٥٤- فضیلت لا حول ولا قوة إلاَّ بالله [٤٠٤]
بیشک از جمله کلمات عظیمی که نصوص دربارهی فضیلت آن، و بیان منزلت و جایگاه والای آن آمده حَوْقَله یا همان گفتن «لاحول ولا قوة إلاَّ بالله»است. این سخن در برخی احادیث به صورت چسبیده و پیوسته به کلمات چهارگانهای که پیشتر سخن دربارهی آنها به صورت تفصیلی بیان شد، آمده است. از جمله نصوصی که این کلمه، به صورت پیوسته و همراه با آن کلمات آمده حدیثی است که ترمذی و حاکم به نقل از عبدالله بن عمرو بن عاصبروایت کردهاند که: رسول الله جفرمودند: «هر کس روی زمین: لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَكْبَرُ وَسُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِ وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهرا بگوید به طور قطع همهی گناهان او بخشیده میشوند اگر چه بیشتر از کف دریا باشند» [٤٠٥]. و همچنین حدیثی که ابوداود و نسائی و دارقطنی و دیگران از ابن ابی اوفیشروایت کردهاند که: شخصی به نزد رسول الله جآمده و گفت: ای پیامبر جمن نمیتوانم که قرآن را یاد بگیرم چیزی به من بیاموز که [به جای آن] مرا کفایت کند. پیامبر جفرمودند: «بگو: سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِ وَلاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَكْبَرُ وَلاَحَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ» سپس آن عرب بادیهنشین آن جملات را گفت و دستش را مشت کرد سپس گفت: اینها برای خدا است، پس برای خودم چه؟ پیامبر ج فرمود: بگو: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِي وَٱرْحَمْنیِ وَعافِنِي وَارْزُقْنِي وَاهْدِنِي»(خداوند مرا ببخش و به من رحم کن و مرا عافیت عطا کن و روزی عطا فرما و هدایتم نما). آن عرب بادیهنشین آن مطلب را برگرفته و دستش را مشت کرد پیامبر جفرمودند: «اما این شخص دستانش را از خیر پُر نمود» [٤٠٦]از ابوسعید خدری سروایت شده که رسول اللهجفرمودند: «باقیات صالحات را زیاد کنید. کسی پرسید: ای پیامبرجآنها کدامها هستند؟ پیامبرجفرمود: گفتن الله اكبر ولا إله إلا الله وسبحان الله والحمد لله ولا حول ولا قوة إلا بالله». این حدیث را احمد و ابن حبان و حاکم و دیگران روایت کردهاند [٤٠٧]. در سند این حدیث أبوسمح دراج بن سمعان وجود دارد که صدوق است اما در روایتش از ابوهیثم ضعف وجود دارد [٤٠٨]. و این از آن موارد است.
تعدادی از صحابه و تابعین لاحول ولا قوة إلاّ باللهرا در مجموع «باقیات الصالحات» [٤٠٩]به حساب آوردهاند، امام احمد در مسندش روایت کرده که از امیرالمؤمنین عثمان بن عفانسدرباره «باقیات الصالحات»سؤال شد که آنها کدامها هستند؟ ایشانسفرمودند: «عبارتند از: (گفتنِ) لا إله الا الله، وسبحان الله، والحمدلله، والله اكبر، ولا حول ولا قوة إلاّ بالله» [٤١٠]ابن جریر از ابن عمربروایت کرده که از او دربارهی «باقیات الصالحات»سؤال شد و او پاسخ داد: [گفتنِ] لا إله إلا الله، والله اكبر، وسبحان الله، ولا حول ولا قوة إلاَّ بالله. مالک از سعید بن مسیب روایت کرده که گفت: «باقیات صالحات عبارتند از: سبحان الله، والحمدلله، ولا إله إلا الله، والله اكبر، ولا حول ولا قوة إلاَّ بالله».
