مقدمه
بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على سيدنا محمد وآله وصحبه والتابعين.
إن الحمد لله نحمده ونستعينه ونستغفره ونشكره، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا وسيئات أعمالنا من يهده الله فلا مضل له، ومن يضلل فلا هادي له، ونشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، ونشهد أن محمداً عبده ورسوله اللهم صل على سيدنا محمد وعلى آل سيدنا محمد، كما صليت على إبراهيم وعلى آل إبراهيم وبارك على محمد وآل محمد كما باركت على إبراهيم وعلى آل إبراهيم في العالمين إنك حميد مجيد.
بعد از سپاس و ستایش بیشمار پروردگار عالمیان و درود و سلام بیشمار بر حبیب رب العالمین المبعوث رحمة للعالمین شفیع المذنبین، محمد خاتم الأنبیاء والمرسلین وآله الطاهرین وصحابته أجمعین.
یکی از دوستان از اینجانب درخواست نمود کتابی در خصوص وقت شناسی بنویسم، دیدم دانشمندان ما ابیات و اشعاری دلانگیز در این خصوص گفتهاند و در سیرت بزرگان ما اهمیت دادن به وقت مشهور و مشهود است. و همه از آیات کلام الله مجید و بیانات سید الاولین والآخرین اقتباس نمودهاند.
در آیهی ٩۶ سورهی انعام آمده است: ﴿ٱلۡإِصۡبَاحِ وَجَعَلَ ٱلَّيۡلَ سَكَنٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ حُسۡبَانٗا﴾[الأنعام: ٩۶].
«خدای متعال شب را (مایه) آرامش و خورشید و ماه را (وسیله) حساب (زمان) قرار داده است». پیا پیآمدن شب و روز و تشکیلدادن هفته و ماه و سال به وسیلهی خورشید و ماه انجام میگیرد. بنابراین، هیچ کس حق ضایعکردن وقت ندارد، برای این که عمر آدمی از همین شب و روز حاصل میشود، و همان گونه که روز و شب به شمار است، نَفَسی که انسان میکشد هم به شمار است.
و نفس آخر است که پایان عمر را اعلام میدارد، و موقعی که همه چیز در دنیا به حساب است و حتی نَفَس همه به شمار است، آیا نباید مراقب وقت بود و نگذاشت هیچ لحظه و نَفَسی بیهوده بگذرد؟
در سورهی انعام فرمود: ﴿ٱلۡإِصۡبَاحِ وَجَعَلَ ٱلَّيۡلَ سَكَنٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ حُسۡبَانٗا﴾آفتاب و ماه را برای به دستدادن حساب آفرید: گردش شب و روز، گذشت هفته، ماه و سال، پیدایش فصول چهارگانه، بهار و تابستان و پاییز و زمستان نتیجهی گردش خورشید و ماه است. این دو گواه صدق اعمال ملتهای گذشته و حال و آینده هستند، اگر زبان قال ندارند زبان حالشان گویای حوادث روزگارند. در سورهی انعام از حساب زمان که به آفرینش خورشید و ماه بستگی دارد صحبت فرمود. و در سورهی الرحمن فرمود: ﴿ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ بِحُسۡبَانٖ ٥﴾[الرحمن: ۵]. یعنی: «خورشید و ماه به حساب منظم (دقیق) در حرکتند».
مثال آن مثال ساعتی است که به دست میبندیم و ساعات شبانه روز از آن میفهمیم، خود ساعت هم از روی دقت و حساب آفریده شده است تا بتواند حساب به دست بدهد و آنچه بر همه ظاهر و آشکار است گردش خورشید و ماه است که لحظهای توقف ندارند و از روز خلقت تا روز قیامت به گردش خود ادامه میدهند.
خدای متعال در آیهی ۱۲ سورهی النحل میفرماید:
﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ وَٱلنُّجُومُ مُسَخَّرَٰتُۢ بِأَمۡرِهِۦٓۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ ١٢﴾[النحل: ۱۲]. «وشب و روز را وخورشید وماه را برای شما مسخر کرد، وستارگان (نیز) به فرمان او مسخر هستند، بیتردید در این نشانهای است برای گروهی که خرد میورزند».
