مباحثی پیرامون نواقض اسلام

فهرست کتاب

حکم مسخره کردن علما و نیکوکاران و صالحان

حکم مسخره کردن علما و نیکوکاران و صالحان

مسخره کردن علما و نیکوکاران نیز دو حالت دارد:

اول: به‌ریشخند گرفتن خودِ آن‌ها؛ مانند مسخره کردن ویژگی اخلاقی یا جسمیِ آن‌ها. این، کفر نیست، بلکه حرام است؛ زیرا الله متعال می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا يَسۡخَرۡ قَوۡمٞ مِّن قَوۡمٍ عَسَىٰٓ أَن يَكُونُواْ خَيۡرٗا مِّنۡهُمۡ وَلَا نِسَآءٞ مِّن نِّسَآءٍ عَسَىٰٓ أَن يَكُنَّ خَيۡرٗا مِّنۡهُنَّۖ وَلَا تَلۡمِزُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَلَا تَنَابَزُواْ بِٱلۡأَلۡقَٰبِۖ بِئۡسَ ٱلِٱسۡمُ ٱلۡفُسُوقُ بَعۡدَ ٱلۡإِيمَٰنِۚ وَمَن لَّمۡ يَتُبۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ١١[الحجرات: ۱۱].

«ای مؤمنان! هیچ گروهی نباید گروه دیگری را مسخره کند؛ چه بسا (آن‌ها که مسخره می‌شوند) از این‌ها (که مسخره می‌کنند،) بهتر باشند. و نیز زنان نباید سایر زنان را مسخره نمایند. چه‌بسا زنانی که مسخره می‌شوند از زنانی که مسخره‌ می‌کنند، بهتر باشند. و به عیب‌جویی از یکدیگر نپردازید و همدیگر را با لقب‌های زشت صدا نزنید».

دوم: هدف از مسخره کردن علما و نیکوکاران، به‌ریشخندگرفتن علم و نیکیِ آن‌هاست. این، کفر و خروج از دایره‌ی اسلام است؛ زیرا هدف از استهزا، خودِ علما و نیکوکاران نیستند، بلکه هدف، دینی است که آن‌ها حاملِ آن هستند. اللهاین نوع مسخره کردن را به‌ریشخند گرفتن اسلام برشمرده و فرموده است:

﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُمۡ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلۡعَبُۚ قُلۡ أَبِٱللَّهِ وَءَايَٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ كُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ ٦٥ لَا تَعۡتَذِرُواْ قَدۡ كَفَرۡتُم بَعۡدَ إِيمَٰنِكُمۡۚ إِن نَّعۡفُ عَن طَآئِفَةٖ مِّنكُمۡ نُعَذِّبۡ طَآئِفَةَۢ بِأَنَّهُمۡ كَانُواْ مُجۡرِمِينَ ٦٦[التوبة :۶۵-۶۶].

«و اگر آنان را بازخواست کنی (که چرا چنین سخنانی گفته‌اید)، می‌گویند: ما فقط شوخی و بازی می‌کردیم. بگو: آیا الله، و آیات و پیامبرش را به مسخره می‌گیرید؟ عذر و بهانه نیاورید؛ به‌راستی پس از ایمانتان، کفر ورزیده‌اید. اگر گروهی از شما را ببخشیم، گروه دیگری را عذاب خواهیم کرد؛ چرا که مجرم بوده‌اند».

همان‌گونه که پیش‌تر گذشت، این آیات درباره‌ی گروهی از منافقان نازل شد که پیامبرصو یارانش را به‌ریشخند گرفتند؛ لذا اللهبیان نمود که این‌ها، کافرند. ابن جریر و جز او، از طریق هشام بن سعد از زید بن اسلم از عبدالله بن عمر بروایت کرده‌اند: شخصی در غزوه‌ی تبوک در میان جمع گفت: من، ندیدم که کسی مثلِ این‌ها، پُرخور، پُراشتها، دروغ‌گو و هنگامِ رویارویی با دشمن، ترسو باشد! [منظورش پیامبرصو اصحاب شبودند.] شخصی [به نام عوف بن مالک س]در برابرش ایستاد و گفت: ای دروغ‌گو! تو، منافقی. سخنت را به اطلاع پیامبرصمی‌رسانم. در نتیجه پیامبرصاز این موضوع اطلاع یافت و این آیات نازل شد. عبدالله بن عمر بمی‌گوید: آن مرد را دیدم که خودش را به بندِ پالان شتر پیامبرصآویزان کرده بود و در حالی که پاهایش روی زمین کشیده می‌شد و در اثر برخورد سنگ‌ها، زخمی شده بود، می‌گفت: ای رسول‌خدا! قصدی جز شوخی نداشتم و رسول‌اللهصدر پاسخش این آیات را تلاوت می‌کرد.

الله متعال مسخره کردن مؤمنان را یکی از دلایل رفتن به دوزخ برشمرده و فرموده است:

﴿قَالَ ٱخۡسَ‍ُٔواْ فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ١٠٨ إِنَّهُۥ كَانَ فَرِيقٞ مِّنۡ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلرَّٰحِمِينَ ١٠٩ فَٱتَّخَذۡتُمُوهُمۡ سِخۡرِيًّا حَتَّىٰٓ أَنسَوۡكُمۡ ذِكۡرِي وَكُنتُم مِّنۡهُمۡ تَضۡحَكُونَ ١١٠[المؤمنون: ۱۰۸- ۱۱۰]

«(پروردگار به دوزخیان) می‌گوید: در دوزخ خوار و ساکت باشید و با من سخن نگویید. همانا گروهی از بندگانم می‌گفتند: ای پروردگارمان! ایمان آوردیم؛ پس ما را بیامرز و بر ما ببخشای که تو، بهترین بخشاینده‌ای. ولی شما، آنان را به ریشخند گرفتید؛ تا آن‌جا که مسخره کردنِ آنان مرا از خاطرتان برد و شما به آنان می‌خندیدید».