درس سی و یکم: پیامبر اکرم جو زن (۲)
پیامبر اکرم ج مردان را در انفاق کردن، و دست و دل باز بودن بر همسرانشان تشویق کرده است. آن حضرت ج میفرمایند: هیچ مالی را برای کسب رضایت الهی خرج نمیکنی، مگر اینکه اجر و پاداشش را از خداوند دریافت خواهی کرد، حتی آنچه را که در دهان همسرت میگذاری [۱۱۵].
اهتمام دادن به همسر و خانواده یکی از پایههای اصلی ثبات زندگی اجتماعی است، و برای استحکام بخشیدن به آن پیامبر خدا ج نهایت سعی و تلاش خود را بخرج داده، اصول و ضوابط و قوانین خاصی در اینباره گذاشتهاند. بطور مثال؛ پیامبر اکرم ج خرج بر خانواده را بهترین خرج یک مرد اعلام کرده، آن حضرتج میفرمایند: بهترین دینار، آن دیناری است که مرد برای خانوادهاش خرج میکند [۱۱۶].
و همچنین فرمودهاند: اگر مرد خانمش را آب بنوشاند، نیز از خداوند اجر و پاداش خواهد گرفت [۱۱٧].
عرباض بن ساریهسیکی از شاگردان مکتب رسالت با شنیدن این خبر دوید و همسرش را آب نوشانیده، این حدیث پیامبر ج را برایش تعریف کرد.
پیامبر اکرم ج شاگردان وپیروانش تا بروز قیامت را این چنین آموخت تا با خانمها با کمال خوش اخلاقی و شفقت و مهر و عطوفت برخورد کرده، از هیچ خیر و نیکی در حق آنها دریغ نورزند، و به نیکویی و سخاوت بر آنها خرج کنند.
و خوش اخلاقی و برخورد نیکو با خانمها را از کرامت و شهامت و مردانگی و معدن و اصالت مرد دانسته است. آن حضرت ج میفرمایند: بهترین شما آنهائی هستند که برای همسرانشان بهترین باشند [۱۱۸].
و از اینکه مردی بر زنش خشم ورزد، و یا کینهاش را بدل گیرد، منع فرمودهاند. آن حضرت میفرمایند: هیچ مرد مؤمنی بر زن مؤمنی کینه نورزد، اگر یک اخلاق و رفتاری از او را نپسندید رفتار و اخلاقی دیگر را میپسندد [۱۱٩].
با این روش پیامبر خدا ج دید ایجابی را در مردان زنده میکرد، و آنها را تشویق میکرد تا به نکات مثبت و رفتارهای شایستهی زنها توجه داشته باشند. و از لغزشها و نکات منفی چشم پوشی کنند، چرا که برخوردهای منفی، و با عینکهای سیاه زرهبینی زیر و رو کردن نکات منفی و اشتباهات، باعث ایجاد کدورتهای طولانی، و بدبینیها و کینهتوزیها در بین دو ستون اصلی خانواده میشود.
آن حضرت همیشه به نرم خوئی و شفقت و مهر به خانمها امر کرده، از زدن زنها منع میفرمودند. از دستورهای گهربار آن حضرت به مردان این است که: کنیزکان خدا ـ زنها ـ را نزنید [۱۲۰].
و کسانی که زنها را میآزارند را به عذاب و بازخواست شدید پروردگار تهدید کرده است. میفرمایند: «اللهُمَّ إِنِّي أُحَرِّجُ حَقَّ الضَّعِيفَيْنِ: الْيَتِيْمِ وَالمرْأَةِ» [۱۲۱].
(بار الها! من از حق دو گروه؛ یتیم و زن، در حیرتم).
بدین معنی که؛ هر کس به این دو صنف ستمی روا دارد، خداوند از او درنخواهد گذشت، و او در دنیا و آخرت مورد بازخواست و عذاب الهی واقع خواهد شد.
