طبیب ابن النفیس امامی است در طبّ و فقه و حفظ وقت:
او از جمله دانشمندان بزرگ و طبیبان فرزانه و خیراندیش است که در حفظ وقت میکوشیدند و حتی از ضایعکردن یک لحظه هم پرهیز مینمودند، حتی در وقت و ساعتهای غیر عادی. و هرچه مفید بود مینوشتند، حتی آنچه به فکرشان میآمد و یا در دلشان خطور میکرد، در معرفی ایشان در کتاب «قیمة الوقت عند العلماء» چنین آمده است: امام فاضل، حکیم علاء الدین ابن النفیس، علی بن ابی حَزم قَرشی، منسوب به قَرش که نام شهری در ماوراء النهر است. او تقریباً به سال ۶۱۰ هجری در دمشق به دنیا آمد و به سال ۶۸٧ هجری در قاهره درگذشت. رحمه الله تعالی رحمة واسعة.
ابن النفیس در علم طب یگانهی روزگار بود، و در علم طب تألیفاتی بسیار عالی و سودمند دارد، او کتاب «الشامِل» در طب نوشت و از فهرست این کتاب دانسته میشود که این کتاب سیصد جلد بوده است، این را بعضی از دوستان ابن النفیس یاد نمودهاند که ابن النفیس هشتاد جلد آن را پاکنویسی نمود. و کتاب «الـمُهذَّب» در سُرمه و علاج چشم نوشت و بر «قانون» ابن سینا در چندین جلد شرح نوشت. و غیر از اینها کتابهای دیگری نیز در طب دارد.
برای دانستن نام کتابها و مؤلفات این دانشمند به کتاب «ابن النفیس طلیعة العهد المعلمی فی الطب» تألیف دکتر بُول غلیونجی صفحات ۱۴۱ تا ۱۴۸ مراجعه بفرمایید. این کتاب را وزارت ارشاد و انباء کویت به چاپ رسانید. و برای این که بدانید او دستگاه گردش خون را کشف نمود مراجعه کنید به کتاب «الطبیب العربی ابن النفیس» تألیف دکتر سلمان قَطایَه، چاپ بیروت، سال ۱٩۸۴ در ضمن سلسلهای از مؤلفات که عنوان آن: «أعلام الطب العربی» است «والـمؤسسة العربیة للدراسات والنشر» در بیروت آن را انتشار داده است. ابن النفیس در علم منطق نیز اطلاع دارد و در این زمینه کتاب مختصری نوشت و بر کتاب «الهدایة» تألیف ابن سینا در منطق شرح نوشت. و در اصول فقه، فقه، علوم عربی، حدیث و غیر از اینها نیز تألیف دارد. و بر کتاب «التنبیه» در فقه، تألیف امام عَلامه ابواسحاق شیرازی از اول آن تا باب «سجود السهو» شرح نوشت. کتاب تنبیه در فقه مذهب شافعی است و میرساند که ابن النفیس از علمای بزرگ مذهب شافعی است، او شرح خوبی بر کتاب تنبیه نوشت. او در مدرسهی مسروریه در قاهره مدرس بود.
امام برهان الدین ابراهیم رشیدی فرمود: عادت علاء الدین ابن النفیس این بود که هر وقت کتابی را تألیف میکرد، قلمهای قطزده را برایش میگذاشتند. او قلم و کاغذ میگرفت و رو به دیوار از حفظ کتابی که میخواست مینوشت. و در شتاب نوشتن مانند حرکت سیل و دریا بود. و هر وقت که قلم نیاز به قطزدن داشت آن را میانداخت و قلمی دیگری میگرفت تا وقتش در قطزدن قلم نگذرد. و آنچه مینوشت از بَر مینوشت و در حال تألیف نیاز به مراجعهی کتابی نداشت.
