شفقت به حیوانات و جمادات
گفتیم که رحمت و شفقت و مهر پیامبر اکرم ج تنها برای مؤمنان و مسلمانان موحد و پیرو او نبوده، بلکه همهی بشریت را تحت الشعاع خود قرار داده بود. و در اینجا با اشارهای گزرا اضافه میکنیم که رحمت آن پیک رسالت تنها مخصوص انسانها نبود، بلکه حیوانات و جمادات نیز از فضل رحمت و مهر او بیبهره نبودند.
آن حضرت ج با حکایتی زیبا از گذشتگان معنای رفق و شفقت به حیوان را به پیروان خود تزریق کرد. ایشان فرمودند: مردی در راهی میرفت. تشنگی بشدت بر او چیره شد. چاهی را در راه دید. در چاه فرو آمده آب نوشید. وقتی از چاه بیرون آمد، سگی تشنه را دید که از شدت تشنگی خاک را میلیسید. آن مرد با خود گفت: این سگ آنچنان که من تشنه بودم سخت تشنه است. دوباره به چاه فرود آمده، کفشش را پر از آب کرده، با دهنش گرفته، خود را بالا کشید، و به سگ آب داد.
خداوند از این کار او خشنود شده، گناهان او را آمرزید. یاران رسول اکرم ج با شنیدن این درس با تعجب پرسیدند: آیا در رسیدن به این حیوانات برای ما اجر و پاداشی است؟! آن حضرت ج فرمودند: در هر جگر تری ـ موجود زندهای ـ برای شما اجر و پاداش است [٧۶].
در حقیقت پیامبر خدا ج با این قانون شامل و پربار خود: «در هر موجود زندهای برای شما اجر و پاداش است»، در مراعات حقوق حیوانات از همهی مؤسسهها و مراکز و حزب و گروههایی که به حیوانات اهتمام میورزند و در راستای شفقت و رحم به آنها فعالیت میکنند، پیشی گرفتهاند.
آری!..
آن حضرت صدها سال پیش اساسنامهی خدمت به حیوانات را پایهگذاری کردند. آن روزی که فرمودند: زنی بخاطر گربهای مورد عذاب الهی قرار گرفت. چون؛ گربهای را زندانی کرده بود تا از گرسنگی مرد. و بدین سبب او نیز به عذاب جهنم گرفتار گشت. وقتی آنرا زندانی کرد هیچ غذا و آبی به او نداد، و نه او را رها کرد تا از آنچه پروردگارش آفریده بخورد [٧٧].
پیامبر خدا ج این درسهای عمیق و معانی بزرگ رحمت و شفقت به حیوانات را به شاگردان و یارانش میآموخت. و برایشان توضیح میداد که کشتن حیوانات بیضرر و بیگناه، یا دست داشتن در کشتن آنها باعث عذاب جهنم برای قاتل میشود. (پناه بر خدا). و این امری است که تا امروز نیز قانونهای قرار دادی بشر نتوانسته است آنرا بدرستی هضم کند. و تا بدین درجه بدان اهمیت قائل شود!
و پیامبر اکرم ج از کشتن بیهودهی حیوانات مسلمانان را بشدت برحذر داشته. ایشان فرمودهاند: «هر کسی گنجشکی یا بزرگتر از آن را بیهوده و به ناحق بکشد، خداوند روز قیامت از او بازخواست خواهد کرد». کسی پرسید: ای رسول خدا ج ! به حق کشتن کدام است؟ فرمودند: به حق کشتن یعنی برای خوردن ذبحش کند، نه اینکه سرش را ببرد و به دور اندازد [٧۸].
اصول و قوانینی که پیامبر خدا ج برای رفق و رحمت و شفقت بر حیوانات تعیین نموده، تا آخرین لحظات زندگی آنها را دربر میگیرد. بسیاری از حیوانات را خداوند برای خوراک انسان آفریده است. پیامبر اکرم ج در مورد این حیوانات چنین توصیه میکنند:
«خداوند مهر و نیکی و احسان را بر همه چیز قرار داده است. اگر کشتید به نیکوئی بکشید، و اگر سربریدید ـ ذبح کردید ـ به نیکوئی ذبح کنید. چاقویتان را خوب تیز کنید، تا حیوانی که ذبح میکنید را آزار ندهید [٧٩].
اهتمام دادن به چنین مواردی در حقیقت تصویری است گویا از کمال و جمال این دین در تمام زمینهها. یکی از علماء آورده است که؛ برخی از غربیها پس از اطلاع یافتن از آداب اسلام در سربریدن حیوانات به اسلام گرویدهاند.
شکر و سپاس مر خدای را که به چنین دین والایی ما را هدایت بخشید.
پیامبر اکرم ج به شدت از اینکه کسی حیوانی زنده را به عنوان نشانهی تیر اندازی خود انتخاب کند برحذر داشته است.
پیامبر خدا ج میفرمایند: چیزی که روح در کالبدش جاری است را نشانهی تیر اندازی قرار ندهید. چرا که چنین حرکتی به کلی با رحمت و شفقت که دو صفت ویژهی هر مسلمانی است منافات دارد.
پیامبر خدا جبا ظلم و ستم بشدت مبارزه میکرد، حتی اگر کوچکترین ظلمی را به حیوانی متوجه میشد فورا جلوی آن را میگرفت. روزی آن حضرت به باغی از یکی از مردم مدینه وارد شد. شتری در آن باغ بود. چون شتر آن حضرت ج را دید، شروع کرد به نالیدن. و اشک از چشمانش سرازیر شد. پیامبر خدا ج به حیوان زبان بسته نزدیک شده، دست بر سرش کشید تا آرام گرفت. سپس پرسید: این شتر کیست؟ جوانی از انصار آمد و عرض کرد: شتر من است یا رسول الله! پیامبر خدا ج فرمودند: آیا از خداوند در حق این حیوان زبان بسته ترس و هراس نداری، خداوند این نعمت را به تو ارزانی داشته تا قدرش را بدانی. این حیوان از اینکه آن را گرسنه نگه میداری و از آن خیلی کار میکشی شکایت دارد [۸۰].
آری!
این است رسول خدا ج؛ معلم بشریت که حیوان را نیز در نزد او چنین جایگاه و احترامی است.
نه تنها این، بلکه جمادات نیز از اقیانوس بیکران آن مقام والای رحمت بیبهره نشدهاند.
امام بخاری روایت میکند: روزی که برای پیامبر خدا ج منبری ساخته شد، آن تنهی درخت خرمائی که پیامبر بر روی آن میایستاد و سخنرانی میکرد، چون کودکی شروع به گریستن نمود. آن حضرت ج از منبرشان پائین آمده، تنهی درخت خرما را در بغل کشیدند تا چون بچهای که آرام میگیرد، آرام گرفت. آنگاه فرمودند: این تنهی درخت از دوری آنچه از قرآن میشنید گریست!
امام حسن چون این روایت را نقل میکرد بشدت میگریست و میفرمود: ای مسلمانان کجائید. تکه چوبی این چنین در شوق رسول خدا ج میگرید، شما از آن چوب به مراتب سزاوارترید که شیفتهی رسول خدا ج و مشتاق او باشید [۸۱].
[٧۶] به روایت امام بخاری و امام مسلم نیشابوری. [٧٧] به روایت امام بخاری و امام مسلم نیشابوری. [٧۸] به روایت امام نسائی. [٧٩] به روایت امام مسلم نیشابوری. [۸۰] به روایت امام ابو داود سجستانی، البانی آنرا صحیح شمرده است. [۸۱] نگا: فتح الباری ۶/ ۶۰۲.