و در آیهی ۳۲ تا ۳۴ سورهی ابراهیم میفرماید: ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡفُلۡكَ لِتَجۡرِيَ فِي ٱلۡبَحۡرِ بِأَمۡرِهِۦۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡأَنۡهَٰرَ ٣٢ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ دَآئِبَيۡنِۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ ٣٣وَءَاتَىٰكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُۚ وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ كَفَّارٞ ٣٤﴾[ابراهیم: ۳۲-۳۴].
«الله (همان) کسی است که آسمانها وزمین را آفرید، واز آسمان آبی (گوارا) نازل کرد، پس با آن (آب) میوه های (گوناگون) را برای روزی شما ( از زمین) بیرون آورد وکشتی (ها) را برای شما مسخر گرداند تا به فرمان او در دریا روان باشد، ونهرها را (نیز) برای شما مسخر گرداند. وخورشید وماه را که پیوسته در گردش اند برای شما مسخر ساخت، وشب و روز را (نیز) برای شما مسخر گرداند. و از هرچه از او خواستید به شما ارزانی داشت، واگر (بخواهید) نعمت (های) الله را بشمارید نمی توانید آن را بشمارید، بیشک انسان ستمگری نا سپاس است».
انسان از آب باران و کشت زمین انواع استفاده را مینماید و از کشتیها در حمل مال التجاره انواع استفاده را مینماید و از رودهای آب برای آشامیدن و زراعت انواع استفاده را مینماید و از شب و روز چه فایدهها میبرد، کار و کاسبی در روز و شب است و فراگرفتن علوم در روز و شب است و آسایش و خواب راحت در روز و شب است و انواع مسافرتهای سودمند در روز و شب است، کسب روزی و ولادت و وفات در روز و شب است؛ وقتی که انسان از همهی آنچه یاد شد استفاده میبرد، صحیح است اگر بگوییم همهی اینها در فرمان آدمی هستند، و خدا از فضل و کرمش به آدمیان آنچه میخواهند عطا فرمود؛ زن و فرزند و خویش و پیوند و کارگزار و کارمند همه در روز و شب مشغول خدمت آدمی هستند، اما این آدمی است که همهی خوبیها را فراموش میکند و روی از طاعت خدا میگرداند؛ واقعاً که آدم بسیار ستمگر و ناسپاس و کفرانکنندهی نعمتهای آفریدگار است.
و در آیهی ۶۲ سورهی الفرقان میفرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ خِلۡفَةٗ لِّمَنۡ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوۡ أَرَادَ شُكُورٗا ٦٢﴾[الفرقان: ۶۲].
«و او (همان) کسی است که شب و روز را در پی یکدیگر قرار داد برای کسی که بخواهد متذکر شود یا بخواهد شکر گزاری کند».
خدای متعال شب و روز را به دنبال هم قرار داد تا اگر کسی در شب غفلت نمود در روز بتواند غفلت شب را جُبران نماید و اگر کسی در روز غفلت نمود، در شب غفلت روز را جبران نماید، شب و روز هردو وقت طاعت و نکوکاری و سپاسگزاری هستند، آنان که با ایمان و بیدار و هوشیارند نمیگذارند لحظهای از وقتشان بیهوده بگذرد، شبهایشان مطالعه و عبادت و نیکوکاری و خیر عام و به دستآوردن رضای خداست. اینان غفلت برای خود روا نمیدارند و کوشششان این است که شبشان بهتر از روز و روزشان بهتر از شب باشد و به قول سعدی/:
شب مردان خدا روز جهان افروز است
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
اما آنانی که همتشان ضعیف است و نیاز به یادآوری دارند و میخواهند که راه سپاسگزاری بگیرند، باید از تَعَاقُب شب و روز درس عبرت بگیرند و نگزارند که غفلت و سستی بر آنان چیره شود؛ در روز بکوشند که روزشان بهتر از شبشان باشد. و شبشان بهتر از روزشان باشد.
به قول سعدی که روحش شاد باد:
ابر و باد و مَه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همان طور که گفته شد:
شب مردان خدا روز جهان افروز است
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
برای این هر لحظه از عمر را غنیمت میشمارند و اجازه نخواهند داد که لحظهای از عمرشان بیهوده تلف شود، و مسلمانان وقتی ضعف و زبونیشان شروع شد که وقت شناسی را کنار گذاشتند و برای وقت قیمتی قائل نشدند.
و در آیهی ۳٧ سورهی فاطر میفرماید: ﴿أَوَ لَمۡ نُعَمِّرۡكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَآءَكُمُ ٱلنَّذِيرُۖ فَذُوقُواْ فَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِن نَّصِيرٍ﴾[فاطر: ۳٧].
