من چه چیزی را تقدیم اسلام کردهام؟
چند دختر تا حالا به دست تو توبه کردهاند؟ چقدر از مال خود را برای هدایت دیگر دختران هزینه کردهای؟
بعضی از دختران و زنان نیکوکار میگویند: من جرات دعوت کرد دیگران و جلوگیری از منکرات را ندارم!.
عجیب است! چطور آن زن خواننده جرات میکند روبروی دههزار نفر بخواند... دههزار نفری که با چشمان خود ـ پیش از گوشهایشان ـ او را میبلعند... و نمیگوید من میترسم یا خجالت میکشم!.
چطور آن رقاصه جرات میکند بدن خود را در معرض نگاه هزاران مرد قرار دهد و دچار هراس و خجالت نمیشود؟
اما هنگامی که از تو خواستند وظیفهی نصیحت و دعوت را انجام دهی شیطان تو را از یاری دینت باز داشت؟
اما برعکس، برخی از دختران منکرات را برای دیگران زیبا جلوه میدهند... با دیگران به مبادلهی مجلات نامناسب و ترانهها میپردازند یا آنان را به مجالس منکر و گناه دعوت میکنند که این از باب تعاون بر گناه، و وارد شدن به حزب شیطان است... بیشک روزی این دوستیها به دشمنی بَدَل خواهد شد:
﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ يَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِينَ٦٧﴾[الزخرف: ٦٧].
«آن روز دوستان صمیمی دشمنان یکدیگرند مگر متقیان»...
این است حال آنان در عرصهی قیامت... که لباس ذلت و پشیمانی به تن خواهند کرد...
اما در آتش جهنم، چنانند که خداوند متعال دربارهی گروهی از گناهکاران میفرماید:
﴿ثُمَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُ بَعۡضُكُم بِبَعۡضٖ وَيَلۡعَنُ بَعۡضُكُم بَعۡضٗا وَمَأۡوَىٰكُمُ ٱلنَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّٰصِرِينَ﴾[العنکبوت: ٢٥].
«سپس در روز قیامت، برخی از شما به برخی دیگر کفر میورزید و برخی از شما برخی دیگر را نفرین میکنید و جایگاهتان آتش است و یاورانی نخواهید داشت»...
آری همدیگر را نفرین خواهند کرد... به همان دوستی که در دنیا همنشین یکدیگر بودند خواهد گفت: خداوند تو را لعنت کند! تو مرا به دام عشق و عاشقی و فحشا کشاندی...
او نیز بر سرش داد میزند که: بلکه خداوند تو را لعنت کند! تو بودی که نوار و سی دی ترانهها را به من دادی!.
و دوستش در پاسخ میگوید: خدا تو را لعنت کند! تو بودی که رابطه با پسران و بیجحابی را برایم زیبا جلوه دادی!.
عجیب است... آن خندهها و حرفهای در گوشی کجا رفت؟ یادتان است چقدر با همدیگر در بازارها میگشتید و دوستان را به خنده میآوردید؟ اما امروز به همدیگر کفر میورزید و یکدیگر را نفرین میکنید...
آری... زیرا هرگز برای نصیحت یا کار خیری یکجا نشده بودند...
و روز قیامت دوباره یکجا خواهند شد... اما کجا؟ در آتش... آتشی که شعلهاش نمیخوابد و هیزمش سرد نمیشود... و گرمایش فرو نمیافتد مگر آنکه الله بخواهد...