مباحثی پیرامون نواقض اسلام

فهرست کتاب

شرح نواقض اسلام

شرح نواقض اسلام

نویسنده /می‌گوید: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ بدان که نواقض اسلام، ده مورد است».

مؤلف، به‌پیروی از قرآن کریم و مطابق عمل‌کرد پیامبرصدر بسیاری از موارد از جمله نامه‌نگاری و کارهای دیگر، کتابش را با «بسم الله الرحمن‌الرحیم» آغاز کرده است. در روایتی آمده که پیامبرصدستور داده است که آغاز هر کاری با «بسم‌الله» باشد. گفتنی است: این روایت، ثبوتی ندارد؛ "خطیب" در "جامع" خود به‌نقل از مبشر بن اسماعیل از اوزاعی از زهری از ابوسلمه از ابوهریره سبه صورت مرفوع روایت کرده است: «كُلُّ أمرٍ ذي بال لا يبدأ فيه ببسم الله الرحمن الرحيم فَهُوَ أقطع». یعنی: «هر کار مهمی که بدون بسم الله‌الرحمن الرحیم آغاز شود، بُریده است (و به نتیجه نمی‌رسد)».

این، خبر منکَری [۵]است و حفاظ، آن را معلّل [۶]دانسته‌اند؛ صحیح این است که این روایت، مرسل [۷]و بدون لفظ «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» می‌باشد که البته این روایت نیز منکَر است و معلّل به وهم راوی، مبشر بن اسماعیل که آن را با لفظ «بسم‌الله...» روایت کرده است. گروهی چون ولید بن مسلم، بقیه، خارجه بن مصعب، شعیب بن اسحاق، محمد بن کثیر، معافی بن عمران و عبدالقدوس و دیگران، این روایت را از اوزاعی با این الفاظ نقل کرده‌اند: «كُلّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لا يُبْدَأُ فِيهِ بِحَمْدِ اللَّهِ...». یعنی: «هر کار مهمی که آغازش با حمد و ستایش الله نباشد، ناقص است». کسانی که آن را با لفظ «بسم‌الله» ذکر کرده‌اند، دچار وهم و اشتباه شده‌اند؛ مانند زیلعی، عراقی، سیوطی و.... ناگفته نماند که برخی از متأخرین، در این‌باره، تساهل نموده و این روایت را حسن دانسته‌اند.

پس به این نتیجه می رسیم ‌که امر به آغاز کارها با «بسم‌الله...» در روایت مذکور، ثبوتی ندارد و آن‌چه از پیامبرصدر این‌باره ثابت شده، این است که آن بزرگوار نامه‌هایش و سایر کارها را با «بسم‌الله الرحمن‌الرحیم» آغاز می‌کرد. همان‌گونه که بخاری و مسلم از عبدالله بن عباس از ابوسفیان شنقل کرده‌اند که پیامبرصدر نامه‌اش به "هرقل" چنین نوشت:

«بسم الله‌الرحمن‌الرحیم. از محمد، فرستاده‌ی الله به هرقل، بزرگِ روم...».

[۵] منکَر در اصطلاح حدیث به خبری گفته می‌شود که مانندِ روایت «شاذ»، راوی‌اش با راویان ثقه (معتبر) مخالفت کرده باشد و چنین روایتی پذیرفته نمی‌شود؛ هم‌چنین اگر راوی دارای عدل و ضبط نباشد، هرچند در روایتش با راویان ثقه، مخالفت نکند، باز هم روایتش منکر و غیر قابل قبول است. لذا اگر راوی عادل، ضابط و حافظ، به‌تنهایی روایت کند، روایتش پذیرفته می‌شود و روایتش، منکر نیست؛ اگرچه این لغت برای آن به‌کار رود. خلاصه این‌که خبر منکر، در مخالفت، مانند خبر «شاذ» است، با این تفاوت که علاوه بر مخالفت، دارای ضعف است. [مترجم] [۶] معلّل، حدیثی است که در ظاهر، هیچ ایرادی ندارد، ولی در حقیقت، علت قادحه‌ی پوشیده‌ای دارد؛ یعنی علتی که در صحتش خلل ایجاد می‌کند. این علت، گاه در سند قرار دارد وگاه در متن. از بهترین کتاب‌‌هایی که در این زمینه به نگارش درآمده است، می‌توان به کتاب «العلل»، اثر علی بن مدینی، استاد بخاری، اشاره کرد. عبدارحمن بن ابی‌حاتم نیز کتابی به همین نام دارد. [مترجم] [۷] مرسل، روایتی است که راوی صحابی، در سندش ذکر نشده باشد. [مترجم]