تحقیقی پیرامون اجتهاد ائمه

فهرست کتاب

چند حدیث در لعن برخی از گناهکاران

چند حدیث در لعن برخی از گناهکاران

رسول خدا جفرموده است: «لَعَنَ اللَّـهُ مَنْ شَرِبَ الْـخَمْرَ» [۶۴]. «خداوند فرد شراب‌خوار را لعنت کرده است».

یا: «عَقَّ وَالِدَيْهِ أَوْ غَيَّرَ مَنَارَ الْأَرْضِ» [۶۵]. «کسی که والدین خود را نافرمانی کند و آنان را خوار شمارد یا علائم و حدود اراضی را تغییر دهد».

متفق علیه: «لَعَنَ اللَّـهُ السَّارِقَ» «خداوند سارق را لعنت کرده است».

صحیح مسلم: «لَعَنَ اللَّـهُ آكِلَ الرِّبَا وَمُوكِلَهُ وَشَاهِدَيْهِ وَكَاتِبَهُ» «خداوند رباخوار و ربادهنده و دو شاهد و نویسنده آن را لعنت کرده است».

امام احمد: «لَعَنَ اللَّـهُ لَاوِيَ الصَّدَقَةِ وَالْـمُعْتَدِيَ فِيها». «خداوند پوشاننده‌ی صدقه و خیانت‌کننده در آن را لعنت کرده است».

صحیح مسلم: «مَنْ أَحْدَثَ فِي الْـمَدِينَةِ حَدَثًا، أَوْ آوَى مُحْدِثًا فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَالْـمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» «کسی که در مدینه فساد کند، یا مفسدی را پناه دهد، لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم براوست».

صحیحین: «مَنْ جَرَّ ثَوْبَهُ خُيَلاءَ لَمْ يَنْظُرِ اللَّـهُ إِلَيْهِ يَوْمَ القِيَامَةِ» «کسی که از روی تکبر لباس و ازار بلندی بپوشد که بر روی زمین کشیده شود خدا در روز قیامت به او نگاه نمی‌کند».

مسلم: «لَا يَدْخُلُ الْـجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ» «کسی که در قلبش به اندازه ذر‌های تکبر وجود داشته باشد، وارد بهشت نمی‌شود».

«مَنْ غَشَّنَا لَيْسَ مِنِّا» [۶۶]. «کسی که در معامله فریب‌کاری کند، از مسلمانان نیست».

متفق علیه: «مَنِ ادَّعَى إِلَى غَيْرِ أَبِيهِ أوْ تَوَلَّى غَيْرَ مَوَالِيهِ فَالْـجَنَّةُ عَلَيْهِ حَرَامٌ» «کسی که خودش را به غیر پذرش نسبت دهد، یا برده آزاد کرده‌ی دیگری را به خود نسبت دهد، بهشت بر او حرام است».

صحیحین: «مَنْ حَلَفَ عَلَى يَمِينٍ كَاذِبًا لِيَقْتَطِعَ مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ لَقِيَ اللَّـهَ وَهُوَ عَلَيْهِ غَضْبَانُ» «کسی که سوگند دروغ یاد کند تا مال مسلمانی را تصاحب نماید، خداوند را در روز قیامت در حالی دیدار می‌کند که خداوند بر او خشم گرفته است».

مسلم: «مَنِ اِسْتَحَلَّ مَالَ امْرِءٍ مُسْلِمٍ بِيَمِينٍ كَاذِبَةٍ، فَقَدْ أَوْجَبَ اللهُ لَهُ النَّارَ وَحَرَّمَ عَلَيْهِ الْـجَنَّةَ» «کسی که مال مسلمانی را با سوگند دروغ، از آنِ خود بگرداند، همانا خداوند دوزخ را بر او لازم و بهشت را بر او حرام می‌کند».

«لَا يَدْخُلُ الْـجَنَّةَ مَنْ كَانَ قَاطِعَ رَحِمٍ» «کسی که صله رحم را قطع کند، وارد بهشت نمی‌شود».

همان‌طور که اشاره شد با استناد به این نصوص اجازه نداریم با اطمینان شخص معینی را مستحق وعید بدانیم، و همچنین روا نیست که مدعی شویم: این نصوص مستلزم لعن امت محمد جیا لعن صدیقین، یا صالحین، است، زیرا در خصوص فرد صدیق یا صالحی که مرتکب برخی از این افعال شده است، اگر سبب وعید او مطرح باشد، موانع رسیدن وعید هم وجود دارد و کسانی که براساس اجتهاد و یا تقلید از مجتهدین، ارتکاب برخی از افعال فوق را مباح می‌دانند در ن‌هایت همان وضعیت صدیقین یا صالحین این امت را دارند که به سبب وجود موانعی مانند: توبه، یا حسنات محوکننده‌ی سیئات مستحق وعید نیستند.

