درس هفدهم: صلح حدیبیه
در سال ششم هجری پیامبر خدا ج یارانش را برای مشارکت در عبادت عمره و زیارت خانه امن و امان الهی دعوت کرد.
فورا هزار و چهار صد نفر برای بجای آوردن این عبادت در رکاب پیامبر خداج همراه ایشان عازم سفر شدند، آنها چون برای عبادت میرفتند، و در عرف عربها حتی قبل از اسلام، خانه خدا از احترام ویژهای برخوردار بود، و کسی به زائر خانه حق کوچکترین آزاری نمیرسانید، هیچ سلاحی ـ جز آنچه مسافر در سفر همراه خود میگیرد ـ با خود برنداشتند. مسلمانان با خود حیواناتی را نیز برای قربانی کردن و تقسیم گوشت آن در بین فقیران و مستمندان همراه داشتند.
قریش از این حرکت پیامبر برآشفت. و دخول مسلمانان به مکه را ضربهای کاری به هیبت و غرور خود تلقی کرد، از اینرو اعلام آماده باش صادر کرده، برای جلوگیری از دخول مسلمانان به مکه سپاهی بسیج کرده، به سوی مسلمانان لشکرکشی کرد.
چون خبر به پیامبر خدا ج رسید نماز «خوف» بجای آورده از پروردگار یکتا خواست مؤمنان را از گزند مشرکان حفاظت کند.
و به مکه نزدیک شد. در میان راه شتر پیامبر به زمین نشسته از ادامه راه سر باز زد. برخی از مسلمانان گفتند: شتر وحشت کرده است!
رسول الله ج فرمودند: خیر، شتر نترسیده! آنکه «فیل» ابرهه را از حرکت باز داشته بود، شتر مرا نیز از حرکت باز داشته. سوگند به خدا قریشیان هر چیزی که در آن حفظ هیبت و کرامت اماکن مقدسه و عبادت الهی است، از من بخواهند به آنها میدهم، و با آنها موافقت میکنم.
سپس رسول الله جشترش را به حرکت درآورده، به کنار یکی از چاههای حدیبیه که آب کمی داشت بازگشتند. تیری از کجاوه خود کشیده در آب فرو بردند. به برکت دست پیامبر آب چاه فواره زده بالا آمد، و چاه پر از آب شد، طوری که مسلمانان با دستشان از چاه آب میگرفتند.
پیامبر و یارانش در فضائی بسیار روحانی و عبادی در آرامش کامل و ایمان و توکل بیمانندی به پروردگارشان، در حدیبیه مشغول ذکر و نیایش بودند. و در مقابل آنها لشکر قریش حیران و پریشان صف آرائی میکرد.
قریشیان رسولانی نزد پیامبر برای مذاکره میفرستادند. برخی از این رسولان با دیدن فضای ایمانی مسلمانان تحت تأثیر قرار گرفته، نزد قریش بازمیگشتند و از آنها میخواستند راه را بر رسول خدا ج و یارانش بگشایند..
ولی این درخواست پس از آن لشکرکشی، نزد قریش امکان پذیر نبود. چونکه قریش آنرا یک آبروریزی بزرگ و شکست سختی برای خود تلقی میکرد.
سفیرانی چون «بدیل»، «عروة بن مسعود«، «حلیس بن علقمة» از بنی کنانه، «مکر بن حفص» برای مذاکره با پیامبر یکی بعد از دیگری نزد مسلمانان شیفته آن حضرت آمدند. یاران پیامبر در این اثنا نهایت محبت و ذوب بودن خود در عشق به رسول خدا ج و فنا بودن در او را جلوی دیدگان سفیران قریش به نمایش در میآوردند.
آنها در این سفارتها دریافتند؛ مسلمانان هرگز و تحت هیچ شرایطی پیامبرشان را تنها نخواهند گذاشت، و تا آخرین قطره خون از آرمانهایشان دفاع خواهند کرد. این سیمای محبت و همبستگی و عشق ورزیدن به آرمانها و هدفهای سرشار از ایمان و اخلاص و صداقت چون تیرهای زهراگینی بر قوت نفس دشمن وارد میشد.
قریشیان دریافتند در صورت درگیری با مسلمانان بهای سنگینی پرداخت خواهند کرد، و این پا برهنههای کفن پوش با چنگ و دندان بر لشکر زره پوش آنها غالب خواهند گشت.
در نهایت مجبور شدند «سهیل بن عمرو» که مردی سیاسی و زیرک بود را برای مذاکره نزد پیامبر اکرم ج بفرستند. پیامبر نیز با دیدن سهیل هدف قریش را دریافته، به همراهان خود فرمودند: گشایش در کارتان رخ داده است!
بدون شک در آن فضای روحانی و قوت قلب بیمانند و اعتماد به نفس مسلمانان، و ترس و واهمه و عدم اعتمادی که در سپاه قریش بود، اگر مسلمانان بر رسیدن به هدفی که برایش آمده بودند اصرار میکردند، و با سپاه کفر به جنگ و ستیز برمیخواستند، پیروزی از آن آنها بود. ولی مسلمانان هرگز نمیخواستند قطرهای خون به ناحق بر زمین ریخته شود. و همیشه اسلام در پی حفظ ارواح بشر است. و مسلمانان به خود اجازه نمیدادند از هیبت و کرامت کعبه تار مویی کاسته شود. و با توجه به این معانی والا به صلح با قریشیان موافقت کردند.
میثاق صلح بر نکات زیر امضاء شد:
۱- آتش جنگ بین دو گروه به مدت ده سال بکلی خاموش گردد.
