درس سی و هشتم: محبت پیامبر اکرم ج
محبت و دوستی پیامبر خدا ج از نشانههای پرفروغ ایمان بخداوند متعال است. و آیا امکان دارد مسلمانی پیامبر اکرم ج را دوست نداشته باشد؟! آن رسول هدایت و پیک سعادتی که ما را از باتلاقهای ظلمت و تاریکی و جهالت بیرون کشیده، به راه ایمان و نور و رستگاری هدایت نمود. آن آفتاب سعادت و رستگاری که ما را از آتش سوزان کفر و بندگی و ذلت و خواریها نجات داد و در ما روح آزادگی و شهامت و مردانگی و یکتاپرستی دمید!...
جان و مال و پدر و مادر و فرزندان ما فدای او بادا...
پیامبر خدا ج میفرمایند: هیچ یک از شما مؤمن واقعی نمیشود، تا آن زمان که من نزد او از فرزند و پدرش، و تمام انسانها عزیزتر نباشم [۱۶۴].
محبت و دوستی پیامبر اکرم ج که نشانهی ایمان است باید در کالبد هر انسان از محبت و عشق ورزیدن او بخودش نیز بیشتر شود. چه که او آن کسی است که انسانیت تو را بتو شناسانید، و تو را از پوستین کلفت حیوانیت نجات داد. با لباس زیبای انسانیت و بنده آفریدگار بودن، تو را زینت بخشید. پس شایسته است از بهر انسانیت خویش نیز او را بیش از خود دوست داشته باشی.
روزی حضرت عمر بن الخطابسکه از یاران بسیار نزدیک پیامبر اکرم ج بود، و در عشق و محبت بدان حضرت نمونهای صادق و مردی والا بود، و در پوستین خود از فرط محبت برسولش نمیگنجید، نزد پیامبر خدا ج آمده گفت: ای رسول خدا! شما نزد من از همه چیز و همه کس جز خودم عزیزتری!
پیامبر اکرم ج این درجهی والای محبت را کمال ایمان ندانسته، و از او انتظار محبتی بیش از این نموده، بدو فرمود: نه، قسم بدان ذات پاکی که جانم در اختیار اوست، درجهی کمال ایمان آن است که از جانت نیز نزد تو عزیزتر باشم.
عمر خود را بازیافت و در یک لحظه به مکانت و حق پیامبر بر او نگریسته گفت: اما حالا، بخدا سوگند که شما از جانم نیز برایم عزیزتری. آنگاه پیامبر خدا ج این رتبهی سرشار از صداقت را از او پذیرفته فرمودند: الآن ای عمر! [۱۶۵]
یعنی؛ ای عمر! الآن حقیقت را دریافتی و آن را بر زبان راندی، و به درجهی کمال ایمان نایل آمدی...
محبت پیامبر خدا ج دلیل وفا و نشانهی دریافت حقیقت و کمال ایمان در انسان مؤمن است..
محبت ورزیدن به پیامبر اکرم شرف و مکانتی است که همگان ادعای آن را دارند. خودپرستان و اهل بدعت و نوآوریها در دین، و قبرپرستان و جادوگران و آدمهای شیاد و دغل باز و حتی بسیاری از فاسقان و فاجران نیز دم از محبت رسول خدا ج میزنند، و شعار دوستی و محبت او را ورد زبان خود کردهاند! اما واقعیت این است که محبت رسول خدا به شعار و یا ادعا نیست، بلکه این دوستی باید واقعی و صادقانه باشد، و بدون شک دوستی صادقانه و محبت واقعی را نشانههایست چون؛ اطاعت و فرمانبرداری از محبوب در آنچه دستور داده، و دوری از آنچه باعث کدورت و ناراحتی و یا خشم محبوب میشود. و همچنین از نشانههای محبت رسول خدا ج این است که خداوند را تنها به روشی که او دستور داده، و به دینی که او آورده باید عبادت کرد. نه بر طبق آنچه دل انسان میخواهد، و نه بر طبق بدعتها و خواستههای خود، و نه بر طبق رسم و رسوم و من درآوریهای برخی آدمهای نادان و یا مغرض.
