مباحثی پیرامون نواقض اسلام

فهرست کتاب

ناقض هشتم: [دوستی با مشرکان و یاری رساندن به آنان در برابر مسلمانان]

ناقض هشتم: [دوستی با مشرکان و یاری رساندن به آنان در برابر مسلمانان]

زیرا الله متعال، می‌فرماید:

﴿تَرَىٰ كَثِيرٗا مِّنۡهُمۡ يَتَوَلَّوۡنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ لَبِئۡسَ مَا قَدَّمَتۡ لَهُمۡ أَنفُسُهُمۡ أَن سَخِطَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ وَفِي ٱلۡعَذَابِ هُمۡ خَٰلِدُونَ ٨٠ وَلَوۡ كَانُواْ يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلنَّبِيِّ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مَا ٱتَّخَذُوهُمۡ أَوۡلِيَآءَ وَلَٰكِنَّ كَثِيرٗا مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ٨١[المائدة:۸۰-۸۱].

«بسیاری از آنان را می‌بینی که کافران را به دوستی می‌گیرند. آنان چه چیز بدی برای خود پیشاپیش فرستاده اند ! (بدین‌سان) که الله بر آنان خشم گرفت و آنان برای همیشه در عذاب به سر می‌برند. و اگر به الله و پیامبر و آن‌چه بر او نازل شده، ایمان می‌آوردند، کافران را به دوستی نمی‌گرفتند؛ ولی بیشترشان منحرف و بدکارند».

الله متعال، دوستی با کافران را از ویژگی‌های منافقان برشمرده و فرموده است:

﴿تَرَىٰ كَثِيرٗا مِّنۡهُمۡ يَتَوَلَّوۡنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ لَبِئۡسَ مَا قَدَّمَتۡ لَهُمۡ أَنفُسُهُمۡ أَن سَخِطَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ وَفِي ٱلۡعَذَابِ هُمۡ خَٰلِدُونَ ٨٠ وَلَوۡ كَانُواْ يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلنَّبِيِّ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مَا ٱتَّخَذُوهُمۡ أَوۡلِيَآءَ وَلَٰكِنَّ كَثِيرٗا مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ٨١[النساء: ۱۳۸-۱۳۹]

«(ای پیامبر!) به منافقان مژده بده که عذاب دردناکی (در پیش) دارند! آنان که کافران را به جای مؤمنان به دوستی می‌گیرند؛ آیا عزت را نزد آن‌ها می‌جویند؟ (بدانند که) عزت، همه، از آنِ الله است».

هم‌چنین بیان فرموده است: کسانی که مشرکان از جمله اهل کتاب را به‌دوستی می‌گیرند، از جرگه‌ی آنان هستند؛ چنان‌که می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِيَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡ[المائدة: ۵۱].

«ای مؤمنان! یهودیان و نصرانی‌ها را به دوستی نگیرید. آنان دوستان یکدیگرند. هر کس از شما با آنان دوستی نماید، از جرگه‌ی آنان است».

الله متعال، از دوستی با مشرکان در نهان و آشکار و نیز از وعده‌‌ی کمک به آنان چه راست باشد و چه دروغ، به‌طور یکسان منع فرموده است:

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ نَافَقُواْ يَقُولُونَ لِإِخۡوَٰنِهِمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ لَئِنۡ أُخۡرِجۡتُمۡ لَنَخۡرُجَنَّ مَعَكُمۡ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمۡ أَحَدًا أَبَدٗا وَإِن قُوتِلۡتُمۡ لَنَنصُرَنَّكُمۡ وَٱللَّهُ يَشۡهَدُ إِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ ١١[الحشر: ۱۱].

«آیا منافقان را ندیدی که همواره به برادران (هم‌نوعان) کافر خویش از اهل کتاب می‌گفتند: اگر اخراج شدید، به‌طور‌قطع با شما بیرون می‌آییم و هرگز فرمان کسی را بر ضد شما اطاعت نمی‌کنیم و اگر با شما پیکار شود، قطعاً شما را یاری می‌کنیم. الله، گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند».

