درسهایی از مدرسۀ رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

درس سیزدهم: غزوه بدر بزرگ

درس سیزدهم: غزوه بدر بزرگ

قریشیان برای به کرسی نشاندن ایده‫های پوسیده و باورهای پوچ خود از هیچ حیله و نیرنگی دریغ نکردند، کلیه مفاهیم و معانی انسانیت و همجواری و همزیستی را زیر پا نهاده، چه ظلم‌ها و ستم‌ها و چپاول‌ها و شکنجه‫ها و قتل‌ها که در حق مسلمانان روا نداشتند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ و چون کارد به استخوان رسید، و دایره بر مسلمانان تنگ شد، و مکه دیگر جای ماندن نبود مسلمانان که بشدت در زیر فشار بودند، مجبور شدند زندگی و مال و ثروت و خانه و کاشانه خود را رها کرده، به مدینه منوره هجرت کنند.

قریشیان نیز تمامی سرمایه و اموال مسلمانان را چپاول کردند.

در رمضان سال دوم هجری به مسلمانان خبر رسید که قافله‫ی بازرگانی قریش از شام بسوی مکه در حرکت است. این برای مسلمانان فرصتی طلائی بود تا مقداری و لو بسیار اندک از ثروتشان که توسط قریشیان به چپاول رفته بود، را از آن‌ها باز پس بگیرند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ پیامبر خدا ج همراه با سیصد و سیزده نفر از مدینه خارج شدند تا جزئی ولو اندک از سرمایه مسلمانان را از کاروان قریش پس گیرند.

رهبریت کاروان تجارتی قریش را ابوسفیان بر عهده داشت. او مردی بسیار هوشیار و زیرک بود. و به شدت حرکت مسلمانان را زیر نظر داشت. در نزدیکی‌های چاهای «بدر» به او اطلاع رسید که مسلمانان از مدینه خارج شده‫اند. فورا سوارکاری ماهر و چابک را به مکه فرستاد تا به قریشیان اطلاع دهد کاروان در خطر است و مسلمانان قصد حمله به آن‌ها را کرده‫اند. و در عین حال بسوی غرب و ساحل دریا تغییر مسیر داد تا از منطقه پر مخاطره‫ی بدر دور باشد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ این خبر در مکه هراس و هیجان و رعد و برقی شدید به پا کرد، و تمام سران مکه به جز ابولهب، و همه قبایل مکه و اطراف آن بجز بنو عدی، فورا سلاح برگرفته بسوی چاهای بدر بحرکت درآمدند.

وقتی لشکر بزرگ قریشیان به «جهنه» رسید، پیک ابوسفیان به آن‌ها اطلاع داد که کاروان‌شان از خطر رسته، و دیگر خطری متوجه آن‌ها نیست، و بهتر است به مکه بازگردند.

با رسیدن این مژده از ابوسفیان، مردم خواستند به مکه بازگردند. ولی ابوجهل آن‌ها را بازداشته تشویق‌شان کرد تا به سوی مدینه روند و لشکر اسلام را از بیخ و بن برکشند. «بنوزهره» که بیش از سیصد جنگجو داشتند برگشتند. و بقیه لشکر که هزار نفر بودند راه‌شان را ادامه دادند تا به میدانی پشت کوه‌هایی که منطقه بدر را محاصره کرده‫اند فرود آمدند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ در اینسو؛ پیامبر خدا ج با یارانش مشورت کرد، و آن‌ها را دریای خروشان همت و توانمندی و عزم و پایداری یافت. همه تصمیم گرفته بودند تا آخرین نفس با دشمنی که آن‌ها را از خانه و کاشانه خویش، و خانواده و مال و دولت‌شان رانده بود نبرد کنند. و در راه خداوند از هیچ دریغ نورزند. پیامبر خدا ج با دیدن این خروش و جوانمردی و شجاعت در یاران خود بسیار خوشحال شده به آن‌ها فرمودند: به پیش روید و مژده بادا شما را! خداوند یکی از دو گروه را به من وعده داده است. سوگند بخدا گویا من الآن کشتارگاه آن‌ها را می‫بینم.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ پیامبر اکرم ج با مشورت یکی از سرداران مسلمان «الحباب بن المنذر» روی آخرین چاهی که به دشمن نزدیک بود فرود آمده، حوضچه‫ای ترتیب دادند تا آب در آن جمع شود، سپس سر سایر چاه‌ها را بستند تا دشمن به آب دسترسی نداشته باشد. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ پیامبر خدا ج شب معرکه بدر ـ شب جمعه هفدهم رمضان ـ را به عبادت و فریاد و زاری در برابر پروردگار یکتا گذرانید، و خاشعانه از خداوند خواست تا مسلمانان را بر دشمن، و نور را بر تاریکی‌ها، و توحید را بر شرک پیروزی بخشد.

