سفیر زنان
جامعه بر دو بخش است: بخشی بیرونی و بخش داخلی... مرد مسئول بخش خارجی است... کار میکند و درآمد کسب میکند... خانه میسازد... بیماران را معالجه میکند... گرسنگان را غذا میدهد... میخرد و میفروشد...
زن نیز فرزندان را تربیت می کند و به نیازهای خانه میپردازد...
در هم کردن این دو محیط صحیح نیست چرا که هر یک در مجال خود تخصص دارند... بیهقی در شعب الایمان روایت کرده که اسماء دختر یزید به نزد رسول خدا ـ جـ آمد در حالی که ایشان میان یاران خود نشسته بود، پس خطاب به ایشان فرمود: پدر و مادرم فدای شما... من فرستادهی زنان به نزد شما هستم و بدان که هر زنی چه در شرق و چه در غرب... چه از آمدن من به نزد شما باخبر باشد چه بیخبر، بر رای و نظر من است...
خداوند شما را به حق بهسوی مردان و زنان فرستاده است و ما نیز به شما و به خدایی که شما را فرستاد ایمان آوردیم... ما زنان خانهنشین هستیم و شما شهوت خود را از ما میخواهید و برایتان فرزند میآوریم... و شما مردان با نمازهای جمعه و جماعت و عیادت بیماران و حاضر شدن در تشییع جنازهها و حج پی در پی و بهتر از همهی اینها، جهاد در راه خدا بر ما برتری یافتهاید...
و هر گاه مردی از شما برای حج یا عمره یا جهاد خارج میشود ما از اموال شما محافظت میکنیم و لباسهایتان را میدوزیم و فرزندانتان را تربیت میکنیم... آیا ما نیز با شما در اجری که میبرید شریک هستیم ای رسول خدا؟
در این هنگام رسول خدا ـ جـ رو به سوی اصحاب خود نمود و گفت: آیا تا حالی شنیدهاید زنی بهتر از او در امر دین خود پرسش کند؟
گفتند: نه...
سپس رو به وی کرد و گفت: «به نزد زنانی که پشت سرت بودند برو و بگو: اینکه هر یک از شما با همسرش نیکویی کند و در پی خشنودی او باشد و موافقت او را بجوید معادل همهی اینها [که گفتی] است»...
و آن زن در حالی که از شادی «لا اله الا الله و الله اکبر» میگفت بازگشت!
آری هر کس در مجال خود... قلمروِ پادشاهی زن، خانهی اوست... او شهبانوی خانهی خود است و همسرش پادشاه آن، و فرزندان، رعیت آنان... هر چند ممکن است در صورتِ نیاز، این قاعده زیر پا نهاده شود...