الله متعال، هیچ عذری برای دوستی با آنان، به‌جا نگذاشته است؛ لذا طمع دنیا یا ترس از مشرکان، حفظ جان، نگرانی از گردش روزگار و از دست دادن موقعیت و در نتیجه مدارا با آنان، عذرِ موجهی نیست. الله متعال می‌فرماید:

﴿فَتَرَى ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٞ يُسَٰرِعُونَ فِيهِمۡ يَقُولُونَ نَخۡشَىٰٓ أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَة[المائدة: ۵۲].

«بیماردلان را می‌بینی که به (سوی دوستی با) یهود و نصارا می‌شتابند و می‌گویند: «می‌ترسیم آسیب و گزندی به ما برسد».

هم‌چنین می‌فرماید:

﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ ٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا عَلَى ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡكَٰفِرِينَ ١٠٧[النحل: ۱۰۷].

«این، بدان سبب است که آنان زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دادند و بدان سبب که الله مردم کفرپیشه را هدایت نمی‌کند».

الله متعال از دوستی با همه‌ی کافران، چه خویشاوند باشند و چه بیگانه، اهل کتاب باشند یا مشرک و مرتد یا از دیگر ملل کفر، منع نموده و فرموده است:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ دِينَكُمۡ هُزُوٗا وَلَعِبٗا مِّنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكُمۡ وَٱلۡكُفَّارَ أَوۡلِيَآءَۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ٥٧[المائدة: ۵۷].

«ای مؤمنان! اهل کتاب و کافرانی را که دینتان را به بازی و استهزا گرفته‌اند، دوست نگیرید. و تقوای الله پیشه کنید؛ اگر ایمان دارید».

هم‌چنین فرموده است:

﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡۚ[المجادلة: ۲۲].

«هیچ گروهی را نمی‌یابی که با وجود ایمان به الله و رستاخیز، با کسانی دوستی نمایند که با الله و پیامبرش دشمنی می‌کنند؛ هرچند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندان ایشان باشند».

الله متعال، به‌روشنی و با بیانی رسا هشدار داده است: هرکس کافران را به‌جای مؤمنان به ‌دوستی بگیرد و از دوستی با کافران، توبه نکند، او را به دوستان منافق و کافرش ملحق خواهد کرد، در نتیجه چنین شخصی به همان فرجامی گرفتار خواهد شد که سزاوار منافقان است:

﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡ[النساء: ۱۴۴].

«ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان به دوستی نگیرید. آیا می‌خواهید برای الله دلیل آشکاری بر ضد خودتان ایجاد کنید؟».

الله متعال از کسانی که با مشرکان، دوستی می‌کنند، اظهار بیزاری نموده است:

﴿لَّا يَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡكَٰفِرِينَ أَوۡلِيَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ فَلَيۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِي شَيۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥ[آل‌عمران: ۲۸].

«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان به دوستی بگیرند. کسی که چنین کاری ‌کند، هیچ بهره‌ای از دین و رحمت الله ندارد؛ مگر آن‌که به نوعی از آنان حذر کنید. و الله شما را از نافرمانی خود بر حذر می‌دارد».

الله متعال، به مرتد بودن چنین کسانی حکم کرده است:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱرۡتَدُّواْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِم مِّنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ ٱلۡهُدَى ٱلشَّيۡطَٰنُ سَوَّلَ لَهُمۡ وَأَمۡلَىٰ لَهُمۡ ٢٥ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لِلَّذِينَ كَرِهُواْ مَا نَزَّلَ ٱللَّهُ سَنُطِيعُكُمۡ فِي بَعۡضِ ٱلۡأَمۡرِۖ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ إِسۡرَارَهُمۡ٢٦[محمد:۲۵-۲۶]

«کسانی که پس از آشکار شدن هدایت برای آنان، به آیین باطل خویش بازگشتند، شیطان اعمال زشتشان را در‌ نظرشان آراست و آنان را با آرزوهای دور و دراز فریفت. زیرا آنان به کسانی که وحیِ نازل‌شده از سوی الله را نپسندیدند، گفتند: «در برخی از امور از شما پیروی خواهیم کرد». و الله، پنهان‌کاری ایشان را می‌داند».

