سستی رفیق بدی است و آسایش و تن آسایی نتیجهاش پشیمانی است:
امام مربی، ابوالفَرَج بن جوزی/در نامهی نصیحتآمیزی که به فرزندش نوشت و نام آن نوشته را «لَفْتة الکبد فی نصیحة الولد» نامید، چنین فرمود:
سستی در به دستآوردن فضیلتها چه بد رفیقی است. و آسایش و تنآسایی باعث پشیمانی است، پشیمانیای که بر هر لذتی چیره آید. بنابراین، آگاه باش و برای سعادتت تلاش کن و برآنچه گذشت از کوتاهکاری اظهار پشیمانی کن. و بکوش برای رسیدن به کاملان مادامی که وقت کوشش برای رسیدن به کاملان وجود دارد. و شاخهات را آبیاری کن، مادامی که خشک نشده و در آن رطوبتی باقی است. و به یاد بیاورد ساعتی از وقتت که ضایع شد. و همین کافی است که اندرزی باشد، برای این که لذت سستی در آن از بین رفت و مرتبت فضایل از دست رفت. در حالی که اگر وقت ضایع نشده بود، مرتبهای از فضایل به دست آمده بود. و همتها در بعضی اوقات کوتهکاری مینماید و موقعی که تشویق شد به سیر خود ادامه میدهد. و هر همتی که ایستاد پستی خود را نشان داد، برای این که همت عالی به پستی خوشنود نخواهد شد.
هر کسی که عالیهمت باشد در صدد علو و رفعت خود برمیآید و آن پستهمت است که به پستی راضی میشود.
بالا رفتن نفس به سوی فضایل نشانهی شرف و بزرگواری آن است:
و از نَفس بخواه تا راه فضایل را در پیش گیرد. و این منتهای مقصود مجتهدان است. فضایل هم تفاوت دارد، شخصی آن را در زُهد و بیمیلی در دنیا میداند و شخصی آن را در مشغولشدن به عبادت میداند و در حقیقت فضایلی که کاملند از جمع بین علم و عمل به دست میآیند. و وقتی که علم و عمل هردو حاصل شدند، صاحب علم و عمل را به بالاترین مقام میرسانند. و غایت مقصود همین است که علم و عمل باهم به دست آیند. و به اندازهی عزم و تصمیم منزلتهای بزرگ فراهم میشود. بنابراین، شایسته است که همتت به سوی کمال بالا رود. مردمی در زُهد ایستادند که زهد خودش مقصود است. و مردمی مشغول علم شدند و ندانستند که علم برای عمل است. و نادر هستند مردمی که میان علم کامل و عمل کامل جمع نمایند.
و نه هرچه قصد آن میشود مراد مقصود است، و نه هر طالبی یابندهی مطلوب خود است. و نه هرکسی که کاری را آغاز نمود به آخر میرساند. و نه هرچه دل خواه انسان است به دست میآید. و چنانکه ابوالطیب متنبی گفت:
وما كل هاو للجميل بفاعل
ولا كل فعال له بمتمم
نه هرکسی که هوا خواه خوبی است برای حصول آن دست به کار میشود، و نه هرکسی که کاری را آغاز میکند آن را به اتمام میرساند.
و لکن وظیفهی بنده کوششکردن است. و هرکس در کاری که برای آن آفریده شده است موفق میشود. پایان سخن ابن الجوزی با اندک تصرف.