«آیا آن قدر شما را عمر ندادیم که پند گیرندگان در آن پند گیرند؟! وهشدار دهنده (نیز) به سراغ شما آمد؟! پس (طعم عذاب را) بچشید که برای ستمکاران هیچ یاوری نیست».
بسیاری از مردم نمیدانند که طول عمر مایهی اتمام حُجَّت است و کسی که به عمر شصت سالگی رسید و به راه نیامد بر خود اتمام حُجَّت نموده است، و پناه میبریم به خدا از این که طول عمر برایمان مایهی ننگ و اتمام حجت باشد.
از آیات قرآن قسمتی که برای دلالت بر اهمیت وقت بود آوردیم.
اکنون آیاتی میآوریم که دلالت بر قسمخوردن بر وقت دارد و اهمیت آن را میرساند:
مثل: آیهی ۱۶ سورهی انشقاق: ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلشَّفَقِ ١٦﴾[الانشقاق: ۱۶]. «پس به شفق سوگند میخورم».
آیهی ۱۸ سورهی التکویر: ﴿وَٱلصُّبۡحِ إِذَا تَنَفَّسَ ١٨﴾[التکویر: ۱۸]. «وسوگند به صبح، هنگامی که بدمد».
و آیهی ۳۴ سورهی المدثر: ﴿وَٱلصُّبۡحِ إِذَآ أَسۡفَرَ ٣٤﴾[المدثر: ۳۴]. «وبه صبح هنگامی که روشن شود».
و آیهی ۱و۲ سورهی الفجر: ﴿وَٱلۡفَجۡرِ ١ وَلَيَالٍ عَشۡرٖ ٢﴾[الفجر: ۱-۲]. «سوگند به صبح، وبه شبهای دهگانه (ذیحجه».
و آیهی ۲ سورهی اللیل: ﴿وَٱلنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ ٢﴾[اللیل: ۲]. «وسوگند به روز هنگامی که آشکار شود».
آیهی ۱ سورهی الضحی: ﴿وَٱلضُّحَىٰ ١﴾[الضحی: ۱]. «سوگند به آغاز روز».
و آیهی ۱٧ سورهی التکویر: ﴿ وَٱلَّيۡلِ إِذَا عَسۡعَسَ ١٧﴾[التکویر: ۱٧]. «وسوگند به شب، هنگامی که (تاریکی اش کاسته شود به) پشت کند».
و آیهی ۲ سورهی الضحی: ﴿وَٱلَّيۡلِ إِذَا سَجَىٰ ٢﴾[الضحی: ۲]. «وسوگند به شب هنگامی که آرام گیرد».
و آیهی ۱٧ سورهی الانشقاق: ﴿وَٱلَّيۡلِ وَمَا وَسَقَ ١٧﴾[الانشقاق: ۱٧]. «وسوگند به شب وآنچه را فرو می پوشد».
برای این که وقتی شب کوه و بیابان و درخت و جانوران همه را در تاریکی خود قرار داد، مثل این است که همه را در خود جمع کرده باشد.
و آیهی ۳۳ سورهی المدثر: ﴿وَٱلَّيۡلِ إِذۡ أَدۡبَرَ ٣٣﴾[المدثر: ۳۳]. «وبه شب هنگامی که پشب کند».
و آیهی ۱ سورهی اللیل: ﴿وَٱلَّيۡلِ إِذَا يَغۡشَىٰ ١﴾[اللیل: ۱]. «سوگند به شب هنگامی که (همه چیز را) بپوشاند».
و آیهی ۱ سورهی العصر: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ ٢﴾[العصر: ۱-۲]. «سوگند به عصر. که انسان در (خسران و) زیان است». مگر مردمی که دارای این خصلتها بودند: ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و همدیگر را بر پایداری بر حق و بر پایداری بر صبر و شکیبایی در راه احقاق حق سفارش دادند، همهی مردم در راه زیانکاری هستند، برای این که در مقابل هر چیزی که به دست میآورند قسمتی از وقت خود، یعنی قسمتی از عمر خود را میپردازند و این ایمان است و نکوکاری و حقجویی و صبر بر آن است که عمر انسان را به عاقبت خیر میرساند و انسان را بهرهمند و سربلند و نیکبخت میسازد، در همهی این آیات قسم بر وَقت بود. قسم بر اوقات شب و روز بود تا انسان قدر وقت را بداند و همه کاری کند که فرجام کار او نیکبختی دنیا و آخرت و نیکنامی و سربلندی باشد.
