فقه ذکر و دعا - جلد اول

فهرست کتاب

٤٧- برترین و کامل‌ترین عبارت‌های حمد و ستایش

٤٧- برترین و کامل‌ترین عبارت‌های حمد و ستایش

پیشتر شرح فضیلت حمد و ثواب عظیم آن نزد خداوند بیان شد، همچنین به برخی عبارت‌های آن که در قرآن کریم و احادیث رسول اکرم جنقل شده اشاره شد، مانند این سخن خدا که می‌فرماید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢[الفاتحة: ٢] و یا این سخن: «اَلْحَمْدُللهِ حَمْداً كَثیراً طَیِّباً مُبارَكاً فِيهِ كَما یُحِبُّ رَبَّنا وَيَرْضَیٰ»(سپاس و ستایش مختص خداوند است، سپاس و ستایشی فراوان و پاک و برکت یافته، آن چنان که پروردگار ما دوست داشته باشد و بپسندد)، و جملاتی شبیه اینها که در قرآن کریم نقل گردیده و خداوند خود را بدان ستوده است، و یا در سنت نبی اکرم جنقل شده و رسول الله جپروردگارش را با آن ستایش نموده است. اینها عبارت‌هایی عظیم‌اند که در برگیرنده‌ی زیباترین و کامل‌ترین عبارت‌های حمد و ستایش خداوند هستند. برخی از علماء گفته‌اند که برترین عبارت حمد این چنین است: «اَلْحَمْدُللهِ حَمْداً یُوافِي نِعَمَهُ وَیُكافِيءُ مَزِيدَه»(ستایش تنها سزاوار خداوند یکتاست، ستایشی که به نعمت‌های خداوند برسد و شکر آن نعمت‌ها با آن ستایش حاصل شود و ستایشی که با فزونی نعمت خدا برابری کند، و شکر احسان زیاد خداوند را به جای آورد). این علما به آنچه از ابونصر تمار نقل شده دلیل آورده‌اند که گفته: «آدم ÷گفت: پروردگارا! مرا به کسب روزی سرگرم نموده‌ای پس سخنی به من بیاموز که بهترین و کامل‌ترین حمد و تسبیح را در خود داشته باشد، خداوند پاک و والامرتبه به او وحی فرمود: ای آدم! وقتی که به صبح می‌رسی، و وقتی که به شب می‌رسی سه بار بگو: «اَلْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعالَمِينَ حَمْداً یُوافِي نِعَمَهُ وَیُكافِيءُ مَزِيدَهُ»که این کامل‌ترین حمد است».

این مطلب بر امام محقق ابن قیم جوزی/عرضه شد؛ ایشان گوینده‌اش را به شدت مورد انتقاد قرار دادند و روشن نمودند که این مطلب در هیچ کدام از صحاح یا سنن یا مسانید از پیامبر جنقل نشده است و به هیچ وجه در کتب حدیث مورد اعتماد شناخته شده نیست و در این باره در یک نوشتار جداگانه این مطلب را باز کرده و به تشریح آن پرداخته است.

ایشان/می‌گویند: «این حدیث در صحیحین و یا در یکی از آنها موجود نیست و به هیچ وجه در کتب حدیث مورد اعتماد شناخته شده نیست، و سند معروفی ندارد بلکه تنها از ابونصر تمار به نقل از آدم ابوالبشر نقل شده است و جز خدا کس نمی‌داند که چه مدت زمانی میان ابونصر و آدم ÷فاصله هست!» سپس حدیث پیشین را نقل کرده و می‌گوید: «اگر ابونصر تمار این حدیث را از سرور فرزندان آدم محمدمصطفی جنقل می‌کرد به خاطر انقطاع راویان حدیث میان او و رسول الله جروایتش پذیرفته نمی‌شد، حال چه رسد به روایت او از آدم ÷. گروهی از علما چنین پنداشته‌اند که این شکل از حمد و ستایش خدا با این لفظ کامل‌ترین و بهترین حمدی است که خداوند با آن ستایش می‌شود و همه‌ی انواع حمد را در خود گرد آورده است، و مسئله‌ای فقهی را بر آن بر پا نموده و گفته‌اند: اگر کسی سوگند یاد کند که خداوند را به کامل‌ترین و باشکوه‌ترین شکل حمد و ستایش کند، راه عمل به سوگندش این است که بگوید: «اَلْحَمْدُللهِ حَمْداً یُوافِي نِعَمَهُ وَیُكافِيءُ مَزِيدَه»گفته‌اند: معنای «یوافي نعمه»این است که: ستایشی که به نعمت‌های خداوند برسد و شکر آن نعمت‌ها با آن ستایش حاصل شود، و «یكافیء»یعنی: و ستایشی که با فزونی نعمت خداوند برابری کند یعنی: و شکر احسان زیاد خداوند را به جای آورد».