از اینروست که رسول اکرم ج میفرمایند: تمامی امت من وارد بهشت میشوند، مگر کسی که خودش نمیخواهد، و از داخل شدن به بهشت ابا میورزد! گفتند: و چه کسی از رفتن به بهشت ابا دارد؟ آن حضرت فرمودند: هر کس از من پیروی و فرامانبرداری کند وارد بهشت میشود، و هر کس از من سرپیچی کند در حقیقت از رفتن به بهشت سر باز زده است [۱۶۶].
پس محبت و دوستی صادقانهی پیامبر اکرم ج در برگزاری مراسم ولادت، و یا سوگواریها، و روضه خوانیها، و یا سرودن برخی قصائد و شعرهای آمیخته با افراطگریها و تندرویها و تعریفهای بیجا و نادرست نیست. واقعیت دوستی ورزیدن و محبت به رسول اکرم جدر؛ پیروی از راه و رسم او، و احترام به دین او، و زنده کردن سنت و اخلاق و زندگی او، دفاع از او و از گفتار و کردار او، و بر سر و چشم نهادن دستورها و فرمانهای او، و ابراز احترام و اجلال او در هنگام سخن گفتن از او، و صلوات و درود فرستادن بر او هر وقت نام مبارکش به میان آمد، و دوری از خودسازیها و من درآوریهای افراد نادان و مغرض در دین و شریعت او، و دوستی با یاران او و دفاع از آنها، و احترام و تقدیر از رشادتها و بزرگیها و زحمتهایشان، و دشمنی و مقابله با هر آنکسی که راه و رسم پیامبر اکرم ج را مورد هجوم قرار میدهد، و یا با شریعت و قانون و دین و مرام او کوس جنگ میسراید، و یا یاران پیامبر خدا ج و شاگردان و دستپروردههایش که دین را از زبان آن حضرت به ما رساندهاند را مورد اهانت و تمسخر قرار داده از مکانت و جایگاهشان میکاهد؛ و در چنین مواردی تجلی میکند. و هر کس چیزی از این موارد را پایمال کرد، در حقیقت از دوستی پیامبر خدا ج فرسنگها دور است و به اندازهی مخالفتش با این موارد از جادهی مستقیم و راه حق لغزیده است.
بطور مثال؛ پیامبر اکرم ج میفرمایند: هر کس در این راه و رسم و آئین ما چیزی که از آن نیست بیفزاید، مردود و غیر قابل قبول است [۱۶٧].
و همچنین میفرمایند: به شدت از نو آوریها و من درآوریها دوری کنید، چرا که هر چیز جدید و نو آوری در دین بدعت و نادرست است [۱۶۸].
دین اسلام توسط پروردگار یکتا بصورت تمام و کمال بر پیامبر اکرم ج نازل شده، و آن حضرت آنگونه که شایسته بود، دین را به ما رسانیدند، و خداوند متعال در نهایت فرمودند:
﴿ ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ﴾[المائدة: ۳].
« ... امروز (احکام) دین شما را برایتان کامل کردم و (با عزّت بخشیدن به شما و استوار داشتن گامهایتان) نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین خداپسند برای شما برگزیدم...».
با وجود تمام اینها، متأسفانه برخی از خودپرستان و دشمنان زیرک، و یا دوستان نادان چیزهایی از خود درمیآورند و بر پیشانی دین میچسبانند، و این بدعتها و نوآوریها و من درآوریها را جالب و زیبا و نیکو شمرده، ادعا میکنند آنها از دلایل و نشانههای محبت و دوستی رسول پاک ج است. و احیانا ظلم و ستم و پستی آنها به درجهای میرسد که بر پیامبر خدا ج دروغهایی نسبت میدهند، و حدیثها و روایتهایی بر زبان آن حضرت ج میسازند، و میگویند: ما به نفع او دروغ میگوئیم، نه بر علیه او!
این جاهلان نادان غافلند از اینکه این کارشان بزرگترین توهین و زشتترین خیانت و از پستترین راههای گمراهی و ضلالت است. آنها با این کارشان ناخواسته و یا نادانسته با خنجر زهراگین سینهی دین را میشکافند! آیا این کوته فکران بخود مغرور نمیدانند که دین خداوند و شریعت اسلام و آئین پروردگار کامل است و هیچ نیازی به دروغها و مندرآوریهای آنها ندارد؟!
و همانطور که اشاره رفت؛ احترام مدرسهی پیامبر، و شاگردان و دستپروردههای مکتب رسالت، و یاران و دوستان آن حضرت که جان و دل و روح و روان خویش را در راه به ثمر رسیدن درخت جاویدان اسلام فدا کردند، از احترام و اقرار به مکانت و جایگاه رسول پاک پروردگار است، و اهانت و یا ناسزا گفتن آنها نهایت پستی و رذالت و بدطینتی را میرساند.