اسلام برای خانواده یک حریم خاص و تقدس ویژهای در نظر گرفته است. این محدوده عبارت از یک صندوقچهای است از اسرار پنهان، و یک فضائی است پر از مهر و شفقت و خوبیها و گذشتها. از اینروست که پیامبر اکرم ج مردها را از افشا کردن اسرار خانمهایشان بشدت برحذر داشته، و همچنین خانمها را از اینکه اسرار همسرانشان را درز دهند منع کرده است. آن حضرت ج میفرمایند: از افرادی که بدترین جایگاه را نزد خداوند در قیامت دارند، آن مردی است که به زنش نزدیکی میکند، و زنش با او همبستر میشود سپس رازش را فاش میکند [۱۲۲].
از احترام و اکرام پیامبر خدا ج برای خانمان همین بس که آن حضرت مردان را از گمانهزنی بد، و در پی لغزشهای زن بودن، منع کرده است. جابر شاگرد و یار پیامبر خدا ج میفرمایند: پیامبر خدا ج از اینکه مرد شب هنگام و بیخبر به خانهاش وارد شود، به گمان اثبات خیانت یا یافتن گناه و لغزشی از خانوادهاش، منع فرمودهاند [۱۲۳].
پیامبر خدا ج در برخورد با همسرانشان آیتی و نشانهای از لطف و رحمت و شفقت بودند.
الأسود میگوید: از مادر مؤمنان عائشه صدیقهلپرسیدم: پیامبر خدا ج در خانه چکار میکردند؟ ایشان گفتند: پیامبر در کارهای خانه شریک بودند، و چون وقت نماز میشد، به نماز میرفتند [۱۲۴].
و همیشه همسرانشان را از خود راضی میکردند. و با سخنان شیرین و حرفهای زیبا با آنها شوخی میکردند و دلهایشان را شاد میکردند.
دوستی و عشق و محبت و علاقه پیامبر و همراهانشان نمادی است از سعادت و خوشبختی و محبت. روزی پیامبر ج به همسر مهربانشان عائشه لفرمودند: من خشم و رضایت تو را بخوبی احساس میکنم! عائشه گفت: یا رسول الله، چطور تشخیص میدهی من راضیم یا نه؟ فرمودند: وقتی راضی و خشنودی میگوئی؛ بله، سوگند به پروردگار محمد. و اگر خشم گرفتی میگویی؛ بله؛ سوگند به پروردگار ابراهیم. مادر مؤمنان گفت: بله، کاملا حق با شماست. سوگند به خدا، ای رسول الله، که نمیتوانم جز با نام شما قهر کنم! [۱۲۵]
یعنی اینکه محبت سرشار پیامبر قلب همسرانش را شیفته خود کرده بود، و آن عشق و علاقهای ثابت و ماندگار بود و هرگز تغییری در آن صورت نمیگرفت. و در نهایت ناراحتی و عدم رضایت کوچکترین خشمی بر ذات پاک پیامبر ج نمیتوانست به دلهایشان راه یابد!
پیامبر آیتی از وفا و مهر بود. هرگز ایشان همسر اولشان خدیجه کبری را از یاد نبردند. و سالها پس از وفات خدیجه صورت و یاد او در قلب و دل پیامبر زنده بود.
خادم و شاگرد پیامبر ج ؛ حضرت انس میگوید: اگر برای پیامبر ج هدیهای میآوردند، میفرمود: این را برای فلانی که از دوستان خدیجه بود، ببرید.
این است جایگاه و مکانت زن نزد رسول خدا ج ، و این است احترام شایانی که اسلام برای زن به صورت قانون ثبت کرده است.
