شیخ المفسرین ابن جریر طبری نمیگذاشت لحظهای از وقتش بدون فایده بگذرد و تصمیم گرفته بود تفسیر قرآن را در سی هزار ورق بنویسد:
امام ابوجعفر محمد بن جریر طبری شیخ محدثان و مفسران و مؤرخان و امام مجتهد بزرگ است، او آیتی از آیات خدا در حفظ وقت و استفاده از آن و پُر کردن وقت به فراگرفتن علم و آموختن آن و نوشتن و تألیف بود، تا جایی که شمارهی تألیفات او با ابتکار علمی و تحقیق به عددی شگفتآور رسید.
علامه یاقوت در کتابش: «معجم الاُدَباء» شرح حال ارزشمندی در بارهی امام ابن جریر طبری نوشته که به ۵۶ صفحه رسیده است، همچنین امام حافظ خطیب بغدادی در «تاریخ بغداد» شرح حالی از امام ابن جریر طبری نوشته است که ما در اینجا از هردو کتاب گلچینی میکنیم و از نوشتهی هردو به طوری که باهم تلخیص کنیم جملههایی میآوریم:
«علی بن عبیدالله لُغَوی سمسمی از قاضی ابوعمر عبیدالله بن احمد سمسار و ابی القاسم بن عقیل وراق نقل مینماید که: ابوجعفر بن جریر طبری به یارانش گفت: نشاط و شوق دارید برای نوشتن تفسیر قرآن؟ گفتند: به چه اندازهای است؟ (چند برگ است). فرمود: بسیار، سی هزار ورق. گفتند: چنین تفسیری عُمر به آخر میرسد و نوشته نمیشود. ابن جریر آن را در سه هزار ورق مختصر نمود و آن را در هفت سال املاء نمود، از سال ۲۸۳ تا سال ۲٩۰ هجری قمری.
ابن جریر تصمیم گرفت تاریخ را در سی هزار ورق بنویسد:
پس از این که به یارانش گفته بود میخواهید تفسیر قرآن را در سی هزار صفحه بنویسید و گفتند: عمر به آخر میرسد و نوشته نمیشود. به آنان گفت: آیا حاضر هستید تاریخ عالم را از عهد آدم تا امروز بنویسید؟ گفتند: در چه حدودی؟ گفت: مانند آنچه در خصوص تفسیر به آنان گفته بود: در (سی هزار ورق) آنان نیز همان جواب قبلی را گفتند: عمر به آخر میرسد و نوشه نمیشود. فرمود:« إنّا لله! ماتت الهمَمُ» همتها مردند. بلند همتی باقی نمانده، تاریخ را نیز مختصر کرد، همان گونه که تفسیر را مختصر کرده بود. (در سه هزار ورق) و فارغ شد از تصنیف آن و عَرضِ آن، یعنی خواندن بر او تا اگر جایی تصحیح بخواهد انجام دهد؛ فارغ شد از تصنیف و عرض کتاب در تاریخ بیست و هفتم ماه ربیع الاول سال ۳۰۳ هجری قمری و به پایان آورده بود در سال ۳۰۲ هجری.
ابن جریر هر روز چهل ورق از تصنیف خود مینوشت:
خطیب بغدادی گفت: شنیدم از سمسمی که میگفت: چهل سال ابن جریر هر روزی چهل ورق مینوشت، و دانشآموز او، ابومحمد عبدالله بن احمد بن جعفر فرغانی، در کتاب خودش که معروف است به «الصلۀ» و در آن تاریخ ابن جریر را به کتاب خود وصل نموده و به تاریخ ابن جریر ادامه داده است، نوشته است که جماعتی از دانشآموزان ابن جریر اوراق تألیفات ابن جریر را بر سالهای عمر او که هشتاد و شش سال بود تقسیم کردند، دیدند که به این حساب او هر روزی از عمر خود از تولد تا وفاتش چهارده ورق نوشته است. بنابراین، اگر عمر او را ٧۲ سال حساب کنیم، به حساب هر روزی چهارده ورق، مجموع تصنیفات ابن جریر ۳۵۸۰۰۰ ورق میشود! و تاریخ و تفسیر او که هرکدام بیش از سه هزار ورق است حساب کردهاند که مجموع اوراق آن دو به هفت تا هشت هزار ورق میرسد، و تاریخ او در یازده جلد قطور به چاپ رسیده و تفسیر او در سی جزء بزرگ که هرکدام یک مجلد میتواند باش به چاپ رسیدهاند. شما با این حساب باقی تألیفات این دانشمند بزرگوار که ۳۵۱۰۰۰ ورق است، حساب کنید که چند جلد میشود. تألیفات این امام به منزلهی یک مجمع علمی پهناوری در انواع علوم است؛ و بسیاری از تألیفات او به منزلهی منبعی برای نشر کتاب است، در حالی که او یک نفر است و به دست خود مینویسد و برای خود مینویسد. و تألیفی که مینماید بر کاغذهایی است که او خودش تهیه کرده است و به صورت کتاب در اختیار مردم میگذارد تا برای آنان همانند عسلی شیرین و کراهای دلنشین باشد، و هیچگاه این همه تألیفات و آن همه آثار گرانبها برای او میسر نمیشد، اگر قدر وقت را نمیدانست. و همین وقتشناسی و استفاده از وقت بود که او را به این مقام ارجمند علمی رسانید.