شروع به نوشتن کردند، و آن فرقهها را به صاحب اندیشه نوین عقلی و آزادیخواه و انقلابی تعریف کردند - هر چند که افراطیهایشان از اسلام خارج شده بودند.
۳- و سایر آنها: اسلام و عادت و تقلیدهای غربی را با هم در آمیختهاند، و این مخلوط بهم ریخته و بیریخت را اسلام نامیدند، و خاورشناسانی که از این انحرافات خاورشناسان سالم ماندند [۴۳۰]توانای نوشتن عمیق و فراگیری از عقاید اسلامی و یا بقیه علوم و معارف اسلامی را نداشتهاند، و این چیزی است که مجله تبشیری آلمانی به آن اعتراف کرده است و میگوید: «با وجود این همه شناخت و آگهی خاورشناسان آلمانی، و تواناییشان که در تألیفات اسلامی دارند، اما به راستی که آموزش و عقایدی که در مساجد و دانشگاههای اسلامی دریافت میشوند، همیشه برای ما ترسناکند [۴۳۱]». چون علوم اسلامی مردانی دارد که خداوند متعال به وسیله آنها آیینش را حفظ کرده است، و در صف اول این مردان صحابهشو تابعین آنان و علماء بزرگ پس از آنانشهستند. [۴۳۲]
۴- اینها و به اضافه جهل بیشترشان به زبان عربی و زوایا و أهداف آن، و حتی بلکه بعضی از آنان یک کلمه هم از زبان عربی نمیدانند، مانند «سلفتر دی ساس»، و «ألیس عرینان» و «جیرار دمتر». [۴۳۳]
دکتر سباعی میگوید: در دانشگاه آکسفورد رئیس بخش بررسی و تحقیقات علم اسلامی و عربی یک فرد یهودی است که به سختی و کندی میتواند به عربی صحبت کند او همچنین در فاصله جنگ جهانی دوم در سازمان اطلاعات بریتانیا در لیبی کار میکرد، و عربی را در آنجا یاد گرفته بود، و این تنها شایستگیهای این مرد بوده است که بخاطرش ریاست آن بخش را به او دادهاند، و حیرتانگیزترین چیزی که دیدم اینکه او در برنامه درسی خود که به دانشجویان خاورشناسی آموزش میداد: تفسیر آیاتی از قرآن کریم از تفسیر کشاف زمخشری را گنجانده بود درحالی که به خدا قسم به خوبی نمیتوانست عبارت یک روزنامه عادی عربی را فهم و درک کند، تا چه رسد به تدریس احادیثی از بخاری و مسلم، و یا بخشهایی در فقه از منبعهای اصلی کتابهای حنفی و حنبلی، و چون از او در مورد منابع اصلی تدریسش سؤال کردم؛ گفت: از کتابهای خاورشناسانی چون: گلدزیهر، و مرجلیوث، و شاخت بهره میگیرم. و این نمونهها برای تو کافی است تا دسیسههای برنامهریزی شده آنان بر ضد اسلام و مسلمانان را دریابید». [۴۳۴]
استاد سرور میگوید: باید برادران مسلمان و شرقی ما از فساد تمدن اروپایی بنویسند، از متلاشی شدن و نابودی نظام خانواده غربی بنویسند، و باید تحقیقات و بررسیها و بحثهایی از عقاید و تصورات کسانی که خدا بر آنان خشم گرفت یعنی از گمراه شدگان و سرگشتگان یهود و نصاری بنویسند، و از خرافات و اسطورههایی که به عنوان دین انتخاب کردهاند بنویسند، و باید رسوائیهای خاورشناسان و فساد و تباهی برنامههایشان را بیان نمایند، و کتابهای اصلی اسلامی را به انگلیسی، و فرانسوی و آلمانی و زبانهای دیگری که وجود دارد ترجمه کنند، و دعوتگران به خداوند متعال در میان ملتهایشان باشند، و باید به تدریس و بررسی اسلام و فهمی دقیق و صحیح آن بدون افراط و انحراف بسیار حریص باشند، و باید در همه تصورّات و مفاهیم تحریف شده گذشته و برگرفته از اجداد آنها تجدیدنظر شود. و این چیزی است که فرزندان اسلامی را به آن دعوت مینمایم و خداوند به بندهای رحم کند که ارزش خود را بداند أ. ه. [۴۳۵]
آنچه گذشت بیان دیدگاه و موضع مسلمانان در رابطه با تألیفات خاورشناسان و مساله اعتماد نکردن به آنان، برای فهم دین خود بود و همچنین اعتماد نکردن به آنان در آنچه از اسلام و منابع اسلامی مینویسیم از قرآن، و یا سنت، و یا سیره و تاریخ... الخ. حتی اگر آن خاورشناسان مسلمان هم شده باشد به خاطر دلایلی که توضیح دادیم. و این هم به این معنی نیست که آن کتابها را بکلی دور بیاندازیم، و بگوییم که سخنان بیهودهای هستند. درست است که پر از دروغ و گمراهی هستند، صحیح است که از کینهای عمیق برخاستهاند، اما سخنان بیهودهای نیستند، و اگر آنها را دور اندازیم و سپس لحاف را بر خود بکشیم و بخوابیم هیچ خدمتی به خود نکردهایم، چون این «سخنان بیهوده» آهنی و آتشی هستند که دشمنان ما به وسیله آنها هم در مملکتهای خود و هم در کشورهایمان با ما میجنگند. و در میدان علم و دانش جز با آتش و آهن، نمیتوان با آتش و آهن مقابله کرد. آهن و آتش سعی و تلاش هستند، و تلاش طولانی که با آن مکر و دسیسه دشمنان مقابله کنیم و اگر دشمنان با مکر و دسیسه و توطئه سعی میکنند، پس بر ما هم لازم است که نقشه و حیله داشته باشیم تا حیله و مکر و نقشه آنها را درهم کوبیم، و اگر آنان در مورد اسلام و مسلمانان «سخنان بیهوده و بیارزش» را مینویسند... پس ما هم آستینها را بالا بزنیم و میلیونها نکته را بنویسیم برای انجام وظیفه و أمانتی که خداوند متعال بر عهده ما گذاشته است و دستور فرموده است که این رسالت را به همه جهانیان برسانیم. چنانکه خداوند متعال خود میفرماید: [۴۳۶]
﴿ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا كَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ بَشِيرٗا وَنَذِيرٗا وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٢٨﴾[سبأ: ۲۸].