چه راست گفت شاعر:
یاد داری که وقت زادن تو
همه خندان بودند و تو گریان
آن چنان زی که وقت رفتن تو
همه گریان بُودند و تو خندان
در این دنیا سرمایهی آدمی عُمر اوست، و عمر از مال و ماه و هفته و روز و ساعت و دقیقه و نَفَس تشکیل یافته است.
و همین نفس که چون به سینه میرود مُمَدّ حیات است و چون از ذهن برون آید مفرح ذات است، همین نفس پایه و مایهی عمر آدمی است و خوشا به حال کسی که در هر نَفَسی سپاسی برای خدای متعال بگوید و در همه عمر زبان او به یاد خدا تَر باشد.
اَلغَرَضْ:
آثار زندگی نقشی است کز ما باز ماند
که هستی را نمیبینم بقایی
مگر صاحبدلی روزی به رحمت
کند در حق این مسکین دعایی
و همانگونه که عمر آدمی وقت اوست، هرچه در دنیا هست وقتبندی شده است. نمیبینی که عبادات همهاش وقتگذاری شده است.
نماز فرض به وقت صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء وقتگذاری شده است.
نماز جمعه در وقت ظهر میباشد، و نماز اداء و قضاء به حساب وقت آن میباشد.
نماز سُنَّت، مانند نماز ضحی و قبیله و بعدیهی فرض، و نماز وتر و نماز تهجد و نماز تراویح و نماز طلب باران و نماز کسوف و خسوف همه اینها دارای وقت معین است.
برای اخراج زکات، وقتی معین است. برای روزه، وقتی معین است. و برای عمره و حج هم وقتی معین است. و همچنان که عبادات همه دارای وقت معین است، در معاملات نیز از روی وقت ترتیب شده است، مگر نه سن بلوغ معین شده است، مگر نه سن تمییز و سنّ رشد همه به سال و ماه تعیین شده است، سالهای درس از ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان و دانشکده همه به سال و ماه تعیینشده است، سن ازدواج، مدت بقاء حمل در شکم مادر، مدت شیرخوارگی و زمان طفولیت و خردسالی اینها همه به سال و ماه تعیینشده است. کارمندان با مزد ماهیانه و بازاریان با قرارداد سالیانه و کارگردان با مزد روزانه، خلاصه کارها همه از روی وقت میباشد، با این حال چگونه معقول است که انسان عاقل عمر خود را بیهوده برباد دهد، و روز باز پسین و دم مرگ و به درود زندگی با دستی تهی و بدون توشه از این جهان برود. آن افرادی که نامشان در صفحات تاریخ میدرخشد همه افرادی هستند که یک لحظه هم نگذاشتهاند وقتشان بدون نتیجه از دست برود، و در بین ملتها ملتی ترقی مینماید که وقت جوانانش همه در جد و جهد و نکوکاری و شایستهکاری و پیوند شب به روز برای جلو افتادن در صنایع و اقتصاد صرف شود، و آن مردمی که غیر از خوردن و خوابیدن کاری دیگر نمیدانند بر ذلت خود صحه میگذارند.
دانشمندی فرموده است: هر روزی از عمر من که بهتر از روز پیش نباشد، برای من در آن برکتی مباد. سعی و کوشش باید بر آن باشد که هرروز بهتر از روز پیش ، و هر ماه بهتر از ماه قبل ، و هر سالی بهتر از سال قبل باشد.
آن همه سوره از قرآن عظیم که همه قَسَم بر وقت بود و همه اوقات را شامل بود برای این است که مؤمن هیچ وقتی از اوقات را بیهوده نگذراند.
﴿وَٱلَّيۡلِ إِذَا يَغۡشَىٰ ١﴾﴿وَٱلَّيۡلِ إِذۡ أَدۡبَرَ ٣٣﴾﴿ وَٱلَّيۡلِ إِذَا عَسۡعَسَ ١٧﴾﴿وَٱلَّيۡلِ وَمَا وَسَقَ ١٧﴾﴿وَٱلَّيۡلِ إِذَا سَجَىٰ ٢﴾تمام اوقات شب را فرا گرفته است از ساعتی که تاریکی شب شروع میشود تا ساعتی که پایان شب را اظهار میدارد.