۲- هر دو گروه از دست همدیگر در امان باشند.
۳- پیامبر و یارانش امسال به مدینه بازگردند، و در مقابل سال آینده قریشیان مکه را برای آنها خالی بگذارند، و مزاحم عبادت آنها نشوند.
۴- اگر مردی از قریشیان اسلام آورده به مسلمانان پناه آورد باید او را تسلیم کنند، و اگر چنانچه مردی از مسلمانان از دینش بازگشت و به قریش پیوست، قریشیان او را تسلیم مسلمانان نمیکنند.
۵- هر کس از غیر قریشیان خواست با محمد همپیمان شود آزاد است، و هر کس خواست با قریشیان همپیمان شود آزاد است [۳۶].
نتایج صلح حدیبیه:
تحمل شروط این اتفاق برای بسیاری از صحابه رسول خدا ج بسیار گران بود، آنها گمان میکردند در این شروط ظلم و تعدی بسیار شدیدی بر مسلمانان وارد آمده است، از اینرو برخی از آنها نوعی مخالفت و اعتراض از خود نشان دادند. ولی با گذشت روزهایی چند حکمت و درایت و سیاست و دورنگری بیمانند رسول خدا ج بر همگان برملا شد. و دریافتند که این معاهده یک فتح و پیروزی بزرگی برای اسلام و مسلمانان بود. از جمله مواردی که مسلمانان در پرتو این معاهده بدان دست یافتند، میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
۱- ابرام این معاهده در واقع اعترافی ضمنی بود از سوی قریش به حکومت اسلامی مدینه منوره. چرا که معاهدهها و اتفاقهای ثنائی در بین دو کشور یا قدرت متساوی و یا رقیب صورت میگیرد. و این اعتراف ضمنی اثر بسیار بزرگی در قبائل عرب که نظارهگر موقف بودند، و در تصمیم گیریها و امضاء پیمانها و اتفاق نامهای مشترک با مسلمانان داشت.
۲- در سایه این اتفاق هویت و شخصیت جامعه اسلامی بوضوح روشن گردید، و آن هیبت و رعب و وحشتی بسیار شدید در دل مشرکان و منافقان به جای گذاشت. و همه دریافتند مسلمانان در کفه ترازوی آینده منطقه سنگی بسیار گران هستند، و این حادثه را به عنوان پیروزی تبلیغاتی، سیاسی و حتی عسکری برای مسلمانان پنداشتند. تمام اینها باعث شد بسیاری از قریشیان ـ چه رسد به دیگران ـ بار دگر در قضیه مسلمانان و نحوه برخورد با آنها، و نگرش نوینی از اسلام و شنیدن صدای وجدان و ضمیر خود بازنگری کنند. این بازنگری مجدد باعث شد رهبرانی بسیار قوی و نیرومند از صف اول قریش؛ چون بزرگترین ژنرال قریش که پیروزی احد را برایشان رقم زد؛ خالد بن ولید، و عمرو بن العاص؛ کسی که ذکاوت و زیرکی او زبانزد خاص و عام بود، بریدند و به سپاه اسلام پیوستند.
۳- این آتش بس فرصت بسیار طلائی برای نشر دعوت اسلامی بود، در سایه آن دعوتگران مسلمان میتوانستند بهر سو حرکت کرده ندای اسلام را به گوش مردم برسانند. و این باعث شد تعداد زیادی از قبائل عرب اسلام آورند.
۴- با این آتش بس مسلمانان از جهت یکی از سر سختترین دشمنانشان که همان قریش بود احساس امنیت کردند، و تمام نیرو و توان خود را جهت مقابله با دشمن دیگرشان که یهود و سایر قبائل رقیب، بود متوجه ساختند. و غزوه خیبر در نتیجه صلح حدیبیه بوقوع پیوست.
۵- مذاکرات صلح حدیبیه، و روحیه صلح پسند و آزادی خواهی مسلمانان، و در مقابل روحیه زورگوئی و قلدری قریشیان باعث شد همپیمانان قریش بیش از پیش مسلمانان را درک کرده، با آنها تعاطف نشان دهند. «حلیس بن علقمة» یکی از همپیمانان قریش، از سوی آنها برای مذاکره با مسلمانان فرستاده شد. او مجذوب حالت روحی مسلمانان، و پوشش احرام و لبیک گفتنهایشان گشت، و چون نزد یارانش بازگشت گفت: اینها برای عبادت خداوند آمدهاند، و با خودشان قربانیهایشان را همراه آوردهاند، نباید جلوی آنها را بگیریم. بگذارید بندگان خدا به زیارت خانه پروردگارشان بروند.
۶- در سایه صلح حدیبیه پیامبر اکرم ج توانست برای غزوه مؤته آمادگی بگیرد. و این غزوه به مسلمانان فرصتی داد تا پیام دعوت اسلامی را با روشی نوین به خارج از جزیره عرب منتقل سازند.
٧- آتش بس صلح حدیبیه به پیامبر این فرصت را داد تا سفیرانی به سوی پادشاهان فارس و روم و مصر و غیره ارسال داشته آنها را به اسلام دعوت کند.
۸- صلح حدیبیه مقدمه و سبب اول برای فتح مکه بود [۳٧].
[۳۶] نگا: الوفا ص/ ٧۱۶، و لباب الخیار ص/۸۱- ۸۳. [۳٧] نگا: السیرة النبویة، الصلابی، ص/ ۶۸۳ – ۶۸۴.