داده‌های کتاب و سنت در این‌باره بی‌شمار می‌باشد و شارع، به‌روشنی و در مواردِ فراوانی به بیان این اصل بزرگ پرداخته است؛ از این‌رو متون دینی در این‌باره متواتر و قطعی است. زیرا این، یکی از مهم‌ترین اصول اسلام می‌باشد؛ دوستی با کافران و دشمنی با مؤمنان، دین و آیین را از میان می‌برد. شیخ احمد بن عتیق می‌گوید: «الله متعال، دشمنی با کافران و دوستی با مؤمنان را واجب قرار داده و بر وجوبش تأکید فرموده است؛ همان‌گونه که به‌شدت از دوستی با کافران نهی نموده است. چنان‌که در کتاب‌الله، پس از وجوب توحید، هیچ حکمی به‌روشنی این حکم نیست و این‌همه دلیل قرآنی درباره‌اش وجود ندارد».

متأسفانه، جهل و سهل‌انگاری فراوانی در این‌باره دیده می‌شود؛ از این‌رو برخی با بهانه‌های واهی به‌خاطر پیروی از هوا و هوس، دنیاطلبی و محبت پست و مقام، به دوستی با کافران و دشمنی با مؤمنان پرداخته‌اند و بدین‌سان این قضیه، به آزمونی بزرگ برای همه تبدیل شده است.

پس دوستی با کافران و حمایت جانی، مالی و نظری از آنان، حرام است؛ گرچه محبتشان در دل نباشد یا شخص، دینشان را برتر از دین مسلمانان نداند؛ زیرا الله متعال به‌شدت از چنین عملی منع نموده است. همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، الله متعال فرموده است:

﴿وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡ[المائدة: ۵۱].

«هر کس از شما با آنان دوستی نماید، از جرگه‌ی آنان است».

و این، بر ظاهر آن، حمل می‌شود؛ یعنی چنین کسی، حکمِ کافران را دارد.

ابن‌القیم می‌گوید: «به‌یقین هیچ حکمی، بهتر از حکم الله نیست و الله حکم کرده که هرکس با یهودیان و نصرانی‌ها دوستی کند، از جرگه‌ی آنان است. لذا آنان که دوستانشان یهودی و نصرانی‌ هستند، خود نیز حکم یهود و نصارا را دارند». [۴۲]

قرطبی می‌گوید: «﴿وَمَن يَتَوَلَّهُم، یعنی هرکس آنان را در برابر مسلمانان، یاری کند؛ و بدین‌سان الله متعال، بیان نموده که چنین کسانی، حکم یهودیان و نصرانی‌ها را دارد؛ و این، مانع از این است که مسلمان از مرتد، ارث ببرد. کسی که با آنان دوستی کرد، ابن‌ابی بود و سپس این حکم تا روز قیامت درباره‌ی قطع دوستی با غیرمسلمانان، ماندگار ماند». [۴۳]

ابن‌حزم می‌گوید: «این آیه، بر ظاهرِ آن حمل می‌شود و نشان‌گر این است که هرکس با یهود و نصارا، دوستی کند، کافر است و در این‌باره دو تن از مسلمانان، با هم اختلاف نظر ندارند». [۴۴]

الله متعال می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ نَافَقُواْ يَقُولُونَ لِإِخۡوَٰنِهِمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ لَئِنۡ أُخۡرِجۡتُمۡ لَنَخۡرُجَنَّ مَعَكُمۡ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمۡ أَحَدًا أَبَدٗا وَإِن قُوتِلۡتُمۡ لَنَنصُرَنَّكُمۡ وَٱللَّهُ يَشۡهَدُ إِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ ١١[الحشر: ۱۱].