﴿وَٱلصُّبۡحِ إِذَا تَنَفَّسَ ١٨﴾﴿وَٱلۡفَجۡرِ ١ وَلَيَالٍ عَشۡرٖ ٢﴾﴿وَٱلصُّبۡحِ إِذَآ أَسۡفَرَ ٣٤﴾﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلشَّفَقِ ١٦﴾﴿وَٱلضُّحَىٰ ١﴾﴿وَٱلنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ ٢﴾﴿لِدُلُوكِ ٱلشَّمۡسِ إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّيۡلِ وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ﴾ همه اوقات روز شامل است. شمارهای آیات و سورهها همه یاد شده است. و آیهی ﴿إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّيۡلِ وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ﴾[الإسراء: ٧۸]. [الإسراء: ٧۸] میباشد.
و آیهی یکم سورهی العصر: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ﴾: قسم به زمانه و روزگار است که شامل همه زمانها میباشد.
امام رازی در تفسیر عظیم خود «مفاتیح الغیب» عبارتی فرموده است که ترجمهی آن چنین است:
«خدا قسم یاد فرمود به عصر، و عصر همان زمان است، برای این که زمانه است که عجایب در آن به ظهور میپیوندد، در زمانه است که خوشی و ناخوشی در آن پیش میآید، و در زمانه است که تندرستی و بیماری ، هستی و نیستی در آن حاصل میشود، و چیزی نیست که مانند عُمر گرانبها و گرانقدر باشد، اگر کسی سالها از عمر خود ضایع کند و این توفیق بیابد که در اندکی از آخر عمر خود به هوش آید و توبه کند و راه ایمان صحیح و اعمال صالح را بگیرد، همین توبه و شایستهکاریاش او را به بهشت جاویدان میرساند. و آنگاه میدانی که گرامیترین ایام زندگیات همان زمان اندکی بوده است که تو را به سعادت ابدی رسانیده است. بنابراین، زمان از نعمتهای اصلی پروردگار است. و روی همین اصل است که خدای عزوجل قسم به زمان یاد فرمود. و خداأقسم به زمان یاد فرمود. و خدای عزوجل ما را آگاه فرمود که شب و روز فرصتی هستند که اشخاص غفلتزده قدر آن را نمیدانند و آن را بیهوده از دست میدهند. و زمان بر مکان شرف دارد، برای این که زمان نعمتی خالص است که عیبی در آن نیست و این آدمی است که دچار عیب قدر ناشناسی زمان است، و آن را از دست میدهد».
امام شافعیسفرمود: اگر مردم به همین سورهی والعصر عمل میکردند، آن را میفهمیدند و بر زندگی خود تطبیق مینمودند همین یک سوره برایشان کافی بود.
امام شافعیسفرمود: از همنشینی با صوفیان این دو سخن را آموختم: «الوقت سيف إن لم تقطعه قطعك». و سخن دوم: «نفسك إن شغلتها بالحق وإلا شغلتك بالباطل».
سخن اول: وقت مانند شمشیر است، اگر استفاده درست نکردی تو را از استفاده قطع مینماید. سخن دوم: اگر وجود خود را در راه حق به کار بردی خوب، و گرنه تو را به باطل مشغول میسازد. یعنی وقتگذران است، اگر از وقت در راههای خیر استفاده ننمودی، بیهوده خواهد گذشت و منافعت را قطع مینماید. و وجود خودت را باید به کاری مشغول داری، اگر خود را به حق مشغول ساختی و در صدد صرف وقت در اسباب راحت و سعادت خودت و دیگران به کار بردی، از وقت خود به نفع خود استفاده نمودهای و هرگاه خود را به کار خیر مشغول نساختی، به کارهای شر و یا به کارهای بیهوده و مایهی اتلاف عمر مشغولت میگرداند. برای این که در دنیا چیزی نیست که خالی باشد، مثلاً اگر لیوان آب را پر آب نمودی کاری خوب، و گرنه هوا آن را پر مینماید.
