ابن جریر بزرگترین مؤلف در اسلام است.
هم از لحاظ بسیاری تألیف و هم از نظر خوبی تصنیف. ابن جریر در تألیف گوی سبقت را ربود. در عبارت عربی میگویند: «اَحْرَزَ قَصَبَ السَّبق». یعنی همان نَیْ که در آخر میدان مسابقه است به دست آورد. قَصَبْ، به معنی نَی که تو خالی است و آن را در آخر میدان مسابقه میکاشتهاند تا از مسابقهدهندگان هرکدام آن را از زمین بیرون آورد و بگیرد او برنده باشد و اسبی را که بر دیگر اسبان سبقت میجسته است آن را: اَلمُقَصِّب بر وزن مَحَدِّث مینامیدهاند.
و گفته میشود پایان میدان که اسبسواران اسبان خود را میدوانیدهاند تا زودتر به آن برسند با چوبی گَزْ میکردهاند و همان چوب را در آخر میدان به زمین فرو میکردند تا هر یک از مسابقهدهندگان که زودتر به آن برسد جایزه را از آن خود گرداند. و در فارسی گفته میشود: گوی سبقت را ربود که مقصود از هردو یکی است، اگرچه در معنی فرق دارد.
ابن جریر/: أحرز قصب السبق: گوی سبقت را ربود. هم از لحاظ بسیاری تألیف و هم از لحاظ اتقان و خوب نوشتن و هم از لحاظ عموم نفع. او در تألیفاتش ۳۵۰۰۰۰ ورق را بر جای گذاشت. و این غنیترین تألیف است در آنچه به ما رسیده و پربارترین میراثی است که به ما رسیده است. فتبارک الله أحسن الخالقین. پر برکت شد خدایی که بهترین آفرینندگان است.
بنابراین، ابن جریر برای خودش گرفت: المُعَلّی والرقیب. باید دانست که چوبهای قمار ده تا بوده است که هفت تای آنها دارای سهم بودهاند و سه تا سهم و بهرهای ندارند. و آن سه تا را برای جلوهی بیشتر افزودهاند. اول، فَذّ است که یک بهره دارد. دوم، التوأم است که دو بهره دارد. سوم، اَلرَّقیب است که سه بهره دارد. چهارم، اَلحِلس است که چهار بهره دارد. پنجم، اَلَّافِس است که پنج بهره دارد. ششم، اَلمُسبِل است که شش بهره دارد. هفتم، المُعَلّی است که هفت بهره دارد و این بالاترین سهم و نصیب است. و اما سه تایی که بهره و نصیبی ندارند: السَّفیح و المنیح و الوَغْد نام دارد که نه بهره دارند و نه غرامت، اما آن هفت در بردنش بهره است و در باختنش خسارت است.
بنابراین، کسی از پیشینیان در بسیاری تألیف همراه با خوبنوشتن و پُر نفعنوشتن به درجهی او نرسیده است و تا امروز میتوان او را بزرگترین مؤلف نامید. رحمة الله تعالی رحمة واسعة.