ابن جریر طبری از عمارة بن صیاد روایت کرده که گفت: «سعید ابن مسیب دربارهی «باقیات صالحات» از من سؤال کرد، در پاسخ گفتم: عبارتند از نماز و روزه، سعید گفت: درست جواب ندادی، گفتم: منظور زکات و حج است، سعید گفت: درست پاسخ ندادی، باقیات صالحات این پنج کلمهاند: لا إله إلا الله، والله اكبر، وسبحان الله، والحمدلله، ولا حول ولا قوة إلاّ بالله». این سخن ابن مسیب این توهم را ایجاد میکند که «باقیات صالحات» محصور در این پنج کلمهاند اما آنچه علمای محقق نسبت به آن اتفاق نظرند دارند این است که باقیات صالحات شامل همه کارهای خیر و نیک است. همچنان که از ابن عباسبدر تفسیر «باقیات صالحات» گفته: منظور ذکر خداوند است، کلام لا إله إلا الله، والله اكبر، وسبحان الله، والحمدلله، وتبارك الله، ولا حول ولا قوة إلا بالله، وأستغفرالله، و صلوات فرستادن بر رسول الله، و انجام روزه و نماز و حج و پرداخت صدقه و زکات و آزاد کردن بنده، و جهاد، و به جای آوردن صلهی رحم و همه کارهای نیک همگی جزو باقیات صالحات هستند؛ کارهایی که برای اهلش در بهشت تا زمانی که آسمانها و زمین بر پا باشند باقی میمانند.
در خصوص فضیلت این کلمه و بیان جایگاه عظیم آن نزد خداوند و اجر و ثوابی که از [گفتن] آن به دست میآید نصوص خاصی از سوی رسول الله جنقل شده است، از جمله حدیثی که امام بخاری و امام مسلم از ابو موسی اشعری سروایت کردهاند که: ما در سفری همراه پیامبر خدا جبودیم، هر گاه بر تپّهای بالا میرفتیم «الله اكبر»میگفتیم، و در روایتی دیگر: از هیچ مکان مرتفعی بالا نمیرفتیم و به درون هیچ درهای فرود نمیآمدیم مگر این که با صدای بلند الله اکبر میگفتیم، پیامبر جفرمودند: «ای مردم آرام و خوددار باشید چون شما شخص کر یا غائب را نمیخوانید بلکه خداوند را میخوانید که او شنوا و بیناست»، سپس پیامبرجنزد من آمد و من با خود (آهسته) میگفتم: «لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ»(هیچ حرکت و قدرت و استطاعتی وجود ندارد مگر به خواست خدا). پیامبر جفرمودند: «ای عبدالله بن قیس! بگو: لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةُ إِلاَّ بِاللهِ، این گنجینهای از گنجینههای بهشت است»، یا فرمودند ج: «آیا تو را به کلمهای راهنمایی نکنم که آن گنجینهای از گنجینههای بهشت است؟ آن کلمه، لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِاست» [٤١١].
یکی از علماء در شرحی بر این حدیث گفته: «پیامبر جمعلم امتش است، هر گاه آنان را بر حالتی از خیر دیده خواهان خیر بیشتری برای آنان بوده است، پیامبر جدوست داشته کسانی که صدایشان را به خاطر گفتن اخلاص و تکبیر بلند میکنند حرکت و قدرت را نیز به خدا نسبت دهند و بدین شیوه توحید و ایمان به قدر را گرد هم آورند، و در حدیث آمده است: «هر گاه بنده بگوید: لاَ حَوْلَ وَلاَقُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ، خداوند میگوید: بندهام تسلیم شد و گردن نهاد»، حاکم این حدیث را روایت کرده، با سندی که حافظ ابن حجر دربارهی آن گفته: «قوی» است [٤١٢].
و در روایتی دیگر آمده: «آیا تو را به کلمهای در زیر عرش راهنمایی نکنم که آن گنجینهای از بهشت است؟ بگو لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ، خداوند میگوید: بندهام تسلیم شد و گردن نهاد» این حدیث را حاکم روایت کرده و گفته: «صحیح است و سببی پوشیده که به صحت حدیث، ضرر برساند، برای آن بیان نشده است» و ذهبی با او موافقت کرده است.
امام احمد و ترمذی و ابن حبان و دیگران از ابو ایوب انصاری سروایت کردهاند که: آن شب که پیامبر جرا به اسرا و معراج بردند، با ابراهیم ÷ملاقات کرد، ابراهیم ÷فرمود: «ای محمد به امتت بگو که نهال بسیاری در بهشت بکارند، پیامبر جفرمود: نهال بهشت چیست؟ ابراهیم÷فرمود: لاَ حَوْلَ وَلاَقُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ» [٤١٣].
امام احمد از ابو هریره سروایت کرده که پیامبر جفرمودند: زیاد بگویید: لاَ حَوْلَ وَلاَقُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ. چون این عبارت یکی از گنجینههای بهشت است» [٤١٤].
احمد و ترمذی و حاکم و دیگران از قیس بن سعد بن عباده روایت کردهاند که پدرش او را نزد پیامبرجفرستاد تا در خدمت پیامبر جباشد، قیس گوید: پیامبر جنزد من آمد در حالی که نماز خوانده بودم. با پای خود به من زد و فرمود ج: «آیا تو را به یکی از درهای بهشت راهنمایی نکنم؟ گفتم: حتماً این کار را بکنید. فرمود: لاَ حَوْلَ وَلاَقُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ» [٤١٥].