کجایند بوقهای توخالیای که صبح و شام با شعار آزادی زن گوش فلک را کر کردهاند؟
چرا گوشهای از این معانی والا و مفاهیم برجسته را حلقهی گوشهایشان نمیکنند؟! [۱۲۶]
[۱۱۵] به روایت امام بخاری و امام مسلم. [۱۱۶] به روایت امام مسلم نیشابوری. [۱۱٧] به روایت امام احمد، آلبانی این حدیث را حسن دانسته. [۱۱۸] به روایت امام احمد وامام ترمذی. [۱۱٩] به روایت امام مسلم. [۱۲۰] به روایت امام ابو داود سجستانی. [۱۲۱] به روایت امام احمد وامام ابن ماجه. [۱۲۲] به روایت امام مسلم نیشابوری. [۱۲۳] به روایت امام بخاری و امام مسلم. [۱۲۴] به روایت امام بخاری و امام مسلم. [۱۲۵] به روایت امام بخاری و امام مسلم. [۱۲۶] اساسنامهی روابط اجتماعی بر مبنای میثاق رابطه شوهر و همسری در خانه برقرار میشود. و در واقع هرچند این رابطهی مقدس قویتر و پایدارتر باشد، بهمان اندازه استحکام جامعه پایدارتر و تزلزلهای اخلاقی از آن دورتر خواهد بود. پیامبر خدا جدر سن ۲۵ سالگی با خدیجه دختر خویلد که بیوه زنی ۴۰ ساله بود ازدواج کردند. این ازدواج مبارک ۲۵ سال دوام داشت، که پس از آن خدیجه در سن ۶۵ سالگی، رسول خدا را که مردی ۵۰ ساله بود تنها گذاشته، به پیک حق لبیک گفت و بدیار باقی شتافت. خدیجه پا به پا همراه و همگام پیامبر خدا در دعوت و تلاش او شریک بود. و پیامبر اکرمج برای او احترام ومکانت شایانی قائل بودند، و او را بسیار دوست داشتند. و هرگز در زندگی خدیجه با خانمی دیگر ـ هر چند عرف و تقالید چندزنی جامعهی آن روز بدو فشار میآورد ـ ازدواج نکردند. و در شرافت و بیمثالی و نمونگی این ازدواج همین بس که خدیجه اولین کسی بودند که به رسالت پیام آور توحید حضرت رسول اکرم جایمان آوردند. چه ابلهند و نادان آن کوردلان و بیمار ضمیرانی که پیامبر خدا را به خاطر ازدواجهای متعددشان زیر سؤال میبرند!.. در حقیقت محمد جوان تنها با یک بیوهی ۴۰ ساله ازداوج کردند. و آن کسی که ازدواجهای متعدد کرد پیامبری است ۵۰ ساله!!.. این کوردلان حقود و کینه توز تاکنون درک نکردهاند که سن ۵۰ سالگی سن ازدواجهای شهوت نیست! عمری است که انسان دیگر تمایل زیادی به ازدواج و تجدید فراش ندارد. ولی پیامبر خدا جهدفی بسیار عظیم و بزرگ برای ساختن جامعهی بشریت را دنبال میکرد. و ازدواجهای او در آن جامعهی نوسازی که پیامبر خشت اصلاح آن را بدوش میکشید، هر یک از برای رسیدن به مقصدی خاص چون؛ دعوت قبایل مختلف عرب به اسلام، اصلاح و همبستگی و برقراری وحدت اجتماعی در بین قبائل مختلف، تربیت دعوتگرانی که مسائل دینی مربوط به خانمها را همراه با تصویری از الگوی زندگی خانوادگی به آیندگان منتقل سازند، در کنار ترسیخ معانی تکافل اجتماعی و سرپرستی بیوهزنان و خانمهای بیسرپرست و... به مؤمنان و به بشریت، بوده است. در زندگی خانوادگی پیامبر خدا جآیت وفاست! محبت و دوستی و وفا رنگ و بو، و ساز و برگ خانهی پیامبر اکرم جبود. ورق زدن زندگی شخصی این نمونه و الگوی بیمانند انسانیت نیاز به سالها وقت