درسهایی از مدرسۀ رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

هشتم: دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان‌شان..

هشتم: دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان‌شان..

خداوند متعال می‫فرمایند:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ ﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِيمَٰنَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُۖ[المجادلة: ۲۲].

«نمى‌یابى مردمى را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند، ولى با کسانى که با خدا و پیامبرش مخالفت مى‌ورزند دوستى کنند، هر چند آن مخالفان، پدران یا فرزندان یا برادران و یا قبیله آن‌ها باشند. خدا بر دل‌شان ایمان رقم زده و به روحى از خود یاری‌شان کرده است».

و از دوستی و محبت اوست: محبت ورزیدن با شاگردان و یاران و صحابه او، و احترام گذاشتن به آن‌ها، و شناختن جایگاه و مقام والایشان، و ذکر خیرشان، و پیروی از آن‌ها، و طلب آمرزش و مغفرت الهی برایشان، و زبان درازی نکردن در حقشان، و سکوت کردن بر آنچه بین آن‌ها روی داده، و دشمنی با هر کسی که با آن‌ها دشمنی ورزد، و یا آن‌ها را به بدی یاد کند، و یا به کسی از آن‌ها توهین روا دارد. چرا که آن‌ها حلقه‫ی وصل بین ما و پیامبرمان بوده‫اند، و در راه رساندن دین و قرآن و فرامین پیامبر بزرگوارمان جان و مال و روح و روانشان را فدا کرده، چه جان فشانیها و رشادت‌ها و ایثارها که نکرده‫اند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ و همچنین از محبت رسول خداست که اهل بیت ایشان اعم از؛ همسران و دختران و نوادگان و خویشان آن حضرت را احترام بگذاریم، و از آن‌ها در مقابل زبان درازی‌های نادانان و ابلهان دفاع کنیم، و در حقشان افراط نورزیم، و غلو و زیاده‫روی نکنیم.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ و از نشانه‫های محبت رسول خداست؛ دوست داشتن علما و دانشمندان اهل سنت، و تحقیر و اهانت نکردن آن‌ها، و زبان درازی نکردن در حقشان، چرا که آن‌ها سربازان و خادمان سنت و راه و روش پیامبر خدا جهستند، و آن‌را زنده نگه می‫دارند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ و از نشانه‫های دوستی پیامبر خداست که با دشمنان او؛ از کافران و منافقان و گمراهان گرفته تا بدعت سازان و نوآوران در دین دشمنی ورزیم.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ روزی مردی از هواپرستان و بدعت فروشان به امام ایوب سختیانی گفت: می‫خواهم از شما یک کلمه بپرسم؟ ایشان از روی محبت و احترام زیادشان به پیامبر اکرم ج، و از شدت دشمنی‫ای که با بدعت‌گران داشتند چهره‫اش را از او برگردانید و با اشاره‫ی انگشت به او فهماند که حاضر نیستم نیم کلمه‫ای از تو بشنوم چه رسد به یک کلمه!‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