ابن قیم/می‌گوید: آنچه از عبارت‌های حمد معروف و شناخته شده است. -متن‌هایی که خداوند با آن خود را ستوده و رسول الله جاو را با آنها ستوده، و آگاهان به حمد خدا از امت رسول او را با آن ستوده‌اند- این لفظ در میان آنها نیست.

در ادامه ابن قیم برخی از شکل‌های حمد که در قرآن آمده را نقل کرده سپس می‌گوید: این ستایش‌های خداوند درباره‌ی خودش است ستایش‌هایی که آنها را در کتابش فرو فرستاده و به بندگانش آموخته است، و خبر داده که بهشتیان نیز با همین شکل او را حمد می‌گویند، و این مورد تأکیدترین و برترین و کامل‌ترین انواع حمد است حال آن که می‌خواهد سوگندش را به جای آورد چگونه به لفظی عدول می‌کند که خداوند با آن خود را ستایش ننموده، و این نحوه‌ی حمد از رسول الله جو آگاهان امتش به اثبات نرسیده است، پیامبر جبه هنگام ستایش خداوند در آن هنگام که ستایش در آن مورد تأکید است آن عبارت را ذکر نکرده است به عنوان مثال: به هنگام حمد در اجرای خطبه‌ی ازدواج، و حمد در آغاز کارها، و حمد در خطبه‌ی حاجت [که به هنگام انجام کار و برآوردن نیازی خوانده می‌شود]، و حمد به دنبال خوردن غذا و نوشیدن آشامیدنی و پوشیدن لباس و خروج از دستشویی، و حمد به هنگام دیدن آنچه او را شاد می‌کند یا نمی‌کند ...».

سپس ایشان/نمونه‌های بسیاری از صیغه‌های حمدی که در چنین اوقاتی از رسول الله جنقل شده است را آورده و می‌فرماید: «این خلاصه‌ای از جایگاه‌های است که در کلام خدا و رسول و اصحاب و ملائکه‌اش، حمد آمده است که ارزش‌ها و زیبایی‌های آن بر تو پوشیده نیست؛ اگر آن صیغه‌ی حمدی که در آن حدیث مذکور آمده -چنانکه برخی گمان می‌کنند- بهترین و کامل‌ترین و جامع‌ترین انواع حمد باشد قطعاً می‌بایست در صدر همه‌ی آن حمدها قرار می‌گرفت، و به هنگام شکرگزاری خداوند ذوالجلال و الإکرام بیشترین کاربردها را می‌داشت» [٣٥٠].

با این تحقیقی که ابن قیم/بیان داشته، ضعف این شکل و عبارت از حمد از جهت روایت آشکار می‌گردد. اگر این عبارت صحیح بوده و کامل‌ترین شکل حمد بود پیامبر جاز آن عدول نکرده و عبارتی دیگر را بر آن ترجیح نمی‌داد. عائشهلمی‌گوید: «پیامبر جدعاهای جامع را دوست داشت و غیر آن را ترک می‌فرمود»، ابو داود و دیگران این سخن را روایت کرده‌اند.

پیشتر این سخن پیامبر جرا بیان کردیم که: «الحمدلله برترین دعا است»، بدین ترتیب درمی‌یابیم که اگر این شکل و عبارت از حمد کامل‌ترین شکل آن می‌بود پیامبر جآن را رها نمی‌کرد.

