مباحثی پیرامون نواقض اسلام

فهرست کتاب

ناقض سوم: [حکم کسی که مشرکان را کافر نداند یا در کفرشان شک کند یا مذهب و آیین آنان را درست بپندارد]

ناقض سوم: [حکم کسی که مشرکان را کافر نداند یا در کفرشان شک کند یا مذهب و آیین آنان را درست بپندارد]

واجب است کسانی چون اهل کتاب، مشرکان، ملحدان، مرتدان (ازدین‌برگشته‌ها) و امثال آنان را که الله متعال به کفرشان تصریح کرده است، به‌طور قطع کافر بدانیم و این، لازمه‌ی توحید است؛ زیرا توحید، دو جنبه‌ی اساسی دارد:

یکم: کفر به طاغوت.

دوم: ایمان به الله.

این، معنای کلمه‌ی توحید (لاإله‌إلاالله) می‌باشد؛ یعنی معبود برحق و راستینی جز الله وجود ندارد.

عبارت «لااله»، بمعنی کفر به طاغوت است و نشان‌گر این است که هیچ‌کس و هیچ‌چیز، شایسته‌ی عبادت نیست و «إلاالله»، ایمان به الله متعال است و نشان می‌دهد که تنها الله یکتا، شایسته‌ی بندگی است. لذا هر چیز و هرکسی که جز الله، پرستش شود، طاغوت است و لازمه‌ی توحید، کفر به طاغوت و ایمان به اللهمی‌باشد. الله متعال، این دو نکته‌ی مهم را درباره‌ی توحید و ایمان، بیان نموده و بیان فرموده است:

﴿فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَا[البقرة: ۲۵۶].

«هرکس، به طاغوت و معبودان باطل کفر ورزد و به الله ایمان بیاورد، به دستاویز محکم و ناگسستنیِ ایمان چنگ زده است که هیچگاه گسسته نمی‌شود».

لذا کسی که مشرکان یا اهل کتاب را کافر نداند یا با وجودی که کفرشان، روشن است و شکی در آن وجود ندارد، از تکفیرشان خودداری کند، در حقیقت به الله و کتابش و به رسول‌اللهصکفر ورزیده و جهانی بودن یا فراگیر بودن دعوت و رسالت پیامبرصرا برای همه‌ی مردم، انکار کرده و مرتکب یکی از نواقض اسلام شده است؛ این، به‌اجماع مسلمانان، نقض اسلام است. لذا هر مسلمانی باید کسانی را که اللهبه کفرشان تصریح کرده، کافر بداند و قاطعانه تکفیرشان کند.

قاضی عیاض می‌گوید: «ما، ملت‌های غیرمسلمان و هرکسی را که غیرمسلمانان را کافر نمی‌داند یا در کفرشان شک دارد و یا آیینشان را درست می‌پندارد، کافر می‌دانیم؛ هرچند ادعا کند که مسلمان است و به باطل بودن سایر آیین‌ها معتقد باشد؛ ولی از آن‌جا که در ظاهر و برخلاف باور درونی‌اش، غیرمسلمانان را کافر ندانسته است، خود نیز کافر می‌باشد». [۱۷]بنابراین از باب اولی، در کفر کسی که می‌گوید: «یهود و نصارا، صاحبان شریعتی آسمانی هستند که چون در نتیجه‌ی اجتهادشان، چنین دیدگاه‌هایی دارند، پس برحقند، نه باطل»، کافر می‌باشد و به الله متعال کفر ورزیده است؛ مانند کسی که می‌گوید: «اگر کسی بخواهد دین یهودیان یا نصارا و یا دین اسلام را برگزیند، اختیار با خود اوست؛ زیرا همه‌ی این‌ها، برحق و درست‌اند»؛ چنین شخصی، کافر است.

برخی از ملحدان گذشته مانند ابن‌سبعین، ابن‌هود، تلمسانی و... همین دیدگاه را داشته‌اند؛ چنان‌که می‌گفتند: هر شخصی، مجاز است که دین یهودیان یا نصرانی‌ها را برگزیند؛ همان‌گونه که می‌تواند آیین اسلام را قبول کند و این را هم‌سان گرایش پیروان مذاهب چهارگانه به مذاهبشان می‌دانند و می‌گویند: همه‌ی این‌ها، راه‌هایی است که به خداوند می‌رسد!

[۱۷] الشفاء، قاضی عیاض، ج۲، ص۱۰۷۱.