اینها برخی از احادیثی هستند که در بردارنده بیان فضیلت این کلمهی بزرگاند همچنین این احادیث حاوی پاداشهای بزرگ، و نعمات و برکات ارجمند، و فوائد گوناگونی هستند که در دنیا و آخرت از این کلمه حاصل میگردد.
ابن عراقی/تعدادی از فضائل نقل شده در خصوص این کلمه را در ابیاتی زیبا و شیرین به نظم کشیده و میگوید:
یا صاح أكثر قول لاحول ولا
قوة إلاَّ فهی للداء دواء
ای دوست من ذکر را بسیار بگو زیرا این ذکر داروی بیماری (های قلب) است.
لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِالله
وإنها كنزٌ من الجنة یا
فوز امریء لجنة المأوی أوا
این ذکر گنجینهای از گنجینههای بهشت است و خوشبختی از آن کسی است که به جنت المأوی بازمیگردد.
له یقول ربنا اسلم لی
عبدی واستسلم رضیاً هوی
پروردگارمان به او میگوید: تسلیم شو ای بندهام و گردن بنه و هوی و آرزوهای خودت را رضایتمندانه تسلیم کن.
همچنین این شعر را با خود زمزمه میکرد:
تبرّأ من الحول والقوة
تنل أيَّ كنز من الجنة
از حرکت و قدرت خودت دوری بگیر به هر گنجینهای از بهشت میرسی.
وسلِّم امورك الله كی
تبیت وتصبحَ فی جنَّة
و کلیهی امورت را به خداوند بسپار تا صبح و شام در بهشت به سر بری.
ولا ترج إن مسَّ خطب سوی
إلهك ذی الفضل والمنَّة
اگر مشکلی برایت پیش آمد جز به خدایت امیدوار مباش، خدایی که دارای فضل و منّت است.
وواظب علی الخیر واحرص
علی أداء الفرائض والسنة
بر انجام کارهای خیر مداومت داشته باش و بر ادای فریضهها و سنتها حریص باش.
وكن سالم الصدر للمسلمین
من غلٍّ وحقدٍ ومن ظنَّةٍ
[٤١٦]
و سینهات را از کینه و حقد و سوءظن نسبت به مسلمانان سالم نگهدار.
از خداوند کریم و بخشنده میطلبیم که ما را بر انجام هر کار خیری که او دوست داشته و میپسندد موفق گرداند، و ما را از هر لغزشی در سخن و عمل مصون دارد. ما حرکت و تحول و قدرتی نداریم مگر به خواست خدا، او ما را کفایت کرده و وکیل خوبی است.
[٤٠٤] هیچ حرکت و تحول و قدرتی وجود ندارد مگر به خواست خداوند [٤٠٥] مسند (٢/٢١٠، ١٥٨)، و سنن ترمذی (شماره: ٣٤٦٠)، و مستدرک حاکم (١/٥٠٣)، و صحیح الجامع (شماره: ٥٦٣٦). [٤٠٦] سنن ابو داود (شماره: ٨٣٢)، و سنن نسائی (٢/١٤٣)، و سنن دار قطنی (١/٣١٤ و ٣١٣). [٤٠٧] المسند (٣/٧٥)، و صحیح ابن حبان (الإحسان) (شماره: ٨٤٠)، و مستدرک (١/٥١٢). [٤٠٨] تقریب التهذیب اثر ابن حجر (ص: ٢٠١). [٤٠٩] (کهف/٤٦)، و (مریم/٧٦). [٤١٠] مسند (١/٧١). [٤١١] صحیح بخاری (شماره: ٦٣٨٤، ٤٢٠٥)، و صحیح مسلم (شماره: ٢٧٠٤). [٤١٢] فتح الباری (١١/٥٠١). [٤١٣] مسند (٥/٤١٨)، و صحیح ابن حبان (الإحسان) (شماره: ٨٢١). [٤١٤] مسند (٢/٣٣٣)، و شیخ آلبانی در الصحیحة (شماره: ٢٥٢٨) آن را صحیح دانسته است. [٤١٥] مسند (٣/٤٢٢)، و مستدرک (٤/٢٩٠)، و بنگر به: الصحیحة (٤/٣٧-٣٥). [٤١٦] بنگر به: فضل لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِاثر ابن عبدالهادی (ص: ٤٠ - ٣٩).