همچنین [از طرف دیگر] آدمی نمی‌تواند که شکر یک نعمت از نعمت‌های خدا را به طور کامل به جای آورد حال چه رسد به این که شکر همه‌ی آنها را به جای آورد، و امکان ندارد کار آدمی و ستایشش برای پروردگار با فزونی نعمت خدا برابری کند، ابن قیم رحمه الله می‌گوید: «این از محال‌ترین محال‌هاست، اگر خداوند آدمی را توانا سازد که به اندازه‌ی عبادت جن و انس خدا را پرستش نماید، هنوز [آدمی] نتوانسته که شکر کمترین نعمت او را به جای آورد ... پس کیست که پروردگارش را آن گونه که استحقاقش را دارد شکرگزاری کند چه برسد به این که با فزونی نعمت او برابری کند» [٣٥١].

ابن قیم/می‌گوید: «...می‌توان این جمله را بر وجهی اطلاق کرد که صحیح باشد، و آن این که حمدی که خداوند مستحق و شایسته‌ی آن است حمدی است که به نعمت‌های خدا برسد و شکر احسان زیاد او را به جای آورد هر چند آدمی نمی‌تواند که خدا را این گونه سپاس و ستایش نماید» [٣٥٢].

نیکوتر و کامل‌تر از این صیغه‌ی حمد، عبارتی است که در صحیح بخاری و دیگر کتب به نقل از ابو امامه باهلی به ثبت رسیده که پیامبر جهنگامی که سفره‌اش را برمی‌داشت و از غذا فراغت می‌یافت، می‌فرمود: «اَلْحَمْدُللهِ حَمْداً كَثِيراً طَیِّباً مُبارَکاً فیهِ، غَیْرَ مَکْفِيٍّ وَ لا مُوَدَّعٍ، وَلا مُسْتَغْنیً عَنْهُ، رَبَّنا»(سپاس و ستایش شایسته‌ی الله است؛ سپاس و ستایشی فراوان و پاک و برکت یافته، ای پروردگار ما! [حمد ما را سپاس قرار ده] که به آن کفایت نشود و ترک نگردد و بی‌نیازی از آن حاصل نیاید) [٣٥٣]بنابراین اگر این عبارت که می‌گوید: «حَمْداً یُوافی نَعِمَهُ وَیُکافِيءُ مَزِيدَهُ»کامل‌تر و بهتر از این مورد اخیر می‌بود رسول الله جاز آن عدول نمی‌نمود. زیرا او جز بهترین و کامل‌ترین را انتخاب نمی‌کند. شیخ الاسلام ابن تیمیه/در معنا و مفهوم این حدیث چنین می‌گوید: «وقتی که بنده‌ای نعمتی به تو می‌دهد این امکان برای تو هست که آن را تلافی کنی، و [از سوی دیگر] نعمتش بر تو ادامه نمی‌یابد بلکه به ناچار تو را رها کرده و آن را از تو قطع می‌کند، و این امکان هم برای تو وجود دارد که دیگر بدان نیازی نداشته باشی، اما نمی‌توانی نعمات خداوند را تلافی و جبران کنی، و وقتی که به تو نعمت‌هایی ارزانی می‌کند این بخشش و ارزانی داشتن را ادامه می‌دهد، و اوست که بی‌نیاز می‌گرداند و سرمایه‌ی [زندگی] می‌بخشد، و مردمان به اندازه‌ی یک چشم بر هم زدن از او بی‌نیاز نیستند» [٣٥٤]این مطلب بیانگر عظمت معانی و مفاهیم دعاهای مأثوره و اذکار ثابت شده، و عمق این معانی و سلامت آنها از خطا و اشتباهاتی است که دامن‌گیر دیگر دعاها و اذکار می‌گردد. بدین وسیله سعادت و خوشبختی فراهم گشته و آنچه کامل است به دست می‌آید.

سپاس و ستایش از آن خداوند است، ستایش‌هایی که با آن خود را ستوده است و برگزیده‌ی آفریدگان او را با آن‌ها ستایش نموده، ستایشی بسیار و پاک و با برکت آن چنان که پروردگارمان آن را پسندیده و خشنود گردد.

[٣٥٠] صیغ الحمد چاپ شده با نام مطالع السعد (ص: ٩٨). [٣٥١] صیغ الحمد چاپ شده با نام مطالع السعد (ص ٤٤، ٤١). [٣٥٢] عدة الصابرین (ص: ١٧٦). [٣٥٣] صحیح بخاری (شماره: ٥٤٥٩). [٣٥٤] صیغ الحمد اثر ابن قیم چاپ شده با نام مطالع السعد (ص: ٤٩).