زنگ آخر
حکایت هر زندگی را بر این زمین خاکی باید پایانی باشد:
﴿كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۖ ثُمَّ إِلَيۡنَا تُرۡجَعُونَ٥٧﴾[العنكبوت: ۵٧].
«(سرانجام همه انسانها میمیرند و) هر کسی مزه مرگ را میچشد سپس به سوی ما بازگردانده میشوید».
۲۳ سال؛ کوشش، تلاش، اصلاح، وسازندگی به ثمر رسیده بود. پیک آسمانج مأموریت خویش را به نحو احسن به پایان رسانیده بود، و دین آنچنان که پروردگار میخواست به بشریت رسیده بود:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ﴾[المائدة: ۳].
«امروز (احکام) دین شما را برایتان کامل کردم و (با عزّت بخشیدن به شما و استوار داشتن گامهایتان) نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین خداپسند برای شما برگزیدم».
و مردم فوج فوج و گروه گروه به اسلام میگرویدند:
﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ١ وَرَأَيۡتَ ٱلنَّاسَ يَدۡخُلُونَ فِي دِينِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا٢ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا٣﴾[النصر: ۱-۳].
«هنگامی که یاری خدا و پیروزی (و فتح مکه) فرا میرسد. و مردم را میبینی که دسته دسته و گروه گروه داخل دین خدا میشوند (و به اسلام ایمان میآورند). پروردگار خود را سپاس و ستایش کن، و از او آمرزش بخواه. خدا بسیار توبهپذیر است».
و سیمای خاتم ج در تابلوی شاگردان و یاران او به صورت بسیار زیبایی نقاشی شده بود.
حال دیگر نوبت پیوستن به یار فرا رسیده بود. پیامبر برای سفر آماده میشد. در «حجة الوداع» با اشارهای گزرا به یارانش فرمود: مناسک حج را خوب بیاموزید شاید که دیدار دیگری در مراسم حجی نصیب ما نشود!
در روز دوشنبه ۲٩ صفر سال ۱۱ هـ، رسول الله ج پس از بازگشت از نماز جنازهای در قبرستان بقیع سر درد شدند و به شدت تبشان بالا رفت. پس از آن با شدت بیماری مدت ۱۱ روز امامت نماز جماعت را خود بر عهده داشتند. بیماری ایشان ۱۳ تا ۱۴ روز ادامه داشت.
روز چهارشنبه؛ ۵ روز قبل از وفاتشان، با شدت بیماری فرمودند که رویشان آب بریزند. درجه حرارتشان پایینتر آمد. در حالیکه سرشان را با پارچهای بسته بودند بالای منبر رفتند تا به نکتهای بسیار مهم اشاره فرمایند: «لعنت خدا بر یهودیان و نصرانیان بادا! قبرهای پیامبرانشان را مسجد قرار دادند» [۱٩۲]، سپس فرمودند: «قبر مرا بتکدهای برای عبادت نکنید» [۱٩۳].
پیامبر خدا ج از اینکه مردم جهت ابراز محبت قبری را مزار ساخته، سپس برای عبادت بدانجا روند بسیار نفرت داشتند، و از اینکه این دروازه خطرناک شرک در بین مسلمانان باز شود بسیار میترسیدند. از این جهت با وجود شدت بیماری به مسجد رفته بر این نکته که پیش از این بارها آن را روشن و واضح شرح داده بودند، بار دگر تأکید فرمودند.
و به شکرانه همین زحمات بیدریغ آن حضرت بود که در تاریخ اسلام؛ قبرپرستی، و مزار و بارگاه ساختنها رواج نیافت. و اگر این فرموده آن مقام والا نمیبود، امروز در شهر مکه و مدینه و سایر شهرهایی که یاران آن رسول پاک جو اهل بیت گرامیشان میزیستند جایی برای زندگی نمیماند، و در هر وجب صحابی و امام زاده و پیر و مرشدی را مزاری میشد!
سپس آن حضرت در کمال فروتنی و تواضع خودشان را مورد بازخواست قرار داده فرمودند: هر کسی را شلاقی زدهام این کمر من است بیاید به من شلاق زند. و هر کسی را فحش و ناسزایی گفتهام بیاید مرا ناسزا گوید!
الله اکبر!...
بنازم بزرگی و آقائیت را سرور و سید و مولای من...
فدایت بادا جان و مال و خاندان و روح و روانم..
گر نثار قدم یار گرامی نکنم
گوهر جان، به چه کار دگرم باز آید؟!
محبوب پروردگار عالم، فخر کونین و شرف فرزندان آدم، در کمال فخر چنین سیمایی از عدالت بر صفحات تاریخ مینگارد!
کجایند «از ما بهتران» امروز که خود را «همه کس» و دیگران را «پستتر از خس» میشمرند؟!
و صد عجب که در پرتو نور فانوس هدایت هیچ رشادت و اندرزی نیست خفاشان شب پرست را...
سپس آن حضرت به احترام «انصار» و قدرشناسی از ایشان و نقششان در خدمت به دین سفارشها کردند. و دستور دادند درهای خانههایی که در مسجد بود را دیوار کنند، بجر در خانه ابوبکر س. و در حق ابوبکر؛ وزیر و دست راست و پدر خانمشان تعریفها کرده فرمودند: ابوبکر از همه مردم در همراهی و دوستی و بخشش مال و ثروتش بر من امانتدارترین بود، و اگر جز پروردگارم خلیل ـ همدم ـ دیگری میگرفتم، ابوبکر میبود! ولی برادری اسلام و دوستی او راست!..
