فقه ذکر و دعا - جلد اول

فهرست کتاب

٣١- فضائل کلمهٔ توحید: لا إله إلا الله

٣١- فضائل کلمهٔ توحید: لا إله إلا الله

پیشتر سخن پیرامون تعدادی از نصوص نبوی بود که بیانگر برتری این چهار سخن‌اند: «سبحان الله، والحمدلله، ولا إله إلا الله، والله أكبر». در ادامه درباره‌ی بیان فضائل کلمه‌ی توحید یعنی لا إله إلا الله سخن خواهیم گفت. کلمه‌ای که برترین و والاترین و بزرگ‌ترین گفتار در میان این چهار سخن است و نوع بشر برای همین جمله آفریده شده‌اند و پیامبران فرستاده شده‌اند و کتاب‌ها نازل شده‌اند. به واسطه‌ی آن مردم به دو گروه مؤمن و کافر تقسیم می‌شوند که سعادتمندان اهل بهشت‌اند و نگون‌بختان اهل آتش جهنم؛ لا اله الا الله ریسمان محکم الهی، و کلمه‌ی تقوا، و بزرگ‌ترین رکن دین و مهم‌ترین شعبه‌ی ایمان، و راه رسیدن به بهشت و رستگاری در آن، و راه نجات از آتش جهنم، و گفتار شهادت و کلید خانه‌ی خوشبختی و اصل دین و اساس آن و رأس وحی و فرمان آن است. فضائل این گفتار و جایگاهش در دین بالاتر از توصیفی است که توصیف‌کنندگان می‌گویند و آگاهان معرفی‌اش می‌کنند:

﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١٨[آل عمران: ١٨].

«خداوند که به داد [همه‌ی امور هستی] را تدبیر می‌کند و فرشتگان و عالمان، گواهی دهند که معبود [راستینی] جز او نیست. [آری] معبود [راستینی] جز او [که] پیروزمندِ فرزانه است، نیست».

بی‌شک این گفتارِ والا، دارای فضیلت‌های بزرگ، و ارزش‌هایی گرامی و مزایایی بسیار است که کسی نمی‌تواند به کُنه آنها پی ببرد. از جمله‌ی آنچه در برتری این گفتار در قرآن کریم آمده این است که خداوند این سخن را لُبّ و جوهر دعوت رسولان و چکیده‌ی رسالت‌های آنها قرار داده است. خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ ٢٥ [الأنبیاء: ٢٥].

«و هیچ رسولی را پیش از تو نفرستادیم مگر آن که به او وحی می‌کردیم که معبود [راستینی] جز من نیست، پس مرا بپرستید».

و یا می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ[النحل: ٣٦].

«و به یقین در [میان] هر امّتی رسولی را برانگیختیم، [با این دعوت] که: الله را بندگی کنید و از طاغوت بپرهیزید».

خداوند در ابتدای سوره نحل می‌فرماید:

﴿يُنَزِّلُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ بِٱلرُّوحِ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦٓ أَنۡ أَنذِرُوٓاْ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱتَّقُونِ ٢[النحل: ٢].

«به اراده‌ی خویش فرشتگان را با وحی بر هر کس از بندگانش که بخواهد، نازل می‌کند [با این پیام] که: هشدار دهید: هیچ معبودِ [راستینی] جز من نیست، پس از من پروا بدارید».

این آیه ابتدای شمارش تک‌تک نعمت‌هایی است که خداوند در این سوره بر بندگانش نام می‌برد و همچنین بیانگر آن است که توفیق چنین چیزی بزرگ‌ترین نعمتی است که بر بندگانش ارزانی داشته است، همچنان که خداوند می‌فرماید:

﴿وَأَسۡبَغَ عَلَيۡكُمۡ نِعَمَهُۥ ظَٰهِرَةٗ وَبَاطِنَةٗۗ[لقمان: ٢٠].

«و نعمت‌های خود را پیدا و ناپیدا بر شما تمام کرد».

مجاهد می‌گوید: «منظور از نعمت: لا إله إلا الله است» [٢٣٩].

سفیان بن عیینه می‌گوید: «خداوند هیچ نعمتی بزرگ‌تر از این نعمت که شخص را با مفهوم لا إله إلا الله آشنا نموده، به بندگانش ارزانی نکرده است».

