تحقیقی پیرامون اجتهاد ائمه

فهرست کتاب

سبب سوم: اعتماد به ضعف حدیث

سبب سوم: اعتماد به ضعف حدیث

سبب دیگر این است که امامی با تکیه به اجتهاد خود عقیده به ضعف یک حدیث داشته باشد، و دیگران – صرف‌نظر از روایت این حدیث به طرق دیگر – با نظر او مخالف باشند، در اینجا فرقی نمی‌کند که در خصوص مخطی یا مصیب‌بودن مجتهد چه دیدگاهی وجود داشته باشد؛ به سخن دیگر فرقی نمی‌کند که حق با او باشد یا با دیگران، یا طبق نظر کسانی که نتیجه‌ی اجتهاد همه‌ی مجتهدین را صواب و مبرا از اشتباه می‌دانند، همه آن‌ها حق به جانب باشند.

اسباب متعددی می‌تواند منشأ این نوع اختلاف‌نظر باشد، از آن جمله این که: یک نفر معتقد به ضعف راوی باشد، و دیگر راوی را ثقه و معتمد بشناسد، علم رجال علم گستردهای در زمینۀ معرفت و شناخت راویان حدیث است، گاهی اهل نظر به سبب اشراف و اطلاعی که از عوامل ضعف یک راوی دارند، در ضعیف* شمردن او مصیب و محق هستند، و گاهی شخص دیگری به نظریه‌ی درست و صائب دست می‌یابد، و برای او مسلم می‌شود که مستندات دیگران برای اثبات ادعای ضعف راوی کارآمد نیست، و یا اینکه راوی حتی با وجود آن سبب معذور است، و عذری موجه مانع از این است که راوی را بی‌اعتبار و ضعیف بشماریم، اهل نظر برای تشخیص ضعف یا قوت راویان و بررسی احوال آنان ضوابط و اصولی را تدوین کرده‌اند که بعضی از این ضوابط مورد اتفاق همه‌ی آنان است، و در مورد برخی از اصول با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند؛ چنان که دانشمندان سایر علوم گاهی با یکدیگر اختلاف و گاهی اتفاق‌نظر دارند.

منشأ دیگر اینگونه اختلافات این است که یکی از فقها معتقد باشد که راوی حدیث را از استادش نشنیده است، و دیگری براین باور باشد که وی حدیث را از استادش شنیده است و لذا یکی به ضعف حدیث و دیگری به صحت آن حکم می‌کند، اسباب لازم برای تشخیص وقوع این شنیدن و یا عدم آن در نزد اهل نظر معروف است.

عامل دیگر اینکه گاهی در حیات یک محدث حالات و حوادث مختلف وجود داشته است، چند صباحی را در شرایط عادی و با سلامت سپری نموده، و ایامی را هم در حالت اضطراب و ضعف پشت سر گذاشته است؛ مثلاً اینکه در حادث‌های کتاب‌های حدیث او بسوزد، و یا در بره‌های از زندگی‌اش در روایت حدیث گرفتار اختلاط و اشتباه شود، در این صورت احادیث او چنانچه در اوضاع عادی زندگی‌اش روایت شده باشد، صحیح* شمرده می‌شود، و در غیر این صورت ضعیف به حساب می‌آید، یک امام نمی‌داند که فلان حدیث مشخص به کدام دوره از زندگی محدث تعلق دارد، اما دیگری می‌داند که آن حدیث را در زمان سلامتی و آرامش روایت کرده است، لذا داوری این یکی براستحکام بیشتری برخوردار است.

و دیگر این که: گاهی یک محدث روایت خود را فراموش می‌کند، از ذکر مجدد آن خودداری کرده و حتی نقل آن حدیث را انکار می‌کند، ائمه در مورد نقل این حدیث اختلاف‌نظر دارند: یکی معتقد است که باید از روایت آن حدیث خودداری کرد و دیگری براین باور است که استدلال و استناد به این حدیث بلا مانع است. این مانع به عنوان یک پدیده‌ی اختلاف برانگیز در بین دانشمندان علوم حدیث مشهور است.

و دیگر این که: بسیاری از اهل حجاز براین باورند که به احادیث اهل عراق و یا شام مادامی که اصل و ریشه‌ی حجازی نداشته باشد، نمی‌توان احتجاج و استناد کرد، تا جایی که برخی گفته‌اند: جایگاه احادیث اهل عراق را به لحاظ هم ردیف با احادیث اهل کتاب قرار دهید، نه آن‌ها را تصدیق کنید و نه تکذیب. از فردی سؤال شد: آیا احادیث دارای سلسله‌ی سند «سفیان از منصور از ابراهیم از علقمه از عبدالله بن مسعود» حجت است؟ گفت: اگر اصل و ریش‌های در حجاز نداشته باشد، حجت نیست. این نگرش ناشی از این باور است که آنان اعتقاد داشتند: اهل حجاز تمام سنت را ضبط و نگهداری کرده‌اند، و هیچ حدیثی از نظر آن مغفول نمانده است، اما احادیث اهل عراق مضطرب و مخدوش شده و باید از استناد به آن‌ها پرهیز کرد.

همچنین برخی از صاحب‌نظران عراق اعتقاد داشتند که نمی‌توان به حدیث اهل شام استناد کرد؛ اما اکثر ائمه‌ی علوم حدیث این نظریه را برنتابیده و از پذیرش آن سرباز زده‌اند.

در حقیقت هرحدیثی که استناد آن معتبر و جید باشد، حجت شمرده می‌شود و فرقی نمی‌کند که آن حدیث حجازی، یا عراقی، یا شامی و یا غیر از این‌ها باشد.

ابوداود سجستانی کتابی در خصوص احادیث منحصر به مناطق مختلف تألیف نموده و احادیث راویان شهرهایی چون: مدینه، مکه، طائف، دمشق، حمص، کوفه و بصره و... را به طور جداگانه جمع‌آوری کرده است.