از جوانمرد شجاع حضرت علیسآمده است که گفتند: در آن شب همه ما را می‫دیدی که در خواب فرو رفته‫ایم مگر رسول خدا ج که زیر درختی تا صبح به راز و نیاز مشغول بودند، نماز می‫گذاردند و در برابر پروردگارشان زاری می‫کردند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ و در ادامه سخنانش گفت: در شب بدر بناگاه باران شروع به باریدن کرد، ما نیز با سرعت به زیر درختان و سرپناه‌ها جمع شدیم. و پیامبر خدا تمام شب را به راز و نیاز و زاری در برابر پروردگارش مشغول بود و می‫گفت: بارالها! اگر این گروه از بین روند، کسی تو را عبادت نخواهد کرد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ و چون خورشید بالا آمد، پیامبر صدا زد: ای بندگان خدا بسوی نماز بشتابید!

مردم از زیر درختان و سرپناه‌ها بیرون آمدند. پیامبر بر ما نماز خواند، و ما را به جهاد و ایستادگی و مقاومت در برابر دشمن تشویق نمود.

خداوند متعال مؤمنان راستین را یاری داد، و آن‌ها را با نیروهایی از آسمان کمک نمود، و پیروزی را به آن‌ها هدیه کرد:

پروردگار یکتا می‫فرمایند:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ ﴿إِذۡ تَسۡتَغِيثُونَ رَبَّكُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَكُمۡ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلۡفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ مُرۡدِفِينَ٩ وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ وَلِتَطۡمَئِنَّ بِهِۦ قُلُوبُكُمۡۚ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ١٠[الأنفال: ٩-۱۰].

«(به خاطر بیاورید) زمانی را (که از شدت ناراحتی در میدان بدر،) از پروردگارتان کمک می‌خواستید؛ و او خواسته شما را پذیرفت (و گفت): من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود می‌آیند، یاری می‌کنم. (٩) ولی خداوند، این را تنها برای شادی و اطمینان قلب شما قرار داد؛ وگرنه، پیروزی جز از طرف خدا نیست؛ خداوند توانا و حکیم است! (١٠)»

و فرمودند:

﴿وَلَقَدۡ نَصَرَكُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ [آل عمران: ۱۲۳].

«و بی تردید خدا در [جنگِ] بدر شما را یاری داد، در حالی که [از نظر ساز و برگ جنگی و شمار نفرات نسبت به دشمن] ناتوان بودید»

و فرمودند:

﴿فَلَمۡ تَقۡتُلُوهُمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمۡۚ وَمَا رَمَيۡتَ إِذۡ رَمَيۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ[الأنفال: ۱٧].

«این شما نبودید که آن‌ها را کشتید؛ بلکه خداوند آن‌ها را کشت! و این تو نبودی (ای پیامبر که خاک و سنگ به صورت آن‌ها) انداختی؛ بلکه خدا انداخت!»

نبرد به شیوه رزم آن روز با مبارزه طلبیدن پهلوانان، و جولان دلاور مردان شروع شد.

در این مبارزه تن به تن حمزه عموی پیامبر، شیبه بن ربیعه؛ یکی از سرداران مشرکان را به درک واصل کرد. و علی؛ پسر عموی پیامبر، سر سرداری دیگر که ولید بن عتبه نام داشت را از تنش جدا نمود.

و دو سردار مبارز دیگر؛ عتبه بن ربیعه از لشکر مشرکان، و عبیدة بن الحارث از سپاه مسلمانان زخمی شدند.

