آلوسی تألیف خود را در شب مینوشت و در سیزده درس به طلاب میآموخت:
ابوالثناء شهاب الدین محمود بن عبدالله آلوسی بغدادی. به سال ۱۲۱٧ هجری به دنیا آمد و به سال ۱۲٧۰ هجری وفات یافت. رحمه الله تعالی. او مفسری زبردست و مفتی بغداد بود.
محمود بن عبدالله آلوسی در ابتداء شافعیمذهب بود و بعد منتقل به مذهب امام ابوحنیفه شد و بعد از این که در دربار خلفای عثمانی منزلتی یافت، نسبت به مذهب شافعی خیلی راه بیوفایی گرفت، بدین صورت که وقتی صبحت از امام رازی میآورد، قال امامهم میگوید. و امام رازی در خصوص بسم الله الرحمن الرحیم و لزوم گفتن آن در خواندن سورههای قرآن، هفده دلیل آورده است، یکی از آنها این که شخص مسلمان اگر میخواهد خوراک بخورد میگوید، بسم الله الرحمن الرحیم. همچنین اگر میخواهد آب بیاشامد، اگر میخواهد لباس بپوشد، اگر میخواهد به خانه داخل شود، اگر بخواهد کتابی شروع نماید. و خلاصه این که شخص مسلمان هر کاری که میخواهد انجام دهد با گفتن بسم الله الرحمن الرحیمشروع مینماید و ابتدای هر تألیف به بسم الله الرحمن الرحیم شروع مینماید، چگونه سورهی فاتحه را که خدای آغازش را بسم الله الرحمن الرحیم نوشته است، بدون آن میخواند. اما آلوسی روی اصل تعصب نشسته است و همهی هفده دلیل را به حساب خودش رد کرده است. پدرم سلطان العلماء- طاب ثراه- در پایین تفسیر او نوشتهاند: «لو كان للضلالة أب لكان التعصب أباها» «اگر گمراهی پدری میداشت، پدرش تعصب بود». امام جلال الدین سیوطی/در کتاب جلیل القدرش «قطف الأزهار الـمتناثرة في الأحادیث الـمتواترة» از هفتاد تن از صحابه آورده است که همه بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز جهریه به آواز بلند میخواندهاند. علت رد او این است که بر آن اطلاع ندارد، لیکن تعصب او مانع از این است که به آن اعتراف نماید.
علامه عبدالفتاح ابوغده/نوشته است که آلوسی بسیار حریص بر این بود که هیچ لحظه از وقت او بیفایده نگذرد. روزها به افتاء و تدریس میگذراند و اول شب برای همنشینی با کسی که نزد او آمده تا از او کسب استفاده نماید یا کسی که برای همنشینی نزد او میآمد اختصاص میداد و آخر شب اوراقی از تفسیر مینوشت و صبح به کسانی که آنان را موظف به پاکنویسی کرده بود میداد و آنان هم آن را در ده ساعت مینوشتند. او همچنین در بیست و چهار درس تدریس مینمود، و روزهایی که مشغول تفسیر و فتوا میشد به سیزده درس اکتفاء میکرد، او از تألیف دست نمیکشید، حتی در بیماری اخیرش هم از تألیف دست برنداشت. تفسیر او تفسیر خوبی است و جزء تفسیرهایی است که تفسیر به مأثور مینمایند، یعنی تفسیر قرآن را از احادیث اقتباس مینمایند و از علوم عربی مخصوصاً نحو مطالب سودمندی دارد و بر طریق تصوف هم شرح و بسطی دارد و آن را من باب الاشاره مینویسد. خلاصهی مطلب، تفسیر او تفسیر خوبی است و میتوان از آن استفادهی بسیار نمود. و انتقال او از مذهب شافعی به مذهب حنفی هیچ اشکالی ندارد و مذاهب أربعهی اهل سنت همه در حکم یک مذهبند. جزاهم الله جمیعاً خیرالجزاء فی الدنیا والآخرة.