امام زین العابدین علی بن الحسینساز دعاهای خوب و سودمند او چنین بود: «خدایا قسمت هرچیز را به من بفهمان» این دعا با همین اختصار، دنیایی معنی در بر دارد. یعنی وقتی که دانستم آخرت جاویدان است و دنیا زودگذر، همهی سعی خود را در اعمالی به کار میبرم که در آخرتم به کار آید، وقتی دانستم که وقت گرانبهاترین چیزی است که استفاده از آن در اختیار بشر گذاشته شده است، نمیگذارم لحظهای از وقتم بیهوده بگذرد. وقتی دانستم که دنیا زودگذر است، نه وفایی دارد و نه بقایی، دنیا را کشتزار آخرت قرار میدهم تا نفع و خیرم به خلق برسد، وقتی دانستم که ارزش فرزند در صلاح و طاعت اوست، فرزند را به صلاح و تقوی تربیت مینمایم، و به همین ترتیب این دعای مختصر میتواند آیینهی تمام نمای یک زندگی سعادتبار باشد، وقتشناسی و دانایی ارزشمند است و خود انسان را از ضایعکرد وقت نگه میدارد.
قسمتی از آیات قرآن عظیم که دلالت بر اهمیت وقت داشت بیان نمودیم، اکنون وقت آن است که از سُنَّتِ مطهرهی خاتم النبیین کلماتی یاد نماییم:
در کتاب «الجامع الصغیر» تألیف امام جلال الدین سیوطی آمده است:
عن ابن عباس قال رسول اللهج: «نِعْمَتَانِ مَغْبُونٌ فِيهِمَا كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ: الصِّحَّةُ وَالفَرَاغُ» [رواه البخاری والترمذی وابن ماجه].
النعمة: ما یتنعم به الإنسان ویستلذه: نعمت چیزی است که خوشی و لذت انسان در آن باشد. چشم، گوش، زبان، بینی، پوست در حواس ظاهری نعمت است. فهم، هوش و حافظه و ادراک مطلب در حواس باطنی.
الصحة: به معنی سلامت اعضاء و حواس و تندرستی.
غَبنْ: فریبخوردن، مثل این که چیزی که دو ریال میارزد به ده ریال خریدن. یا چیزی که ده ریال میارزد به دو ریالفروختن.
معنی حدیث: دو نعمتند که بسیاری از مردم در آن فریب خوردهاند: نعمت تندرستی و فراغت؛ یعنی تندرستی داشت و موانعی نبود که او را از کارهای خیر عام المنفعه و از اعمال صالح باز دارد و با این حال هیچ کاری برای آخرت خود ننموده و عملی که رضای خدا به بار آورد انجام نداد؛ واقعاً فریفتهی فریب شیطان شده و خود را بدون عذر از خیر دو جهان محروم ساخته است.
از آنجا که دنیای جای تغیُّر و دگرگونی است همیشه تندرستی نیست، همیشه فراغت نیست، گاه است که تندرستی هست فراغت نیست. گاه است که فراغت هست و تندرستی نیست، بنابراین کسی که صحت و فراغت را در طاعت خدا به کار برد، اوست که گوی سبقت را ربوده است و کسی که صحت و فراغت را داشت و آن را در معاصی به کار برد، اوست که گوهر گرانبهای عمر همراه با تندرستی و فراغت را از دست داده و روسیاهی رفتن به دوزخ را به دست خود برای خود تهیه نموده است. و آن کسی که صحت و فراغت را داشت، ولی نه کاری برای آخرت خود نمود و نه خود را از معاصی باز داشت، اوست که مغبون و فریفتهی شیطان شده و خود را محروم کرده است. او شباهت به یکی از این سه نفر دارد: کسی که بذر به او داده شد و آن را کِشت و آبیاری کرد و موقع خرمن آن را درو کرد و خرمن آن را ذخیره نمود. و این مثال کسی است که صحت و فراغت را در طاعت خدا به کار برد، از کار خود راضی و از حاصل خود خوشنود و از نیکبختی عاقبت شادمان است.
و کسی که بذر را گذاشت، نه کشت و نه آبیاری کرد و موریانه آن را خورد و موقع خرمن دستش از تخم و درو و خرمن تهی بود، اوست که مغبون است و حسرت تخم از دست رفته و خرمن محروم شده از آن، او را دچار اندوه سخت نموده است.
و کسی که آن بذر را داد و معاصی خرید و خود را آلوده کرد، نه یک حسرت دارد، بلکه بیشتر، حسرت تخم برباد شده و خشم خدا که به جای خرمن بر خود روا داشته، و شرمساری آلودگی به گناه و ترسرسیدن به عقوبت، خواب راحت را از چشمان او دور کرده و او واقعاً مغبون دنیا و آخرت است.