پس از این مبارزه داغ، دو لشکر بجان هم افتادند، و آتش معرکه شدت گرفت، جنگی نابرابرانه بود که در آن شرک و بت‫پرستی با مجهزترین اسلحه روز به نبرد با ایمان با دستان خالی آمده بود. خداوند سربازانی از فرشتگان بیاری مؤمنان فرستاد تا در کنار آن‌ها شمشیر زنند و به مؤمنان قوت قلب بخشند. ساعتی از معرکه نگذشته بود که لشکر مشرکان از هم پاشیده، پا به فرار گذاشت. و مسلمانان نیز تا شکست نهایی دشمن او را تعقیب کردند. در این جنگ تاریخ ساز هفتاد تن از مشرکان از جمله برخی از سرداران نامدار آن‌ها چون؛ عتبه، شیبه، ولید بن عتبه، امیه بن خلف، و پسرش علی، حنظله بن ابی سفیان، و ابوجهل بن هشام، و دیگران بدرک واصل شدند. و هفتاد تن دیگر به اسارت مسلمانان درآمدند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ از نتایج غزوه بدر این بود که مسلمانان قدرت گرفتند، و قبیله‫های داخل مدینه و خارج آن نیز احساس کردند در صورت خیانت با چه نیرویی در طرف خواهند بود. مؤمنان نیز قوت قلب یافته بخود و قدرت و توانائی‌شان امیدوار شدند. و ایمان و توکل و باورشان به خداوند و کمک و یاری و پیروزی او قوت یافت. و دریافتند که خداوند بندگان مؤمن و نیکوکارش را هر چند اندک باشند بر ظالمان و ستمدیدگان و مشرکان هر چند زیاد باشند یاری می‫دهد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ و همچنین مسلمانان با این معرکه‫ی نابرابرانه تجربه نظامی خوبی بدست آوردند. و مهارت‌های جدیدی در اداره جنگ و چیرگی بر میدان معرکه؛ روش‌های پیشرفت، و عقب نشینی، و محاصره دشمن، و تاکتیک بریدن راه‌های رسیدن دشمن به قدرت و نیرو و آذوقه، و استمرار و پایداری در میدان و غیره ... بدست آوردند [۳۲].‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ [۳۲] معرکه بدر یا غزوه فرقان اولین سندانی بود که سرهای کفر را درهم کوبید، و اولین صدای طبل جنگی بود که قدرت ایمان را به تصویر کشید، از اینرو در تاریخ مسلمانان اهمیت بسیار والایی دارد و رمضان هر سال بازگو کننده خاطرات دلنشین آن است. تاریخ از لحظه لحظه این معرکه تصاویری بسیار زیبا رسم نموده واز معجزه هایی که در رکاب رسول اکرم جپدیدار گشت بس سخن گفته، و از آن جمله است: ـ مشارکت فرشتگان الهی در این جنگ، برخی از سربازان مؤمن صدای آن‌ها را نیز می شنیدند، و برخی از آنان وقتی شمشیر بالا می کشیدند تا سر مشرکی را از تن جدا سازند می دیدند که سرش قبل از فرو آمدن شمشیر کنده می شد! ـ معجزه خواب؛ لحظاتی پیش از نبرد که دلهره وترس قلب‌ها را بصدا در آورده بود خوابی کوتاه بر مؤمنان چیره گشت و پس از آن با نیرو وتوانی دو صد چندان وارد میدان شدند! ـ مشت سنگریزه؛ پیامبر اکرم جمشتی سنگریزه بطرف مشرکان پرتاب کردند، و به امر خداوند این سنگریزها در چشمان همه مشرکان رفته آن‌ها را بصورتی معجزه آسا آزار داد... ـ معجزه باران؛ بارانی نرم شروع به باریدن گرفت و زمین خاک آلود را زیر پای مؤمنان سخت نمود. وزیر پای کافران را گل ولای کرد... وبسیاری از معجزات دیگری که در این نبرد بوقوع پیوست وهمه دست در دست هم داده کمر کفر وطغیان را در هم شکسته سرهای فرعونیان زمانه را از بیخ کندند... اگر با دیدی عمیقتر به این نبرد نابرابرانه بنگریم، پرده از معجزه ای بسیار بزرگ‌تر از همه آنچه تاریخ وتاریخ نویسان ذکر کرده اند خواهیم یافت.. معجزه ای که تنها در اسلام نهفته است... معجزه ای که می تواند دل‌های سنگوار وسیاه کفر را ذوب ساخته به قلب‌های اطمینان بخش توحید بدل کند... آری! معجزه انسان سازی ... بزرگ‌ترین رمز ونماد اسلام.. غزوه بدر در واقع تجلیگاه این معجزه بزرگ بود، صحنه ای که در آن اسلام این قدرت خارق العاده خویش را به نمایش گذاشت.. مردانی که تا همین دیروز بوی شراب دهانشان صحرای خشک را مست می‌کرد، عفن نعره های پوسیده قوم پرستیشان خنجرهای دیوانه شان را در جگرهای همسایگان‌شان فرو می برد، اینانی که با دنیایی فخر دختران معصومشان را زنده بگور می کردند. اینانی که رمز جهالت وپستی بودند، وخلاصه اینانی که از حماقت در پیشگاه سنگانی که با دستان خود تراشیده بودند با ذلت وخواری پیشانیشان را به زمین می مالیدند وکمر طاعت خم می کردند.. صاحبان دل‌های سنگی که تنها از صخرهای سیاه فرمان می گرفتند.. اسلام توانست درمدت زمانی بسیار کوتاه وقیاسی زوزه این گرگان وحشی صحرا را به نغمه خوش نوای قرآن تبدیل ساخته دل شبهای تاریک صحرا را بدان زینت بخشد.. توانست از آن‌ها انسان‌هایی سازد که امروز فرشتگان آسمان با کمال افتخار در صف آن‌ها بجنگ با فرعونیان زمانه آمده اند... توانست اختلافات ریشه وپوست را از دل‌ها برکند و تنها معانی عشق ومحبت، و کره ودشمنی را در آینه خدا پرستی تجلی دهد... توانست معنای برادری را از دامن مادر برکشیده در دامن ایمان وتقوا نهد... توانست چهره ای روشن از حقیقت خویش در کالبد انسانیت به نمایش گذارد.. توانست با مشت «هرگز» دندان در دهان ظالمان وستمگران زمانه خرد کند... توانست نمونه‫هایی از انسانیت به دنیا عرضه کند که خداوند بر زبان پیامبرش بدان‌ها گفت: «هر آنچه می‌خواهید انجام دهید که من شما را آمرزیده ام»!!‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ آری، اسلام توانست اشخاصی تربیت کند که پیشاپیش خداوند گناهانشان را می بخشاید در حالیکه انسانند واحتمال هر گناهی از انسان هست... اینست معجزه بزرگ بدر...