و از اینروست که پیامبر ج بشدت از دشنام و ناسزا گفتن یارانش برحذر داشته، میفرمایند: یاران و دوستان مرا دشنام و ناسزا مگوئید. اگر کسی از شما به اندازه کوه احد طلا و جواهرات در راه خداوند صدقه دهد، ارزش آن چون یک مشت، و یا حتی نیم مشت، از آنچه آنها در راه خداوند بخشیدهاند نخواهد بود [۱۶٩].
چون که امروز درخت تنومند اسلام سر بر آسمان افراشته و در نهایت عزت و شرافت است، و خدمت به آن مایه سرافرازی و فخر است، در حالیکه یاران پیامبر اکرم ج همراه با آن حضرت در روزهای سخت و وحشتناک جامعهی سرشار از ظلم و جور و ستم، اسلام را چون أخگر سوزان در دست خود نگاه داشته بودند، و در آنروزهایی که اسلام تازه جوانه میزد از آن پاسبانی کردند، و در ساعتهای نیاز در راه آن جانفشانی کردند.
و امروز برخی مغرضان سودجو، و مذهب فروشان بیوجدان با کمال وقاحت پا بر ضمیر خود نهاده، عقل و منطق و اخلاق و احترام را پایمال کرده با جسارت و تندخوئی یاران و دوستان مکتب رسول الله ج را مورد لعن و نفرین قرار میدهند، و بر وزیران و مستشاران و پدر زنهای پیامبر؛ حضرت ابوبکر و حضرت عمر لعنت میفرستند، و مادر مؤمنان عائشه صدیقه را بدآنچه خداوند در سوره مبارکه نور براءت و پاکدامنی ایشان را از آن بیان داشت، تهمت ناروا میزنند. و سپس با کمال پر روئی ادعا میکنند رسول خدا ج را دوست دارند، و با این حرکتهای زشت و نابجا از خانوداه و اهل بیت پیامبر اکرم ج دفاع میکنند!!..
و از جمله این سودجویان کینه توز، و یا دوستان نادان آنهائی هستند که چون مسیحیان و یهودیان پیامبر اکرم ج را از مقام و رتبهی بشریت بالا برده، او را با اوصاف و تعریفهایی که تنها سزاوار خداوند متعال است یاد میکنند.
و این در حالی است که رسول خدا ج بشدت از اینکه در مورد او زیادهروی و افراط و تندروی شود بازداشته و فرمودهاند: چون مسیحیان مرا وصف و ثنا نکنید و در حق من تندروی و افراط نورزید، من جز بنده و بردهی پروردگارم هیچ نیستم، پس بگوئید؛ بندهی خدا و فرستادهی او [۱٧۰].
و جای بسیار تعجب است که با وجود این سخن واضح و روشن پیامبر خداج امروزه برخی افراد نادان را مییابی که از پیامبر رزق و روزی و یا شفای بیمارانشان را میطلبند، و از آن حضرت میخواهند آنها را از سختیها و خطرها نجات دهد، و از او چیزهایی میخواهند و تمنا دارند که تنها خداوند توان برآوردن آنها را دارد، و شایسته نیست جز از خداوند از کسی دیگر چنین خواستهها ودعاهایی طلب شود.
سپس با کمال وقاحت و جهالت ادعا میکنند که این حرکتهای بیجا و مخالف با اسلام و فرامین رسول اکرم ج از نشانههای محبت و دوستی آن حضرتج است. این کارهای خود ساخته اگر چه در ظاهر براق و زیبا مینماید در حقیقت جز علامت جهل و نادانی و شرک و مخالف با خداوند و رسول پاکش جن شانهی هیچ چیز دیگری نمیتواند باشد!
[۱۶۴] به روایت امام بخاری و امام مسلم نیشابوری. [۱۶۵] به روایت امام بخاری. [۱۶۶] به روایت امام بخاری و امام مسلم نیشابوری. [۱۶٧] به روایت امام بخاری و امام مسلم. [۱۶۸] به روایت اصحاب سنن. [۱۶٩] به روایت امام بخاری و امام مسلم. [۱٧۰] به روایت امام بخاری.