- از جمله فضائل لا إله إلا الله این است که خداوند در قرآن کریم آن را به کلمه‌ی طیبه (سخن پاک) توصیف نموده و می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ تَرَ كَيۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا كَلِمَةٗ طَيِّبَةٗ كَشَجَرَةٖ طَيِّبَةٍ أَصۡلُهَا ثَابِتٞ وَفَرۡعُهَا فِي ٱلسَّمَآءِ ٢٤ تُؤۡتِيٓ أُكُلَهَا كُلَّ حِينِۢ بِإِذۡنِ رَبِّهَاۗ وَيَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ ٢٥إبراهیم: ٢٤-٢٥].

«آیا ندانسته‌ای که خداوند چگونه مثالی می‌زند، سخن پاک را چون درخت پاکی [قرار داد] که ریشه‌اش استوار و شاخه‌اش در آسمان باشد. میوه‌هایش را به حکم پروردگارش در همه زمان می‌دهد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم در میان می‌آورد باشد که پند پذیرند».

- لا إله إلا الله «سخن استوار» است، خداوند می‌فرماید:

﴿يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَيُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِينَۚ وَيَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ ٢٧[إبراهیم: ٢٧].

«خداوند مؤمنان را در زندگانی دنیا و در آخرت به سخنِ استوار، پایدار می‌دارد و ستمکاران را بی‌راه می‌گذارد و خداوند هر آنچه بخواهد، انجام می‌دهد».

- لا إله إلا الله «عهد» است، خداوند می‌فرماید:

﴿لَّا يَمۡلِكُونَ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَنِ ٱتَّخَذَ عِندَ ٱلرَّحۡمَٰنِ عَهۡدٗا ٨٧[مریم: ٨٧].

«اختیار شفاعت ندارند. مگر کسی که از نزد [خداوند] رحمان عهدی گرفته باشد».

از ابن عباس سنقل شده که گفت: «منظور از عهد: بیان شهادت أن لا إله إلا الله، و همه‌ی توان و نیرو را از آن خدا دانستن است، که این رأس کل تقوی است» [٢٤٠].

- از دیگر فضائل این کلمه این است که ریسمان است محکم که هر کس بدان چنگ زند نجات می‌یابد و کسی که بدان چنگ نزند هلاک می‌گردد. خداوند می‌فرماید:

﴿فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ[البقرة: ٢٥٦].

«پس هر کس که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، [بداند] که به دستاویزی [بس] محکم چنگ زده است».

و یا می‌فرماید:

﴿۞وَمَن يُسۡلِمۡ وَجۡهَهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰۗ[لقمان: ٢٢].

«و هر کس نیکوکارانه روی خویش به سوی خداوند آورد، بداند که به دست‌آویزی استوار چنگ زده است».

- از دیگر فضائل آن این که: سخنی ماندگار است که ابراهیم خلیل ÷آن را در میان قوم خود قرار داد بسا که به سوی خدا بازگردند؛ خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِي بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ ٢٦ إِلَّا ٱلَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُۥ سَيَهۡدِينِ ٢٧ وَجَعَلَهَا كَلِمَةَۢ بَاقِيَةٗ فِي عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ ٢٨[الزخرف: ٢٦-٢٨].

«و چنین بود که ابراهیم به پدرش و قومش گفت: بی‌گمان من از آنچه می‌پرستید، بیزارم. برخلافِ کسی که مرا آفریده است، و همو مرا راه خواهد نمود و [خداوند] آن [سخن] را سخنی ماندگار در [میان] فرزندانش قرار داد، باشد که آنان بازگردند».

- و آن کلمه‌ی تقوا است که خداوند متعال اصحاب پیامبر جرا بدان پای بند ساخت؛ آنان بدان سزاوارتر و اهل آن بودند. خداوند می‌فرماید:

﴿إِذۡ جَعَلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَأَلۡزَمَهُمۡ كَلِمَةَ ٱلتَّقۡوَىٰ وَكَانُوٓاْ أَحَقَّ بِهَا وَأَهۡلَهَاۚ وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٗا ٢٦[الفتح: ٢٦].

«آن گاه که کافران در دل‌های خود حمیّت -همان حمیت جاهلیّت- درآوردند. آن گاه خداوند آرامش خود را بر رسولش و [نیز] بر مؤمنان نازل کرد و آنان را به کلمه‌ی تقوی ملزم ساخت و به آن سزاوارتر و اهلِ آن بودند و خداوند به همه چیز داناست».