دارد. چرا که هر لمحه او درسی است عمیق، و هر درس او مدرسهی است از اخلاق و سازندگی، که در فهم آن کتابها میتوان نگاشت. تنها در این چند خط به یک نشانه از وفای او با همسر اولشان خدیجه کبری اشاره میکنیم: عائشه تنها دختری است که پیامبر خدا جبرای قدرشناسی از بهترین یار و وزیر و مستشار خود ابوبکر صدیق، آن کسی که خداوند از بالای عرش عزت و شرف خویش او را به عنوان دوست و همراه پیامبر به تاریخ معرفی نمود [التوبه: ۴۰)، با دختر او ازدواج کرد، تا مسئولیت نقل مباشر مسائل فقهی و شرعی خانه و خانواده را به مسلمانان به عهده گیرد. و این بانوی بزرگوار به بهترین وجه در زمان آن حضرت و پس از رحلتشان ادای واجب نمودند، و مسلمانان از این مادر خود به نام "بانوی دانشمند اسلام" یاد میکنند. با وجودی که عائشه در پیش پیامبر بسیار عزیز و گرامی بود، و آن حضرت او را با عشق وعلاقهی خاصی با نامها و صفتهایی دلربا چون؛ حمیرا ـ"سرخ گونه"ـ صدا میکردند، و آخرین لحظات عمر مبارکشان را نیز در کنار او سپری نمودند، از وفای آن حضرت به خدیجه رشک میبردند. همین عائشه که در قلب پیامبر خدا جاز چنین جایگاه ویژهای برخوردار بودند، تصاویری بسیار گویای محبت و عشق و علاقه از وفای آن حضرت منعکس میفرمایند: عائشه میگوید: مرا به حال هیچ کس رشک نمیآمد، مگر خدیجه که پیامبر همیشه از او یاد میکرد. توجه داشته باشید، که از وفات خدیجه سالها میگذرد، و هنوز پیامبر آنگونه از او نام میبرد که همسران آن مقام به حالش رشک میبرند!... در روایتی از عائشه آمده است: از هیچ زنی آنقدر غیرتم نیامد که از خدیجه! کسی که سالها قبل از ازدواجم با پیامبر جوفات کرده بود. چونکه رسول الله جبسیار از او یاد میکردند، و خداوند به پیامبرش دستور داده بود تا به او مژدهی کاخی از جواهرات در بهشت بدهد. و هرگاه گوسفندی سرمیبریدیم رسول اکرم جبه همهی دوستان خدیجه تا نیازشان برآورده میشد گوشت هدیه میکردند. (بخاری ۴/ ۲۳۰) شاگرد با وفای رسول خدا؛ عائشه میگوید، احیانا از شدت اظهار محبت رسول خدا به خدیجه کمی دلخور میشدم و میگفتم:... انگار در دنیا هیچ زنی جز خدیجه نبود! آن حضرت شروع میکردند به تعریف کردن از خدیجه، و اینکه ایشان چنین و چنان بودند، وفرزندان من از او هستند. (بخاری ۴ /۲۳۱) مادر مؤمنان؛ عائشه روایت میکند: روزی هاله دختر خویلد ـ خواهر خدیجه ـ اجازه خواست. پیامبر با شادی از جایشان برخواستند و گفتند: خدای من هاله است! من از این برخورد پیامبر بسیار غیرتم آمد. گفتم: چقدر اسم همین پیره زن قریشی که سالهاست مرده را میبری، خداوند بهتر از او را به شما داده است! (مسلم ٧ /۱۳۴) پیامبر این اعتراضها و پرخاشهای غیرت همسرانش را با لبخند جواب داده میفرمودند: روزی که همه به من کفر ورزیدند خدیجه به من ایمان آورد. روزی که همه مرا دروغگو خواندند، خدیجه بود که حرفم را پذیرفت. روزی که مردم مرا از همه چیز منع کردند، خدیجه بود که مرا شریک مالش کرد. (استیعاب ۴/ ۲٧٩ و الاصابه ۴ / ۲٧۵). روزی پیرزنی به نام "حسانة المزنیة" به دیدنمان آمد. پیامبر با خوشروئی از او پذیرائی کرد، و با او نشست و مشغول گفت و شنود شد. از رسول خدا جپرسیدم: این پیرزن کیست؟ فرمودند: ایشان از دوستان خدیجه بودند!!.. آیا وفا و محبت و دوستی بیشتری سراغ دارید؟!.. ( روح و روان و جان و مالمان فدای تو ای پیامبر محبت و وفا. و ای نمونه و الگوی انسانیت) بشنو این قصه را و دریاب عمق حکایت وفا و انسانیت الگوی والای بشریت را: ابوالعاص داماد پیامبر خدا ـ شوهر دخترشان زینب ـ که در صف کافران در معرکه "بدر" شرکت کرده بود به اسارت مسلمانان درآمد. همسر او زینب که در آن هنگام هنوز در مکه بود مبلغی مال همراه با گردنبندی که مادرش "خدیجه" در شب ازدواجش به او هدیه کرده بود را برای رهائی شوهرش به مدینه فرستاد. پیامبر خدا جپس از دیدن آن گردنبندی که پس از سالها هنوز آنرا به خاطر داشت، ۲۵ سال سعادت و خوشبختی در کنار خدیجه بیادش آمده، بی اختیار شروع کرد به گریستن. سپس از یاران با وفایش که چون پروانه دور شمع نبوت او جان میدادند اجازه خواست تا گردنبند را برگرداند. همهی آن پروانههای محبت با کمال سعادت رضایت دادند. و آن حضرت گردنبند ـ یادگار خدیجه کبری ـ را به دخترشان بازگرداندند. ( الاصابه ۴ /۳۰۶ ، الاستیعاب ۴/ ۳۰۵). از تصاویر پرفروغ وفای این شوهر نمونه و الگو همین بس که او در حالی چشم از جهان فرو بست و به پیک حق لبیک گفت که سرش در آغوش همسرش مادر مؤمنان؛ عائشه صدیقه ـ بانوی دانشمند اسلام ـ بود. و در کلبهی درویشی همسرش نیز دفن گردید. وفا در زندگی... و وفا در وفات... و وفا پس از وفات... الهی .. بار الها.. جان ما در راه آن انسان کامل؛ الگوی وفا از ما بستان، و در رکاب او ما را برانگیز، و در کنار او در بهشت برین جایمان ده... از جمله اساسنامههای این دین برای استحکام روابط خانوادگی: خداوند متعال به مؤمنان دستور میدهد: ﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ﴾[النساء: ۱٩]. «و با زنان خود بطور شایسته (در گفتار و در کردار) معاشرت کنید». پیامبر اکرم جفرمودند: بهترین شما کسی است که برای خانوادهاش بهترین باشد. ومن از تمامی شما برای خانوادهام بهترینم. (ترمذی ۵/ ٧۰٩، ابن ماجه ۱/ ۶۳٩) و همچنین فرمودند: از کاملترین مؤمنان در درجهی ایمان خوش اخلاقترین آنها، و مهربانترینشان برای خانوادهایشان هستند. (ترمذی ۵ /٩) و همچنین میفرمودند: خوش اخلاقترین مؤمنان و بهترین و خوش برخوردترین آنها با همسرانشان، کاملترین آنها در ایمانند. (ابن ماجه ۱/ ۶۳۶، ترمذی ۳/ ۴۶۶) در این باره همین بس که بشنویم عبدالله فرزند عمر چگونه جایگاه و مکانت زن و همسر را در جامعهی پیامبر اکرم جبرای ما به تصویر میکشد. ایشان میگویند: در زمان پیامبر خدا جاز تند سخن گفتن و کمترین حرکتی که احیانا باعث رنجش خانمهایمان شود بشدت هراس داشتیم. تا مبادا آیاتی از قرآن نازل شود و ما را مورد بازخواست قرار دهد. (بخاری ۶ / ۱۴۶)