پاکی اصل آن حضرت ج
اصالت خانوادگی آن حضرت جای بحث ندارد. ایشان از بنوهاشم و از سلالهی قریش هستند. یعنی از بالاترین و سرشناسترین نسبهای عرب. و از اهل مکه ـ محبوبترین جای زمین نزد پروردگار ـ.
پروردگار یکتا میفرمایند:
﴿ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ حَيۡثُ يَجۡعَلُ رِسَالَتَهُۥۗ﴾[الأنعام: ۱۲۴].
«خداوند بهتر میداند که (چه کسی را برای پیامبری انتخاب و) رسالت خویش را به چه کسی واگذار میکند».
ابوسفیان؛ سردار قریش قبل از اسلامش در مقابل هرقل پادشاه رومیان به بزرگی و اصالت و شرافت پیامبر خدا ج اعتراف کرد. در قصه مشهوری که هرقل برخی از تاجران مکه و ابوسفیان را پیش خود خواند، و در مورد رسول الله ج پرسشهایی مطرح ساخت، از آن جمله این بود که از نسب خانوادگی پیامبر خدا ج پرسید. ابوسفیان در جواب گفت: او در بین ما عربها از جایگاه و مکانت خانوادگی بالائی برخوردار است. هرقل گفت: همیشه پیامبران از بین خانوادههای با اصالت ملتهایشان برانگیخته میشوند [۴].
و پیامبر خدا ج دراین باره میفرمایند: «خداوند متعال از بین فرزندان حضرت ابراهیم، فرزندشان اسماعیل را انتخاب نمود. و از بین فرزندان اسماعیل کنانه را، و از بین فرزندان کنانه قریش را، و از بین قریش بنی هاشم را، و مرا از بین بنی هاشم انتخاب کرد» [۵].
و از پاکی نسب و اصالت آن مقام والای نبوت است که خداوند پدر و مادرش را در آن جامعهی دگرگون از زنا و فاحشگی حفظ نمود. و آن حضرت ثمرهی ازدواجی پاک بدور از پلیدی زنا و رابطههای نامشروع است.
آن حضرت ج میفرمایند: «من از ازدواجی پاک بدنیا آمدهام، و هیچ بوئی از پلیدیهای روابط نامشروع جاهلیت از زمان آدم ÷ تا اینکه پدر و مادرم مرا بدنیا آوردند، به من نچسپیده است» [۶].
و در روایتی دیگر آمده که آن حضرت ج فرمودند: «از زمان پدرم آدم÷ تا بدین دم از ازدواج مشروع و بدور از روابط نامشروع بدنیا آمدهام» [٧].
ابن سعد و ابن عساکر آوردهاند: کلبی/گفته است: پانصد تا از مادران پیامبرج را برشمردم، و در آنها هیچ زنی که به چیزی از روابط نامشروع و زشت متهم باشد نیافتم.
منظورش از پانصد تا از مادران؛ مادر بزرگها و مادران مادر بزرگها، و مادر بزرگهای مادر بزرگها و ... از طرف پدر و مادر است.
ماه فروماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
آمده مجموع در ظلال محمد
عرصهی گیتی مجال همت او نیست
روز قیامت نگر مجال محمد
[۴] به روایت امام بخاری و امام مسلم نیشابوری. [۵] به روایت امام مسلم نیشابوری. [۶] به روایت امام طبرانی در اوسط، و ألبانی این روایت را حسن دانسته است. [٧] به روایت ابن سعد. ألبانی نیز روایت را حسن شمرده است.