ابو اسحاق سبیعی از عمرو بن میمون روایت کرده که گفت: مردم درباره‌ی چیزی برتر از لاإله إلا الله سخن نگفته‌اند. سپس سعد بن عیاض گفت: «ای ابوعبدالله می‌دانی آن چیست؟ به خدا سوگند آن کلمه تقوا است که خداوند یاران پیامبر ج-خداوند از آنان خشنود باد- را بدان ملزم ساخت، و به آن سزاوارتر و اهلِ آن بودند» [٢٤١].

- از دیگر فضائل این کلمه آن که این کلمه اوج راستی و غایت آن است. خداوند می‌فرماید:

﴿يَوۡمَ يَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ صَفّٗاۖ لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا ٣٨ [النبأ: ٣٨].

«روزی که جبرئیل و [دیگر] فرشتگان به صف ایستند. سخن نمی‌گویند مگر کسی که [خداوند] به او اجازه داده و [در دنیا] سخنِ درست گفته باشد».

علی بن طلحه از ابن عباسبروایت کرده که در تفسیر این سخن خداوند: ﴿إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا ٣٨گفت: «مگر کسی که خداوند به او اجازه گفتن لا اله الا الله داده باشد که آن بالاترین درجه‌ی سخن راست و درست است» [٢٤٢]و عکرمه می‌گوید: «منظور از صواب (سخن راست و درست) لا إله إلا الله است» [٢٤٣].

- از دیگر فضائل این کلمه آن که: لا إله إلا الله همان «دعوة الحق»ی است که در این سخن خداوند آمده است:

﴿لَهُۥ دَعۡوَةُ ٱلۡحَقِّۚ وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا يَسۡتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيۡءٍ إِلَّا كَبَٰسِطِ كَفَّيۡهِ إِلَى ٱلۡمَآءِ لِيَبۡلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَٰلِغِهِۦۚ وَمَا دُعَآءُ ٱلۡكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰلٖ ١٤[الرعد: ١٤].

«دعای راستین او راست. و کسانی را که به جای او [به فریاد] می‌خوانند، به هیچ وجه [دعا] شان را اجابت نمی‌کنند مگر مانند کسی که گشاینده‌ی دو دست خویش به سوی آب است تا به دهانش برسد و آن [آب هرگز] به آن [دهان] نخواهد رسید و دعای کافران جز در گمراهی نیست».

- از دیگر فضائل این کلمه آن که: پیونددهنده‌ای حقیقی است که اهل اسلام بر آن گرد آمده‌اند، دوستی و دشمنی‌شان بر اساس آن است، و حب و بغض‌شان به واسطه‌ی آن است، و به سبب آن افراد مجتمع اسلامی همچون یک پیکره و سدی استوار گشته که همدیگر را قوی و مستحکم می‌کنند. علامه شیخ محمد امین شنقیطی/در کتابش أضواء البیان می‌گوید: «نتیجه آن که پیوند حقیقی‌ای که پراکنده‌ها را گرد هم آورده و اجزای مختلف را یکی می‌کند همان پیونددهنده‌ی لا إله إلا الله است، آیا نمی‌بینی که این حلقه‌ی ارتباطی است که همه‌ی جامعه‌ی اسلامی را همچون یک پیکره گرد هم آورده و آن را هم چون بنایی می‌گرداند که اجزایش همدیگر را تقویت می‌کنند. قلب‌های حمل‌کنندگان عرش و دیگر ملائکه را که پیرامون آن حلقه زده‌اند را نیز نسبت به بنی آدم که در روی زمین‌اند علاقه‌مند می‌گرداند هر چند میان‌شان تفاوت [ذاتی] وجود دارد.

خداوند می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِينَ يَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَيُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَيَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْۖ رَبَّنَا وَسِعۡتَ كُلَّ شَيۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِينَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِيلَكَ وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِيمِ ٧ رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِي وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّيَّٰتِهِمۡۚ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٨ وَقِهِمُ ٱلسَّيِّ‍َٔاتِۚ وَمَن تَقِ ٱلسَّيِّ‍َٔاتِ يَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُۥۚ وَذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ٩[المؤمن: ٧-٩].