«و ما تو را جز به صورت مژده دهنده و هشدار دهندهای برای تمام مردمان نفرستادیم ولی بیشتر مردمان نمیدانند».
[۴۰۷] دراسات فی السیرة النبویة ص ۱۷۵. [۴۰۸. ] - ضوابط الروایة عند المحدثین از استاد صدیق بشیر ص ۲۸۳، ۲۸۴. [۴۰۹] استاد أحمد محمد شاکر اینها را توضیح داده است در کتابش تصحیح الکتب و صنع الفهارس المعجمه، و در مقدمه مفتاح کنوز السنة لفنسک. [۴۱۰] نک: در این مورد «طرق تخریج حدیث رسول الله(ج) از استاد بزرگوار عبدالمهدی، و کشف اللثام عن أسرار تخریج أحادیث خیر الأنام از استاد بزرگوار دکتر عبدالموجود. در هر دوی آنها تلاش علماء مسلمان در قدیم و جدید در ساخت فهرست و معجمها لحاظ شده است» و نک: ضوابط الروایة ص ۲۸۷، ۲۸۸. [۴۱۱] و دکتر محمود قاسم راست میگوید: «که خاورشناسان ما به ارسطو رساندهاند، در حالی که خود و ملتشان را به علوم اسلامی و برنامههای اسلامی رساندهاند، برگرفته از کتاب المؤامرة علی الإسلام استاد أنور جندی ص ۲۰۹، و نک: الغارة علی التراث الاسلامی استاد جمال سلطان ص ۵۴-۵۹، و کنفرانس یازدهم مجمع بحوث اسلامی تحت عنوان دعوت و دعوتگری سخنرانی استاد دکتر طلعت أحمد محسن - استشراق و واقعه و جهود المستشرقین ص ۵۹۵۹-۵۹۷. [۴۱۲] مقدمات العلوم و المناهج استاد أنور الجندی ۵/ ۱۵۴، و نک: دوباره به کتاب او: مسئولیة الاستشراق و سموم دائرة المعارف اسلامیة سخنرانی کنفرانس یازده مجمع بحوث اسلامی ص ۶۰۱-۶۰۶، و مراجعه کن به المستشرقون و التاریخ الاسلامی دکتر علی خربوطلی ص ۵۹، ۶۰، المستشرقون و التراث دکتر عبدالعظیم الدیب ص ۲۳/ ۲۶. [۴۱۳] المستشرقون و التراث ص ۴۳، ۴۴. [۴۱۴] فالمستشرق فنسنک مؤلف مفتاح کنوز السنة و المعجم المفهرس للالفاظ الحدیث بالاشتراک، و رئیس دائرة المعارف اسلامیة. یکی از دشمینان سرسخت اسلام و پیامبرش (ج) به حساب میآید. دکتر مصطفی سباعی میگوید در کتابش الاستشراق و المستشرقون مالهم و ما علیهم ص ۴۲. و نک: الفکر الاسلامی الحدیث و صلته بالاستعمار ص ۴۵۰، و رؤیة اسلامیة للاستشراق ص ۸۹-۱۰۴. [۴۱۵] شبهات التغریب استاد أنور جندی ص ۹۱، و نک: الغارظ علی العالم ا. ل شاقلیه ص ۲۷. [۴۱۶] مرچلیوث؛ دافیه صموئل مرچلیوث، یهود، انگلیسی، از خاورشناسان بزرگ، متعصب ضد اسلامی، و از نویسندگان (دائرة المعارف الاسلامیة)، عضو انجمن زبانشناسی مصر، و عضو انجمن علمی دمشق، استادیوم علوم عربی دانشگاه اُکسفورد. کتابهایی در مورد اسلام و مسلمانان نوشته است، ولی مخلصانه و از روی علم دوستی نبوده است، فوت سال ۱۹۴۰ م. از تألیفات او: «التطورات المبکرة فی الاسلام»، و «محمد و مطلع الاسلام» و «الجامعة الاسلامیة» و غیر اینها. شرح حال وی در: الاعلام ۲/ ۳۲۹، و المستشرقون ۲/ ۵۱۸، و الاستشراق ص ۳۶، و آراء المستشرقین حول القرآن ۱/ ۸۸. [۴۱۷] شبهات التغریب از استاد أنور الجندی ص ۹۱-۹۳. [۴۱۸] الاسلام و الحضارة الغربیة ص ۱۲۱-۱۲۴ با تغییرات. [۴۱۹] دراسات فی السیرة النبویة ص ۱۷۵. [۴۲۰] الاسلام علی مفترق الطرق استاد محمد اسد ترجمه دکتر عمر فروغ ص ۵۴. [۴۲۱] بروکلمان: کارل بروکلمان. خاورشناس آلمانی، زبان عربی را یاد گرفت و در تاریخ ادبیات عرب آگاه بود. عضو انجمن عربی و بسیاری از انجمنهای دیگر آلمان، فوت ۱۹۵۶ م. از تألیفات او: «تاریخ الادب العربی» و «تاریخ الشعوب الاسلامیة» و غیره... شرح حالش در: الاعلام ۵/ ۲۱۱-۲۱۲، و المستشرقون نجیب العقیقی ۲/ ۷۷۷-۷۸۳، و المستشرقون الأللمان جمعآوری شرح حالشان صلاح الدین المنجمد ص ۱۵۳-۱۶۲. [۴۲۲] الإسلام فی تصورات الغرب استاد دکتر حمدی زقزوق ص ۱۱. [۴۲۳] تاریخ الشعوب الإسلامیة ص ۳۴. [۴۲۴] مصدر گذشته ص ۳۶، و نک: به نمونههای دیگری از بیانصافی و بیطرفی او در: دراسات فی السیرة النبویة استاد دکتر محمد سرور نایف ص ۱۲۷-۱۳۷، و مقدمات العلوم و المناهج ۱/ ۳۹۷، ۵/ ۲۱۹. [۴۲۵] دراسة الکتب المقدسة ص ۱۵، ۱۶. [۴۲۶] دراسة الکتب المقدسة ص ۱۳، ۱۵۶، ۱۵۸، ۲۹۰، ۲۹۱، ۲۹۸، ۳۰۲. [۴۲۷] همان ص ۲۹۹. [۴۲۸] همان ص ۱۴. [۴۲۹] دکتر احمد أعراب تحقیقاتی را در رابطه با بعضی از خاورشناسانی که به بیطرف و واقعگرا مشهور هستند انجام داده است مانند: فنسنک - ریلاند - گوستاو لوبون - مونتگری وات و دیگران... و حقد و کینه آنان را بر اسلام و مسلمانان روشن نموده است. نک: رؤیة اسلامیة للاستشراق ص ۷۹-۱۳۹. [۴۳۰] از این خاورشناسان که روشنفکر کاتولیکی فرانسوی رینیه جینو که خود را عبدالرحمن یحیی نام نهاد، و خاورشناس ناصرالدین دینیه، و هدلی الفاروق که لیوبولد فایس نام داشت، و مشهورترین آنانی که از اسلام مرتد شدند و به سوی آنان بازگشت خود را عبدالله نامیده بود، نقل از دراسات فی سیرة النبویة ص ۱۷۵ حاشیه. و نک: اجنحة المکر الثلاثه ص ۱۳۱، ۱۳۲. و اروپا و الاسلام از امام بزرگوار دکتر عبدالحلیم محمود ص ۵۱-۱۱۳. [۴۳۱] الغارة علی العالم الإسلامی ا. ل شاتلیه ص ۸۹. [۴۳۲] دراسات فی السیرة النبویة ص ۱۷۵، ۱۷۶ با تغییرات. [۴۳۳] احذر و الأسالیب الحدیثة فی مواجهة الإسلام دکتر سعدالدین صالح ص ۱۱۱. [۴۳۴] السنة و مکانتها فی التشریع ص ۱۴، و نک: الاستشراق و المستشرقون دکتر سباعی ص ۶۷. [۴۳۵] دراسات فی السیرة النبویة ص ۱۷۵، ۱۷۶ با تغییرات. [۴۳۶] و نک: نقد کتاب فییت (مجد الاسلام) از دکتر حسین مؤنس ضمیمه کتاب الفکر اسلامی وصلته بالاستعمار الغربی دکتر محمد بهی ص ۴۷۰، و برای آگهی بیشتر از دیدگاه مسلمانان نسبت به جنبش خاورشناسی نک: الاستشراق و الخلیفه الفکریة از دکتر محمود زقزوق ص ۱۴۷ و پس از آن، و الفکر الإسلامی الحدیث وصلته بالاستعمار الغربی دکتر محمد بهی ص ۴۲۱ به بعد.