برای چه کسی آرایش میکنی؟
اگر از زنانی که چنین لباسهایی را میپوشند بپرسی چرا چنین چیزی را میپوشی، خواهند گفت: چون زیباتر است... اگر چنین گفت به او بگو: برای چه کسی خود را زیبا کردهای؟! برای چه کسی؟ برای یک خواستگار محترم... یا همسری پاکدامن؟
هرگز... خود را برای پستترین مردان زیبا میکنند... کسانی که توجهی به مراقبت خداوند ندارند... برای مردانی که شرف و عفت و کرامت زنان برایشان هیچ اهمیتی ندارد... مردانی که تنها در پی شهوت خود و لذت نگاه به زنان هستند... و هرگاه زنی را به دست آوردند و او را «مصرف» کردند دورش میاندازند و در پی شکاری دیگر میافتند...
آیا تا به حال به این فکر کردهای که چرا خداوند تو را به حجاب امر نموده؟ چرا خطاب به تو فرموده:
﴿وَلۡيَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّۖ وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾[النور: ٣١].
«... و باید روسریهای خود را بر سینههایشان فرو اندازند و زینت خود را آشکار نسازند...»
چرا خداوند تو را به پوشاندن زینت امر نموده؟ چرا دستورت داده چهره [٥]و موها و بقیهی بدن خود را بپوشانی؟
چرا خداوند تو را چنین امری نموده؟ آیا با تو دشمن است؟ آیا میخواهد از تو انتقام بگیرد؟ هرگز... او از بندگانش بینیاز است و ذرهای در حق آنان ستم نمیورزد...
اما این سنت خداوند و شریعت اوست... این سخن اوست که تغییر نمیپذیرد و عوض نمیشود...
او احکامی را برای مردان قرار داده و احکامی را برای زنان... و ممکن نیست دنیا به راه درست برود مگر با طاعت او...
زنان نیکوکار تسلیم امر پروردگار خود هستند...
نگاهی به این روایت امام مسلم بینداز... روزی زنی نزد مادر مومنان، عائشه ـ لـ آمد و پرسید: چرا زنی که در عادت ماهیانه بوده روزه را قضا میکند اما نماز را قضا نمیکند؟
عائشه ـ لـ از پرسش او تعجب کرد و گفت: مگر حَروری هستی؟ (یعنی از خوارجی؟)
گفت: نه حَروری نیستم... فقط سوالی برایم پیش آمده...
عائشه گفت: در دوران رسول خدا ـ جـ دچار عادت ماهیانه میشدیم... به ما دستور دادند که روزه را قضا کنیم و دستور ندادند که نماز را قضا نماییم...
آری... تسلیم کامل در برابر دستور الله:
﴿إِنَّمَا كَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ أَن يَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٥١ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَخۡشَ ٱللَّهَ وَيَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٥٢﴾[النور: ٥١-٥٢].
«همانا سخن مومنان هنگامی که به سوی الله و پیامبرش فرا خوانده شوند که میانشان داوری کند این است که میگویند: شنیدیم و اطاعت نمودیم و آنانند که رستگارند (۵۱) و هر کس الله و پیامبرش را اطاعت نماید و از الله پروا دارد و تقوای او را پیشه سازد همانانند که رستگارند»...
آری... رستگاران کسانیاند که تسلیم امر خداوند شوند...
اما دیگران همهی تلاش خود را خواهند کرد که حجاب تو را از سرت بردارند...
آنان برای رسیدن به این هدف به هر دری میزنند... اموال خود را هزینه میکنند... وقت میگذارند... تلاش میکنند... مجلهای نامناسب... مقالهای دروغین... برنامهای که در مورد حجاب شک میاندازد...
همهشان سعی دارند فحشاء را در میان مومنان گسترش دهند...
میخواهند از دیدن زینت تو در بازارها لذت برند... با دیدن رقص تو بر روی صحنهها... با لذت بردن از بدن تو... میخواهند در هواپیماها به آنها خدمت کنی... آنان در پی «حقوق» خود هستند نه حقوق تو...
کارشان عجیب است... هیچ حقی از حقوق زنان را نشناختهاند مگر حق خودنمایی و برداشتن حجاب؟ حق سفر زنان بدون محرم؟ حق کار کردن همراه با مردان؟ حق آمدن در جلو دوربینها؟ و دیگر حماقتهایی که نام آن را «حق» گذاشتهاند...
هیچگاه آنان را ندیدیم که حقوق بیوهها و زنانِ از کار افتاده را دنبال کنند... یا فرزندان را به حقوق مادران آشنا کنند...
تنها خواهان فسادند... تظاهر میکنند که خواهان پیشرفت جامعه هستند... این روش منافقان است، چرا که نوههای عبدالله بن ابی بن سلول، رئیس منافقان در دوران پیامبر ـ جـ هستند...
ندیدی که همین شخص مادرمان عائشه ـ لـ را متهم به فحشا نمود و خبری دروغین را میان مردم پخش کرد و به تکرار آن پرداخت؟ او در حقیقت استاد رذیلت و روشن کنندهی آتش آن بود...
نخواندهای که وی کنیزکان زیبا را میخرید و آنان را به زنا امر میکرد تا از این طریق ثروتی به دست آورد؟ تا آنکه خداوند در کتاب خود او را رسوا نمود و فرمود:
﴿وَلَا تُكۡرِهُواْ فَتَيَٰتِكُمۡ عَلَى ٱلۡبِغَآءِ إِنۡ أَرَدۡنَ تَحَصُّنٗا لِّتَبۡتَغُواْ عَرَضَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾[النور: ٣٣].
«و کنیزان خود را در صورتی که تمایل به پاکدامنی دارند برای اینکه متاع دنیا را بجویید به زنا وادار نکنید »...
آنان همیشه میگویند: چادر باعث میشود محدود شوی... لباس بلند باعث میشود راحت نباشی... اگر شلوار بپوشی راحتتر خواهی بود...
قومی هستند که شیفتهی تمدن غرب شدهاند و به گمان خود راه رسیدن به آن تمدن، برداشتن حجاب است...
یک گذار در یکی از شهرهای غرب و شرق کافی است تا حقیقت را دریابیم... برخی از زنان در فرودگاهها وسایل مسافران را حمل میکنند... برخی نظافتچی هستند... و برخی در شرکتها دستشوییها را پاک میکنند...
اما اگر زیبا باشد میتواند در یک کاباره یا بار کار کند... مردی مست بر سرش داد میزند و دیگری اسیر مردی بدکار است و سومی سرمایهی فلانی است که از بدنش کسب درآمد میکند... و هر گاه نیاز خود را از وی به دست آوردند به چهرهاش سیلی میزنند...
و وقتی پیر شد او را به خانهی سالمندان که بیشتر به زندان یا بهتر بگویم به قبرستان، شبیه است میاندازند...
این است آزادی مورد نظر آنان...
به خدا سوگند اگر ما برای زنان مسلمان فیلیپین یا کشمیر غصه میخوریم، زنان غیر مسلمان کسی را ندارند که برایشان اندوهگین شود...
[٥] بسیاری از علما پوشاندن چهره را برای زنان واجب دانستهاند و شیخ بر این رای است. (مترجم)