«فرشتگانی که عرش را حمل می‌کنند و آنان که گرد آن حلقه زده‌اند، صاحب اختیارشان را با ستایش تقدیس می‌کنند و به او ایمان دارند و برای اهل ایمان آمرزش می‌خواهند: [و گویند:] صاحب اختیارا، رحمت و دانشت، هر چیزی را فراگرفته، پس کسانی را که توبه کردند و پیرو راه تو شدند، بیامرز و از عذاب دوزخ نگاهشان دار. صاحب اختیارا، آنان و پدران [و مادران] و همسران و فرزندان صالحشان را در باغ‌های جاویدان بهشت که وعده داده‌ای، داخل کن، که فرادست و فرزانه تویی، تو؛ و آنان را از [کیفرِ] بدی‌ها حفظ کن و هر که را در آن روز از [کیفرِ] بدی‌ها نگاه داری، مشمول رحمتت قرار داده‌ای؛ این است همان کامیابی بزرگ».

خداوند اشاره می‌کند که عاملی که میان حاملان عرش و دیگر فرشته‌هایی که آن را حلقه زده‌اند و آدمیانی که در روی زمین به سر می‌برند پیوند برقرار می‌کند تا آنجا که فرشته‌ها نزد خدا برای آدمیان این دعای نیکوی بزرگ را می‌نمایند، همان ایمان به خداوند جل جلاله است».

تا آنجا که می‌گوید: «به طور کلی میان مسلمانان در این اختلافی نیست که پیوند دهنده‌ای که افراد روی زمین را به هم مرتبط می‌گرداند و میان اهل زمین و آسمان ارتباط برقرار می‌کند همان پیوند لا إله إلا الله است، و البته فراخواندن به پیوند دهنده‌ای جز آن جایز نیست» [٢٤٤].

- از دیگر فضائل لا إله إلا الله این که: برترین و ارجمندترین نیکی‌هاست، خداوند می‌فرماید:

﴿مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَيۡرٞ مِّنۡهَا[النمل: ٨٩].

﴿مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَيۡرٞ مِّنۡهَاۖ[القصص: ٨٤].

«هر کس که نیکی در میان آورد، بهتر از آن را خواهد داشت».

از ابن مسعود، و ابن عباس، و ابو هریره و دیگران نقل شده که مراد از حسنه: «لا إله إلا الله»است [٢٤٥]. و از عکرمه نقل است که در تفسیر این سخن خداوند: ﴿مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَيۡرٞ مِّنۡهَاگفت: «مراد از حسنه، گفتن: لا إله إلا الله است. و گفت: پاداش عظیم و برتر نصیبش می‌شود زیرا چیزی برتر و نیکوتر از لا إله إلا الله نیست» [٢٤٦].

در مسند [امام احمد] و دیگران به نقل از ابوذرسآمده که گفت: گفتم: ای پیامبر جعملی را به من بیاموز که مرا به بهشت نزدیک کرده و از آتش دورم گرداند. پیامبر جفرمود: «وقتی کار بدی انجام دادی به دنبالش کار نیکی انجام بده که ده چندان آن [پاداش] دارد». گفتم: ای رسول خدا ج، آیا لا إله إلا الله از جمله‌ی حسنات و نیکی‌هاست؟ فرمود: «آری، این بهترین نیکی‌هاست» [٢٤٧].

اینها برخی از فضائل این کلمه‌ی عظیم با استناد به آنچه در قرآن کریم آمده، هستند. به زودی بر اساس آنچه در حدیث رسول الله جدر این باره آمده به تکمیل و بیان برخی دیگر از فضائل آن می‌پردازیم و توفیق [در انجام چنین کاری] به دست خداوند است.

[٢٣٩] ابن جریر طبری در تفسیر خود (١١/٧٨) این سخن را نقل کرده است. [٢٤٠] طبرانی در الدعاء (٣/١٥١٨) این سخن را نقل کرده است. [٢٤١] طبرانی در الدعاء (٣/١٥٣٣) آن را روایت کرده است. [٢٤٢] طبرانی در الدعاء (٣/١٥٢٠) این سخن را نقل کرده است. [٢٤٣] طبرانی در الدعاء (٣/١٥٢٠) این سخن را نقل کرده است. [٢٤٤] أضواء البیان (٣/٤٤٨، ٤٤٧). [٢٤٥] بنگر به: الدعاء اثر طبرانی (٣/١٤٩٨ و ١٤٩٧). [٢٤٦] این سخن را ابن البنا در «فضل التهلیل و ثوابه الجزیل» ص ٧٤ نقل کرده است. [٢٤٧] مسند احمد (٥/١٦٩).