«آیا منافقان را ندیدی که همواره به برادران (هم‌نوعان) کافر خویش از اهل کتاب می‌گفتند: اگر اخراج شدید، به‌طور‌قطع با شما بیرون می‌آییم و هرگز فرمان کسی را بر ضد شما اطاعت نمی‌کنیم و اگر با شما پیکار شود، قطعاً شما را یاری می‌کنیم. الله، گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند».

شیخ سلیمان بن عبدالله ضمن اشاره به این آیه می‌گوید: «وقتی وعده‌ی پنهانی به مشرکان برای یاری رساندن به آنان یا خروج با آن‌ها، کفر و نفاق است، گرچه وعده‌ی دروغینی باشد، پس روشن است کسی که صادقانه و آشکارا به آن‌ها وعده‌ی یاری می‌دهد و از آنان اطاعت می‌کند و به کمک کردن به کافران، فرامی‌خواند، و از کمک مالی و نظری به آن‌ها دریغ نمی‌کند و در جرگه‌ی آنان قرار می‌گیرد، چه حکمی دارد؟ این، در حالی است که منافقان، فقط ار ترس این‌که آسیبی به آن‌ها برسد، چنین کاری کردند؛ همان‌گونه که الله متعال می‌فرماید:

﴿فَتَرَى ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٞ يُسَٰرِعُونَ فِيهِمۡ يَقُولُونَ نَخۡشَىٰٓ أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٞۚ[المائدة: ۵۲].

«بیماردلان را می‌بینی که به (سوی دوستی با) یهود و نصارا می‌شتابند و می‌گویند: «می‌ترسیم آسیب و گزندی به ما برسد».

[پایان سخن شیخ سلیمان]

لازمه‌ی بیزاری جستن از دشمنانِ الله و دشمنان دین و دوستانش، این است که مسلمان، با دوستان الله، دوستی کند؛ الله متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ[المائدة: ۵۵].

«تنها الله و پیامبرش و مؤمنان، دوستِ شما هستند».

هیچ مسلمانی در دوستی با کافران و کمک کردن به آن‌ها در برابر مسلمانان، معذور نیست؛ مصلحت یا نفع توحید، بزرگ‌ترین مصلحت امت است و فساد و تباهیِ شرک، بزرگ‌ترین فسادی است که باید آن را ریشه‌کن کرد. لذا کمک کردن به کافران در برابر مسلمانان به طمع دست‌یابی به دنیا یا حفظ مال و قدرت، جایز نیست و حتی به‌خاطر حفظِ جان نیز هیچ توجیهی ندارد. لذا دریافتیم که یاری رساندن به کافران، کفر و ارتداد از دین است و علما اجماع (اتفاق نظر) دارند که هرکس اهل کتاب و دیگر کافران را بر ضد مسلمانان کمک کند یا به هر شکلی به آنان، یاری رسانَد، همانند آن‌ها و کافر است. الله می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِيَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡ[المائدة: ۵۱].

«ای مؤمنان! یهودیان و نصرانی‌ها را به دوستی نگیرید. آنان دوستان یکدیگرند. هر کس از شما با آنان دوستی نماید، از جرگه‌ی آنان است».