ای خواننده‌ی محترم! آگاه باش و بدان! این همان راه و روشی است که باید به عنوان یک امر ضروری و واجب رهرو و سالک آن بود، و روشی غیر از این ما را به سر منزل مقصود نمی‌رساند. سوای این منهج دو طریق و رویکرد قابل تصور است که هردو ناپاک و نادرست جلوه می‌کنند:

اول این که: اعتقاد به الحاق وعید به هریک از افراد معین و خاص این امت داشته باشیم و این گفتار و عمل خود را مستند به نصوص کتاب و سنت سازیم که چنین رویکردی قبیح‌تر از نظر خوارج در خصوص تکفیر مرتکبین گناه کبیره و برخی دیدگاه ‌های معتزله و دیگران است، فساد چنین نگرشی از مسلمات دینی است که ادله آن در جای جای نصوص اسلامی به چشم می‌خورد.

و دوم این که: اساساً عقیده و عمل به اقتضای احادیث و نصوص شرعی را رها سازیم و بگوییم چون نصوص مزبور مستلزم طعن و لعن افرادی است که در عمل با مقتضیات نصوص مخالفت کرده‌اند، بهتر است برای ر‌هایی از لعنت‌کردن دیگران به بی‌اعتقادی و عمل‌نکردن به این نصوص پناه ببریم! در حال که سرانجام چنین رویکردی جز گمراهی و اتخاذ روش غیر مشروع اهل کتاب نیست.

عدی بن حاتم سروایت می‌کند: به مجلس پیامبر جوارد شدم در حالی که پیامبر این آیه را تلاوت می‌فرمود: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ[التوبة:۳۱]. «اهل کتاب علاوه بر خدا، دانشمندان و علمای خود را هم به خدایی پذیرفته‌اند».

گفتم: آن‌ها علمای خود را عبادت نمی‌کنند، فرمود: بلی! مگر غیر از این است که علمای آن‌ها حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال می‌کنند، و مردم هم پیروی می‌کنند. همین اطاعت محض علما به معنای عبادت آن‌هاست.

آری! ترک نصوص فوق به منزله‌ی اطاعت از مخلوق به قیمت نافرمانی خالق است، و به عاقبت و سرانجام بدناشی از سوء تأویلی منجر می‌شود که از فحوای این کلام الهی استنباط می‌شود:

﴿يَٰٓأَيُّها ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩[النساء: ۵۹].

«ای کسانی که ایمان آورد‌هاید! از خدا و پیغمبر اطاعت کنید، و از صاحبان امر مسلمان فرمانبرداری نمایید و اگر در امری اختلاف داشتید آن را به (کلام) خدا و (سنت) پیامبر برگردانید، اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، این کار برای شما بهتر است و عاقبت نیک‌تری دارد».

علمای اسلام در مسائل فراوانی با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند، اگر قرار باشد به دلیل مخالفت یک مجتهد با یک حدیث در برگیرنده‌ی وعید اعتقاد به آن وعید و یا عمل به مفاد آن حدیث به کلی متروک و به ورطه‌ی فراموشی سپرده شود، لاجرم منکری به منصه ظهور می‌رسد که چه بسا به کفر و خروج از دین توصیف شود و این منکر اگر بزرگ‌تر از خطای قبلی نباشد، کمتر از آن هم نیست. بنابراین، ضروری است که به تمام کتاب خدا ایمان آوریم و از همه آنچه که پروردگارمان نازل فرموده پیروی کنیم. و موضع‌گیری ما به گون‌های نباشد که حاکی از ایمان به بخشی از کتاب خدا و ترک قسمتی از آن باشد، نگرش و رویکرد ما در قبال سنت به طریقی نباشد که قلوب ما در برابر اتباع از قسمتی از سنت نرم و مطیع باشد و به خاطر پای‌بندی به عادت‌ها و خواهش‌‌های نفسانی از پذیرش بخشی از آن سرباز زند، زیرا چنین رویکردی به منزله‌ی خروج از صراط مستقیم و گام‌نهادن در مسیر گمراهان و مغضوبین الهی است.

خداوند ما را در انجام گرفتار و اعمال محبوب و مورد رضای خودش، و موجب خیر و برکت برای ما و همه مسلمانان توفیق دهد.

والحمد لله رب العالـمین. وصلی الله علی محمد، خاتم النبیین وعلی آله وأصحابه الـمهتدین وأزواجه أمهات المومنین، والتابعین لهم بإحسان إلى یوم الدین.

[۶۴] ابوداوود در کتاب الاشربه و امام احمد در مسند: «قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: لعن الله الخمر ولعن شاربها وساقيها...». [۶۵] صحیح مسلم، نسائی از علی با این الفاظ روایت می‌کند: «لعن الله من لعن والديه، ولعن الله من ذبح لغير الله ولعن الله من آوى محدثا، ولعن الله من غير منار الأرض». [۶۶] مسلم با لفظ «من غش فلیس منا» روایت کرده است.