فرمودهی خاتم النبیینج: «مَغْبُونٌ فِيهِمَا كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ» «بسیاری از مردم در آن دو فریب خورده هستند» میرساند که اندکی هستند که قدر صحت و فراغت را میدانند و آن را در راه رضای خدا و خدمت به خلق به کار میبرند و نیکبختی دنیا و آخرت را مییابند.
تعجب در این است که مردم همه چشم دارند و به چشم خود میبینند که چقدر افراد ثروتمند از دنیا میروند و همهی آنچه اندوختهاند از دست میدهند و با دست تهی و بیتوشه و با رویی شرمزده و حسرتدیده از دنیا میروند، ولی دیدن آن مایهی عبرت دیگران نمیشود.
راست فرمود صاحب مثنوی که گفت:
چشم باز و گوش باز و این عِمی
حیرتم در چشمبندی خدا
خداوند توفیق وقتشناسی و صرف وقت در طاعت و دیدن عاقبت در آغاز هر کار به ما و شما و همه ارزانی داد، دنیا برای کسی که زیاد بماند فرتوتی و درماندگی به بار میآورد.
رسول اللهصبرای فهمانیدن این که صحت و فراغت سرمایهی آدمی هستند، مثالی آورد: و آن مثال تاجری که سرمایه دارد و در صدد آن است که از تجارت خود فایدهای به دست بیاورد، این است که باید کوشش نماید با افراد معتبر معامله نماید، و در معاملهی خود راستی به کار برد و هوشیاری داشته باشد تا فریب حُقّه بازان نخورد.
بنابراین، هر فرد باید بداند که گرانبهاترین اشیا وقت است و نگهداری وقت و استفاده از آن ضرورت دارد. و شخص با ایمان نباید لحظهای از وقت او بیهوده بگذرد.
شاد باد روح شاعر شیرین سخن ما که فرمود:
نگهدار فرصت که عالم دمی است
دَمی پیش دانا به از عالمی است
سکندر به آن زور و قدرت که داشت
در آن دم که میرفت و عالم گذاشت
مُیسَّر نبودش کزو عالَمی
ستانند و فرصت دهندش دمی
دَمی به معنی لحظهای. و دَمی: به معنی نَفَس کشیدن. که دَمی به معنی نَفَس است. چقدر لحظات که هیچ، چقدر ساعتها که معلوم، چقدر روز و ماه و سال میگذرد که به هَدَر میرود و نفعی از آن به دست نمیآید، در حالی که با هریک بار «سبحان الله وبحمده» گفتن، درختی برای مؤمن در بهشت کاشته میشود.
و باز هم به قول شاعر شیرین سخن ما:
سعدیا دِی رفت و فردا همچنان معلوم نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
دیروز از دست رفت مگر برای صالحان. و فردا هنوز نیامده، امروز از آن توست آن را غنیمت بشمار.
دیروز گذشته است از آن یاد نکن
فردا که نیامده است از آن فریاد نکن
امروز از آن توست کوشش میکن
تا عاقبتی بخیر یابی تو از آن
در حقیقت عمر انسان همان وقت اوست، وسیلهی سعادت ابدی انسان وقت اوست، و پایهی زندگی تلخ و رسیدن به عذاب الیم وقت اوست. میتواند وقت خود را در راهی به کار ببرد که خود را در صف ملائکه قرار دهد و میتواند وقت خود را در کاری بگذراند که در سلک أعوان الشیاطین شمرده شود، و همین وقت طوری به سرعت میگذرد که تصور آن دشوار است، اگر کسی در آب جاری قدم بنهد و تا وقتی که گذشتن آب را تماشا کند نه یک آب، بلکه چند آب از زیر پایش گذشته است، و تا وقتی بگویید حالا، آن حالا گذشته است و جزو گذشته شده است، کسی که زندگی او برای خدا و در راه خداست، اوست که حیاتش حیات سعداء و نیکبختان است، اما آن کسی که زندگیش در غفلت و شهوت و آرزوهای باطل میگذرد و بهترین وقت او، وقتی است که خوابیده است، چنین کسی مردنش بهتر از زندگی اوست.
پیشینیان و نیاکان ما حریصترین مردم به حفظ وقت و پر کردن آن در راه خیر بودند.