شبنشینی ابن النفیس و بحث با قاضی ابن واصل تا اذان صبح:
در قاهره، سدید دمیاطی حکیم که دانشآموز ابن النفیس بود فرمود: شبی ابن النفیس و قاضی جمال الدین ابن واصل باهم نشستند. و من آنجا نزدیک ایشان خوابیده بودم، وقتی که از نماز عشاء فارغ شدند شروع کردند در بحث علمی و منتقل میشدند از علمی به علم دیگر. علاء الدین ابن النفیس بحث میکرد به آرامی بدون سر و صدا. و قاضی جمال الدین از کوره بیرون میرفت و آوازش بلند میکرد و چشمانش سرخ میشد و رگهای گردنش باد میکرد، و آن دو به بحث خود ادامه دادند تا این که صبح روشن شد.
وقتی که از هم جدا شدند، قاضی جمال الدین فرمود: ما چند مسأله و چند نکته و چند قاعده را میدانیم، اما تو ای شیخ علاء الدین، گنجینهی علما نزد توست.
ابن النفیس بعضی از مسایل طبی را که در حال بدنشستن به خاطرش میآمد مینوشت:
دیگری گفت: که ابن النفیس داخل به حمامی شد که در باب الزهومة، است. وقتی که قسمتی از بدن خود شسته بود از حمام بیرون آمد و قلم و کاغذ خواست و شروع کرد به نوشتن مقالهای در خصوص نَبض، و وقتی که از آن مقاله فارغ شد برگشت به حمام و بدنشستن خود را کامل کرد. ابن النفیس دارای خوی جوانمردی بود، هیچ وقت از فایدهرسانی خودداری نمیکرد، نه به روز و نه به شب. و در خانهی او گروهی از امراء و فرمانروایان جمع میشدند. و مهذَّب الدین بن ابی حُلَیقه، رئیس اطباء، و شرف الدین صغیر و بزرگان اطباء همه در مجلس او جمع میشدند و مردم به حسب منزلتشان مینشستند. و طبیبان مصر و قاهره بر دست ابن النفیس و عماد الدین نابلسی به مقام ارجمند طبابت رسیدند. ابن النفیس خانهای ساخته بود که فرش آن از مرمر کرده بود حتی ایوان خانه. و موقعی که ابن النفیس بیمار شد، بعضی از دوستانش از اطباء نظر دادند که ابن النفیس خمر بخورد تا بهبود بیابد، برای این که ادعاء داشتند که خمر برای بیماریاش مفید است. اما ابن النفیس این نظرشان را مردود شمرد و از نوشیدن خمر خودداری کرد و فرمود: دوست نمیدارم خدا را ملاقات نمایم در حالی که در شکمم چیزی از خمر باشد، او ازدواج نکرد. و همان خانهاش و همهی کتابهایش و اموالش را وقف بیمارستان منصوری نمود.
علامه عبدالفتاح ابوغده، کتابی نوشته است به نام «العلماء العزاب الذین آثروا العلم علی الزواج» یعنی دانشمندانی که زن نگرفتند و خدمت به علم را مقدم دانستند بر ازدواج. او فرمود: فراموش کردم که اسم ابن النفیس را در آن کتاب بنویسم و اسم او را در آن کتاب مینویسم. ان شاء الله تعالی.
ابن النفیس دستگاه گردش خون را هفت قَرن پیش از این کشف کرد:
فی الجمله ابن النفیس/امامی بزرگ بود و بسیاری از دانشمندان او را ابن سینای دوم نامیدهاند. انتهی.
و نباید فراموش کنید که ابن النفیس کاشف دستگاه گردش خون در بدن است که آن کشف بزرگ را در هفت قرن پیش در عالم طب به دست آورد.
عبدالفتاح ابوغده فرمود: ابن النفیس با این فضل عظیم و نبوغ آشکار در طب و غیر آن، همیشه تواضع و فروتنی داشت، در گواهی که برای استفادهکنندگان و گواهینامه یافتگان که زیر دست او طبیب میشدند، مینوشت: «الـمتطبب» یعنی کسی که ادعای دانایی در طب دارد، در حالی که او امام طب و اطباء در عصر خود بود، چنانکه نمونهای از خط زیبای او در کتاب «الأعلام» تألیف خیرادلنی زِرِکْلی میتوانید ببینید.