تا نماز مغرب روز پنج شنبه ـ ۴ روز قبل از وفاتشان ـ ایشان امامت نماز را شخصا ادا میکردند، پس از آن بیماری شدت گرفت و رسول خاتم هر چند لحظه یکبار از حال میرفتند. دستور دادند ابوبکر امامت نماز را به عهده گیرد. ابوبکر امامت ۱٧ نماز را در زندگی پیامبر خدا ج بر عهده داشت.
فضائی از اندوه و غم و پریشانی و ماتم بر مدینه لنگر انداخته بود. دوست و یار قلبها، محبوب دلها، عزیزتر از جانها بیمار است. هیچ کس جرأت ندارد به خودش اجازه خیال دهد که مبادا محبوب رخت سفر بربندد. در تصور هر کسی که رسول حق را دیده بود جهان بدون او به ویرانهای میماند تاریک!..
در نماز صبح روز دوشنبه مسلمانان متوجه شدند که پرده از اتاق مادر مؤمنان؛ عائشه، کنار رفت. رسول الله ج بود که میخواست برای آخرین بار از موفقیت دین و اطاعت و فرمانبرداری یاران مطمئن شود. مؤمنان چون طلوع سیمای پرفروغ آن آفتاب هدایت را دیدند، کمی مانده بود که از فرط شادی نماز را رها کرده بسویش پر کشیده او را در آغوش گیرند!
دستان مبارک آن حضرت این حماسه را قدر نهاده، اشاره فرمودند: نمازتان را کامل کنید. سپس پرده را کشیده به داخل اتاق رفتند [۱٩۴].
خورشید تازه بالا رفته بود که بیماری شدت گرفت و اثر زهری که زنی یهودی در خیبر به پیامبر خورانده بود نمودار گشت [۱٩۵].
برای آخرین بار رسول خاتم جتأکید فرمودند: «نماز ... نماز... و زیر دستانتان»، و این جمله را چند بار تکرار فرمودند [۱٩۶].
مادر مؤمنان؛ عائشه، همسر گرانقدر رسول خاتم، ایشان را به سینه خود تکیه داده بودند، پیامبر به همسرشان اشاره کردند که مسواکی که دست عبدالرحمن بن ابی بکر؛ برادرشان بود را گرفته با دهان خودشان نرم کنند و به ایشان دهند. پیامبر مسواک زدند!
سپس انگشتشان بالا رفته، چشمانشان به سقف دوخته شد، و لبهایشان به حرکت در آمد: با آنان که بدانها نعمت ارزانی داشتهای، از؛ پیامبران و راستگویان و شهیدان و نیکوکاران... بار الها ببخشای مرا، و بر من رحم کن، و مرا به یار بالا برسان، الهی؛ بالاترین یار!..
الهی؛ بالاترین یار...
الهی؛ بالاترین یار.. [۱٩٧].
و دستشان آرام کج شده، پایین آمد. و روحشان جهان فانی را رها کرده به دیار باقی شتاف.
إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ !..
ما از آنِ خدائیم و به سوی او بازمیگردیم!..
و بدینصورت در صبح روز دوشنبه ۱۲/ ربیع الأول سال ۱۱ هجری، محبوب ما، سرور و آقایمان، عزیزتر ازجانمان، خاتم پیامبران در سن ۶۳ سالگی چشم از جهان فروبست..
آفتابی که ما را از تاریکی جهالت و نادانیها، به روشنائی نور ایمان هدایت نموده بود، غروب کرد!..
خود او از دیدها پنهان شده، در زیر خاک خفت..
ولی؛ سنت، راه و روش زیستن، آئین مو به مو انسان شدن را به ما آموخت، و دفتر تاریخ آن را در کنار قرآن کریم؛ کلام پاک پروردگار یکتا، برای ما حفظ نموده است.
حال اگر محمد مصطفی ج در بین ما نیست، راه او.. روح او .. نام او.. سیرت و کردار او.. گفتار و رفتار او.. در بین ماست..
﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا٢١﴾[الأحزاب: ۲۱].
«سرمشق و الگوی زیبائی در (شیوه پندار و گفتار و کردار) پیغمبر خدا برای شما است. برای کسانی که (دارای سه ویژگی باشند:) امید به خدا داشته، و جویای قیامت باشند، و خدای را بسیار یاد کنند».
اسلام آباد ـ پاکستان
۱٩/ خرداد/ ۱۳۸٩ ش.
[۱٩۲] به روایت امام بخاری ۱/ ۶۲. [۱٩۳] به روایت موطا امام مالک ص/۶۵. [۱٩۴] به روایت امام بخاری ۲/ ۶۴۰. [۱٩۵] به روایت امام بخاری ۲/ ۶۴۱. [۱٩۶] به روایت امام بخاری ۲/ ۶۳٧. [۱٩٧] به روایت امام بخاری ۲/ ۶۳۸، ۶۳٩، ۶۴۰ ، ۶۴۱.