شیخ سلیمان بن عبدالله آل‌شیخ /می‌گوید: «هرکس، از ترس مشرکان و مدارا با آنان و برای دفع شرارتشان، با دین آنان اظهار موافقت و هم‌سویی کند، خود نیز همانندِ آنان کافر است؛ هرچند دینشان را بد بداند با آن‌ها بغض و دشمنی داشته باشد و اسلام و مسلمانان را دوست بدارد. حال که چنین است، پس کسی که در امنیت به‌سرمی‌برد و آنان را به حضور می‌خواند و اظهار موافقت با دینشان را می‌کند و با نصرت و حمایت مالی، به آن‌ها کمک می‌نماید و با آنان رابطه‌ی دوستانه‌ای دارد و دوستی با مسلمانان را قطع می‌کند و پس از این‌که سرباز خدمت‌گزار اخلاص و توحید و موحدان بوده است، در جرگه‌ی سپاهیان شرک قرار می‌گیرد، هیچ مسلمانی در کفر چنین شخصی شک ندارد و به‌یقین چنین فردی از سرسخت ترین دشمنان الله و پیامبرش به‌شمار می‌آید. تنها کسی از این حکم، مستثنا می‌شود که تحت اجبار قرار می‌گیرد و او، کسی است که مشرکان بر او چیره می‌شوند و به او می‌گویند: کافر شو و چنین و چنان کن کن، و گرنه، با تو چنین و چنان می‌کنیم و تو را می‌کُشیم؛ یا او را می‌گیرند و شکنجه می‌کنند تا به‌زبان آن‌چه را که خواستِ آن‌هاست، بگوید. اگر با ایمان و اطمینان قلبی، خواسته‌ی آن‌ها را بر زبان بیاورد، گناهی بر او نیست. البته علما، اتفاق نظر دارند که اگر کسی، از روی شوخی، سخنی کفرآمیز بگوید، کافر است؛ پس حکم کسی که از روی ترس یا به‌خاطر دنیاطلبی، کفر می‌گوید، کاملاً روشن است». [۴۵]

از این‌رو شریعت، به هجرت از سرزمین کفر به سرزمین اسلام دستور داده است؛ زیرا اقامت در سرزمین‌های کفر، معمولاً با اظهار دوستی با کافران و تلاش برای جلب رضایتشان و خرده‌گیری بر مسلمانان، همراه است. ابن‌حزم اندلسی در «المحلی» می‌گوید: «کسی که دارالاسلام را رها می‌کند و به دارالحرب - به مناطق کافران ستیزه‌جو- می‌رود، مولای خویش، اللهرا رها کرده و از حاکم و جماعت مسلمانان گریخته است. در حدیثی آمده است که پیامبرصاز هر مسلمانی که در میان مشرکان اقامت می‌کند، مبرا می‌باشد و پیامبرصاز کسی جز کافر، برائت نجسته است. الله متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖ[التوبة: ۷۱].

«و مردان و زنان باایمان، یار و یاور یکدیگرند».

ابومحمد /می‌گوید: لذا این دیدگاه، درست است که هرکس به مناطقِ کفار ستیزه‌جو برود و با پیوستن به کفار رویاروی مسلمانان قرار بگیرد، با این عمل، مرتد و از دین، خارج می‌شود و همه‌ی احکام مرتد به او تعلق می‌گیرد؛ از جمله وجوب قتلش در نخستین زمان ممکن، مباح شدن مالش، و نیز باطل شدن عقد ازدواجش با همسرِ مسلمانش؛ زیرا پیامبرصهیچ‌گاه از هیچ مسلمانی بیزاری نجست. ولی اگر کسی به‌خاطر ترس از ظلم، به دارالحرب فرار کند، ولی با مسلمانان نجنگد و به کفار در برابر مسلمان یاری نرساند و کسی هم در میان مسلمانان نیابد که به او پناه دهد، از ان‌جا که ناگزیر بوده است، گناهی بر او نیست». [پایان سخن ابن‌حزم] [۴۶]

[۴۲] أحکام أهل الذمه، ابن القیم، ج۱، ص۶۷. [۴۳] تفسیر قرطبی (الجامع لأحکام القرآن)، ج۶، ص۲۱۷. [۴۴] المحلی، ابن حزم، ج۱۱، ص۳۵. [۴۵] ر.ک: مقدمه‌ی کتاب «الدلائل». [۴۶] المحلی، ابن حزم، ج۱۱، ص۱۹۹-۲۰۰.